چطور یک فرد خاص را مجذوب خود کنید؟

عشق یکی از مهمترین احساسات موجود در این جهان است. وقتی صحبت از پول، شغل و خیلی چیزهای دیگر به میان میآید آدمها برای نشان دادن آن سختی زیادی متحمل نمیشوند. اما در مسائل احساسی، اگر آن چیزی که میخواهید را به دست نیاورید، دچار درد عمیقی میشوید. کسی که دوستش دارید، آن فرد خاص، مهمترین فرد برای شماست و حتی کل دنیا نمیتواند برایتان جایگزین او شود. خبر خیلی خیلی خوبی برایتان داریم. شما میتوانید کسی که دوست دارید را مجذوب خودتان کنید. پس همین امروز روش ما را امتحان کنید.
میل و ناامیدی – باید ناامیدی را کنار بگذارید
بااینکه میل یک انرژی مقدس است و انرژی خلقت محسوب میگردد، ناامیدی دقیقاً عکس آن و انرژی مخرب است. وقتی تمایلات برآورده نشوند، جای آن ناامیدی میآید. بااینکه میل و اشتیاق انرژی خوب و پاک است، ناامیدی یک انرژی منفی بسیار قوی است. میل و اشتیاق ارتعاشات جذب کردن را در شما ایجاد میکند اما ناامیدی دقیقاً ارتعاشاتی متضاد این یعنی دور کردن را میسازد. وقتی عاشق میشوید، بذر مقدس میل و اشتیاق در شما کاشته میشود. بنا به هر دلیلی اگر این اشتیاق و میل برآورده نشود، ناامیدی وارد میشود. پس اولین قدم برای از بین بردن این ناامیدی است. همه ناامیدیها را دور بریزید.
چطور ناامیدیها را از بین ببرید؟
سادهترین راه برای از میان برداشتن ناامیدیها، فراموش کردن است. خودتان را با نور عشق الهی و معنوی جهان احاطه کنید. یک نور عشق معنوی را تجسم کنید، یک تشعشع از نور عشق خداوندی. خود را تسلیم آن نور کنید. این نور است که شما را خلق کرده است، همه آنچه که دارید را به شما داده و این عشق خیلی ساده دوستتان دارد. این نور بخشنده است، نوری ۱۰۰ درصد پاک است و آنقدر قوی هست تا بتواند واقعیتی زیبا فراتر از تجسمات معمولی شما ایجاد کند. وقتی عاشق میشوید این نور خیلی آرام به شما میگوید چه بکنید، فقط باید به او گوش دهید. پس همه چیز را فراموش کنید، تسلیم این نور شوید و زندگی جدیدی را شروع کنید. همین امروز خودتان را تسلیم آن نور معنوی کنید و بگذارید آن نور آیندهای روشن برایتان بسازد.
وقتی اینکار را کردید، هر وابستگی به نتیجه را از خود دور کنید. حالا قسمت بهتر آن شروع میشود.
ساختن یک زندگی زیبای عاشقانه
وقتی هر نوع وابستگی به آن فرد را از خود دور کردید، یک پیام بسیار قوی به جهان فرستادهاید که برای شروع یک زندگی زیبای عاشقانه آمادهاید. اگر قبلاً عشقتان یکطرفه بود، الان وقت آن رسیده که رابطهای دوطرفه را تجربه کنید. شما قهرمان تئاتر ذهن خودتان هستید. فیلم شما در ذهن خودتان است و فیلمتان واقعیت شما را میسازد. شما کنترل ۱۰۰ درصد روی تخیلاتتان دارید و از آن برای ساخت واقعیتی به انتخاب خود هوشمندانه استفاده میکنید.
حالا تصور کنید که معشوقتان عاشق شماست. قبلاً این شما بودید که عاشق او بودید و حالا تصور کنید که این اوست که عاشق شماست. “معشوقتان عاشق شماست” و میبینید که اشتیاق و میلتان برآورده شده است. چه حسی دارید؟ هزار مرتبه با خودتان تکرار کنید، “….. منو دوست داره”. ببیند در ۷-۵ روز آینده چه اتفاقی میافتد. تغییر انرژی را در خود مشاهده کنید. ببینید چه حسی دارید. معشوقتان را عاشق خودتان تجسم کنید. احساساتتان را بررسی کنید. در ذهنتان با معشوقتان صحبت کنید. چه حسی دارد؟
اگر این مرحله را به درستی انجام دهید، به خودتان میخندید که برای چه اینقدر ناامید بودید. و آنوقت است که دنیا به رویتان لبخند میزند. احساس قدرت بیشتری میکنید. با خودتان فکر میکنید که چرا همه چیز را اینقدر سخت میدیدهاید و چرا قبلاً نمیتوانستهاید فراموش کنید؟
بررسی عشق
این روشها که شما را از احساسات ناامیدانهتان بیرون میکشد و باعث میشود احساس کنید برنده هستید. این افکار و احساسات مثبت میآیند و باعث میشوند فکر کنید که آیا آن فرد را بخاطر عشق میخواستهاید یا فقط به این خاطر که نفستان را ارضا کنید. در بسیاری از موارد، ناامیدی که برمیگردد، به دلیل عشق نیست، بلکه به دلیل پیروزی است. حالا در اعماق قلب خود میدانید که آیا آن فرد را واقعاً دوست میدارید یا نه.
اگر متوجه شدید که عشقتان واقعی است، مرحله زیر خیلی برایتان مهم است:
عشق – قدرت پشت خلقت
درک کنید که عشق قدرتمندترین انرژی در جهان است. با عشق میتوانید هر چیزی خلق کنید، قلب، روح و فکر هر کسی را به دست آورید. هر روز حدقل ۱۰ دقیقه بنشینید و افکاری عاشقانه به عشقتان بفرستید. با خودتان تصور کنید که با او رابطهای عاشقانه دارید. معشوقتان کاملاً عاشق شماست. چه نوع افکار عاشقانهای برای او میفرستید؟
یک گوی صورتی رنگ از انرژی بین دستان خود تجسم کنید که در آن رابطه عاشقانهتان را با آن فرد میبینید. این گوی فقط انرژی پاک و مثبت عشق را در خود دارد. افکار، احساسات و نوع رابطهای که با معشوقتان دارید را یادداشت کنید. حالا گوی صورتی رنگ را فراموش کنید. بگذارید به هوا برود. هر وابستگی را رها کنید. و اگر اینکار را به درستی انجام دهید، دیگر هیچ وابستگی برایتان نمیماند زیرا الان جایی هستید که میتوانید حس رابطه را احساس کنید. اگر تردیدی داشتید با خودتان تکرار کنید، “من تسلیم نور معنویم هستم.” “فقط باید نور معنویم را دوست داشته باشم و از آن سپاسگذار باشم.”
دقت کنید که این هدف فقط و فقط زمانی اتفاق میافتد که ارتعاشات احساسات شما بالا باشد. ناامیدی مثل چاهی عمیق است که ارتعاشات آن بسیار پایین است. عشق و حقشناسی بالاترین حد ارتعاشات را دارند.
اگر اینکار را درست انجام دهید، احساساتتان در این مرحله باید اینگونه باشند:
۱٫ ناامیدی صفر. متعجب میشوید که آنهمه ناامیدی به کجا رفته است.
۲٫ شدیداً احساس شادی میکنید زیرا رابطهای زیبا و عاشقانه ساختهاید و به روشنی آن را دیده و حس کردهاید.
۳٫ یک رابطه کامل و شاد بین شما و جهان که فقط و فقط شکرگذار آن هستید.
رابطه ایدآل شما خود را نشان خواهد داد. ۶۰،۰۰۰ فکر در روز کارمای (karma) فکر شماست. اگر در ۸۰ درصد از این افکار عشق و حقشناسی باشد، رابطه زیبایی که خلق خواهید کرد فرای تصورتان خواهد بود.
من با یه پسری حدود یک ماه دوست شدم که از فامیلامونه و میشناختمش و دوسش دارم اوایل خیلی بهم زنگ میزد اما الان حدود دو هفتس خیلی کم زنگ میزنه یا پیام میده گاهی اوقات اصلا یادش نیستم تو این دوهفته منم همش میگم عوض شدی و فلان و فلان
آیا اگه از الان کم محلی کنم درست میشه میشه به خودم وابستش کنم؟ منظورتون از کم محلی چیه ؟ یعنی زنگ میزنه جوابشو ندم ؟ توروخدا کمک کنید بهم بگین چیکار کنم
be nazare man kassaye k be eshqeshon naresidan tqsire khodeshone ne az qanone jazb
سلام ….من باورش دارم و مطمنم ک با خواست خدا و این انرژی مثبت تا چهارشنبه مصادف با تولدم عشقم برمیگرده ومیاد دنبالم,
سلام دوستان من با این تکنیک و با کمک حضرت استاذ شاهین فرهنگ به عشقم رسیدم . به امید روزهایپر از امید و موفقیت 🙂
سلام ۸سالپیش دردوران دانشجویی بیرون ازدانشگاه با یه پسراشنا شدم خیلی روزای خوبی باهم داشتیم روزها گذاشت وما همیشه همه جا باهم بودیم حتی وقتی درسم تموم شدیااومی امدشهرما دیدنم یامن می رفتم به دیدنش بلاخره لیسانس هم امتحان دادم قبول شدم توی شهرخودشون خیلی خوشحال بودیم چون خیلی بهم نزدیک شده بودیم وبدون هم نمی توانستیم روزها گذشت دانشگاه من تمام شد ومن برگشتم شهرخودمان ماکه هرروزباهم تماس تلفنی داشتیم بعدمدتیه تلفن هاش هفته ای یک بارشد کمتربه من زتگ می زدتا اینکه یک روزبهم گفت خانوادم رفتن خواستگاری دخترعموم اما من زیر بارنرفتم خلاصه من خیلی گریه کردم یه هفته بعدبهم زنگ زدوگفت من عقدکردم کلی باهم حرف زدیم ومن گریه کردم گفت من محبورشدم ازدواج کنم من تاحدودی بااین قضیه کناراومدم اما تا چندوقت پیش زنگ زدگفت داره کاراش اتحام می ده بره خارج خیلی گریه کردم اما اون هفته زنگ زدگفت من نمی توانم دیگرببینمت اگرمامانم یا زنم بفهمند بدبخت میشوندبهش گفتم دیگرنمی خواهم باهات باشم گفت سه هفته یک بارزنگ می زنم من که طاقت دوری اورا ندارم چگونه باورکنم کسی که روزی عزیزترینش بودم حالا بخواهد اینگونه بامن رفتارکند توروخدا کمکم کنیدالان دوروزه کارم گریه اس وازاتاقن بیرون نمی روم
من تا حالا از این تکنیک استفاده نکردم،ولی تو موقعیت احساسی هستم که فکر می کنم بهم کمک میکنه، فقط اونایی که واقعاً از این تکنیک استفاده کردن جدی به نتیجه رسیدن و اینکه تنها سوال که برام هست اینه که نور عشق الهی و معنوی رو چطوری میشه احاطه کرد؟؟
سلام،
من به قانون جزب ایمان۱۰۰% دارم
اگر قانون جزب رو درست تو زندگی مان پیاده کنیم به چیزی که بخواهیم میرسیم هر چیزی میتونه باشه محدودیت نداره البته اگه به قانون جزب ایمان داسته باشیم…
من ارزمه عشقم برگرده و عاشقم بشه
عالیه من خیلی امیدوار شدم و مطمعنم ک ب هدفم میرسم
برا منکه نشد.۶ سال باهم بودیم.از هم دور بودیم.اون یه کشور دیگه بود.هم من جنگیدم برا این رابطه هم اون.البته حالا که فکرشو میکنم میبینم من بیشتر تلاش کردم.اخه خونواده من بودن که مخالف بودن.میدونین اگه دو نفر واقعا همدیگه رو بخان از هیچی نمی ترسنو جا نمیزنن.ولی اون جا زد.بجای تلاش بیشتر و محکم ایستادن بم پیشنهاد داد که خونوادمو ترک کنم .گفت میام فرودگاه دنبالت.توی این جریانات خواستگاری بود که هی بیشتر و بیشتر هم اونو شناختم هم عشقو.من خونوادم برام مهم بود.نمی تونستم مثل یه دختر فراری بزارم برم.همون موقع هم از پیشنهادش ناراحت شدم.ولی خب اونم از سر ناچاری اینو گفت.شایدم می دونست من قبول نمیکنم.خلاصه بعد که دید من اهل ترک خونوادم نیستم رفت و نامزد کرد.میخاست باهم دوست بمونیم اما من نمی تونستم ادامه بدم.دیگه هم خبری ازش ندارم.به اینکه ادم اگه به چیزای مثبت و خوب فک کنه براش پیش میان اعتقاد دارم ولی اینکه بتونه سرنوشت ساز باشه بطر صددرصد،معتقدنیستم.تو عشق خیلی چیزا هست که مهم و با اهمیتن.یکیش همین خوانواده ها