۵ دلیل درست و غلط برای ازدواج کردن

دلیل غلط ۱: جذابیت جنسی
افراد بسیاری جذابیت جنسی را با عشق اشتباه میگیرند و این میتواند منجر به ازدواجهای کوتاهمدت شود. بودن با یک فرد جدید برای همه جذاب است. اما وقتی این جذابیت جنسی محو میشود، اگر اعتماد متقابل و برنامههای مشترک برای آینده وجود نداشته باشد، ازدواج نیز برهم خواهد خورد. جذابیت جنسی بین دو فرد بسیار خوب است و به ازدواج انرژی میدهد اما اگر پایه ازدواجی بر مبنای ارتباط قوی دو طرف و ارزشهای مشترک نباشد، احتمال موفقیت آن ازدواج بسیار کم خواهد بود.
دلیل درست ۱: خیلی خوب میتوانید با تفاوتهای هم کنار بیایید
تحقیقات نشان میدهد که یک وجه اشتراک مهم در ازدواجهای موفق، توانایی حل اختلافات بوده است. در همه روابط مشکل و اختلاف وجود دارد. اما زوجهایی که میتوانند درمورد تفاوتهای خود حرف بزنند، مشکلشان را ریشهیابی کرده و با هم به مصالحه برسند، موفق خواهند بود. زوجهایی که فقط دچار خشم و ناراحتی میشوند و نمیتوانند درمورد این اختلافات با هم حرف بزنند، ازدواج بادوامی نخواهند داشت.
دلیل غلط ۲: فرار از خانواده
برای خیلی از افراد مجرد زندگی در کنار خانواده طاقت فرسا میشود. وقتی فردی برای ازدواج پیش میآید، برای فرار از پدر و مادر و رسیدن به آزادی بیشتر با او ازدواج میکنند. در این مواقع معمولاً این مسئله که طرفمقابل میتواند همسر خوبی برای آنها باشد یا نه مطرح نیست زیرا فقط نیاز دارند که از والدینشان جدا شوند. باید بدانید که راههای زیادی برای جدا شدن از والدین وجود دارد و نیازی نیست که برای آن وارد تعهدی شوید که اصلاً برای ازدواج با شما مناسب نیست.
دلیل درست ۲: شریک شدن در علایق مشترک
اگر زوجها علایق مشترکی داشته باشند، موجب نزدیکی بیشتر و تجربیات مشترک بین آنها خواهد شد. متخصصین میگویند زوجهایی که علایق مشترک ندارند، اما با این وجود میتوانند در کنار هم وقت بگذرانند، باز میتوانند در ازدواج خود موفق باشند. علایق مشترک میتواند چیزهای مختلفی مثل وقت گذراندن با بچهها، علاقه به سفر، ورزش و امثال آن باشد.
دلیل غلط ۳: سندرم شیفتگی
خیلیها شیفتگی را با عشق اشتباه میگیرند. شیفتگی احساسی زودگذر نسبت به یک فرد است درحالیکه عشق طولانی مدت و بادوام است و براساس اعتماد و تعهد شکل میگیرد. شیفتگی ناگهانی است و خیلی از متخصصین عقیده دارند که میتواند هورمونی باشد. عشق همراه با صبر و تحمل است درحالیکه در شیفتگی حس اضطرار وجود دارد. وقتی ازدواجی براساس شیفتگی اتفاق بیفتد، به محض از بین رفتن این شیفتگی و شور اولیه، فرد تصور خواهد کرد که با فرد مناسبی ازدواج نکرده است و به دنبال افراد دیگری خواهد رفت.
خیلی از افراد برای چیزهایی که میخواهند ازدواج میکنند نه چیزهایی که نیاز دارند. بعنوان مثال، زنی کتابهای داستان زیادی میخواند و خیلی دوست دارد که درمورد آنها با شوهرش حرف بزند اما این ژانر مورد علاقه شوهرش نیست. بااینحال ازدواجی محکم خواهند داشت زیرا آن زن به کسی نیاز دارد که قابل اعتماد و سختکوش باشد. ازدواج با کسی که با نیازهایش همخوانی دارد باعث دوام ازدواجشان شده است.
دلیل غلط ۴: تصور میکنید ازدواج کردن مشکلاتتان را حل خواهد کرد
اگر شوهرتان خیلی زود از دست شما عصبانی میشود و کنترل خود را از دست میدهد، میتواند نشان دهنده این باشد که مشکلاتی در ازدواجتان وجود دارد خیلی از افراد این علائم را نادیده میگیرند. آنها نشانههای رفتارهای مشکلدار را میبینند اما تصور میکنند که اگر ازدواج کنند درست میشود. اگر این رفتارهای مشکلدار در طول دوران نامزدی اتفاق بیفتد، بعد از ازدواج مطمئناً بدتر خواهد شد مگراینکه به دنبال مشاوره و درمان بروید. بعضیها تصور میکنند بعد از ازدواج همه چیز را درست خواهند کرد. باید بدانید که هر چیز کوچکی که کمی اذیتتان میکند، بعد از «بله» گفتن بسیار زیاد آزاردهنده خواهد شد.
دلیل درست ۴: اهداف و برنامههای آیندهتان هماهنگی دارند
صحبت کردن درمورد انتظارات یک زوج از آینده یکی از راههای مطمئنی است که کمکتان میکند بفهمید مسیرتان یکی هست یا خیر. خیلی از زوجها درمورد اینکه میخواهند بچهدار شوند، کجا دوست دارند زندگی کنند و امثال آن صحبت نمیکنند. خیلیها فکر میکنند بعد از ازدواج همه چیز به طور جادویی حل خواهد شد اما این اتفاق نمیافتد. هرقدر بیشتر درمورد ایدههایتان درمورد آینده بیشتر با هم حرف بزنید، احتمال موفق بودن ازدواجتان بیشتر خواهد بود.
دلیل غلط ۵: از سر تا پا عاشق شدهاید
بعضی افراد وقتی عاشق میشوند کور میشوند و واقعاً تلاشی برای شناختن طرفمقابل خود نمیکنند. آنچه که افراد را واقعاً کنار همدیگر نگه میدارد، دوستی، صمیمیت و حمایت آنهاست. اگر از خودتان بپرسید که «اگر کارم را از دست بدهم یا دچار یک بیماری شوم، برای حمایت و پشتیبانی پیش چه کسی میروم.» پاسخ به این سوال عشق واقعی زندگیتان را مشخص خواهد کرد.
دلیل درست ۵: هر دو شما به همدیگر حس خاص بودن میدهید
درست یا غلطش رو نمیدونم،فقط دوست دارم بمیرم…
حنانه خانوم شما که مطلب رو زحمت کشیدی خوندی ای کاش حداقل می گفتی چرا اینقدر ناراحت هستی؟؟؟
سلام حنانه خانم خدا نکنه . اگر تا الان خیلی مشکل داشتی که آرزوی مرگ میکنی بدون چون خیلی قوی بودی مشکلات بر سرت ریختند . کسانی هستند در این دنیا که ندیده و نشناخته آرزوی شادی و عزت و سربلندی برات میکنند . دختر گلم شاد باش
از طرف یک پدر
فقط همینو میدونم که من یکی از اشتباهاتم درزندگی متاهل شدنم بوده هست وخواهد بود .میدانم که اینو درسایتتون درج نمی کنید ولی من نوشتم وارسال کردم.
سلام کوروش عزیز خوب توکه اینقد از رابطه ت ناامیدی چرا تمومش نمیکنی؟
کوروش عزیز – مشکل اینه که شما خودت هم نمیدونی چی میخوای- چون زمانی که مجرد بودی میخواستی ازدواج کنی و این کارم انجام دادی- و حالا که ازدواج کردی میخوای که مجرد باشی! بنابراین بلا تکلیف هستی
به نظر من اگر سعی کنی به همسر ت و زندگیت بیشتر عشق بورزی زندگی شادتری خواهی داشت چون ایشون هم متقابلا این عشق رو به شما باز خواهد گرداند
شادی و خوشبختی یک احساس درونیه هیچکس اون رو نمیتونه به شما ارزونی کنه جز خود شما
موفق باشید
نظراتم دوستانه بود – امیدوارم دلگیر نشده باشید
سلام.
من ۲۰ سالمه و میخوام ازدواج کنم و اون کسی هم که میخوام باهاش ازدواج کنم ۱۷ سالشه آیا به نظر شما ما میتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم ؟
ممنون
برای امید
جفتتون سنتون خیلی پایینه
اینم بگم انتخابی که قبل از ۲۵ سالگی داری با اتخابت بعد ۲۵ سالگی فرق می کنه
هم چین اشتباهی رو مرتکب نشو.
سلام لطفا برای من دعا کنید
من اصلا خواستگار ندارم .لطفا
مرسی
سلام سوگل خانم میخواستم بگم زیاد ناراحت نباشین.خیلیا مثل شما هستن.حتما ارزشتون خیلی زیاده که کسی جرات نمیکنه بیاد خواستگاریتون.موفق باشین
سلام سوگل عزیز.همیشه توی دنیا شریک زندگی داشتن خوب نبوده که حالا نداشتنش ناراحت کننده باشه.(مثل کوروش)قطعا اتفاقات قشنگتری تو زندگیت پیش میاید که خوشحال بشی.
سلام.شیفتگی اصلن خوب نیست البته من اولش این حسو به همسرم داتم ول با عقلم انتخابش کردم برای ازدواج.درسته اولش همش چشمم به پسرایی بود که قبل ازدواج ملاکم بود.چشم درشت لاغر و قد بلند با انگشتای بلندو لبا باریک و بدن کم مو.ولی خب قسمت نبود و نشد و شوهرم دقیقا عکس اینه (البته چشاش معمولیه فقط خیلی درشت نیست)ولی الان از ازدواجم راضی هستم چون الان بعد از دو سال قیافه و ظاهر اونقدر اعنیت نداره و این اخلاقه که خودشو نشون میده.خدا وکیلی اخلاقش خوبه به جرات میگم از من خیلی بهتره و خلی جاها کوتاه میاد و با بدخلقیای من راه میاد و بازم دوسم داره.خدارو شکر.
سوگل جان چند سالت هست که این حرف رو میزنی؟اطرافیان من تا سن ۳۲ سالگی هم هستن که خواستگار ندارن.باید از مجردیت لذت ببری و تا فرصت داری مهارت همسرداری رو با کتاب خوندن و…یاد بگیری،همه بالاخره ازدواج میکنن ولی مهم خوشبخت شدنه!دکتر شیری توی یه برنامه میگفت باید خودت رو بیشتر نشون بدی مثلا کلاس خیاطی بری و وارد اجتماع بشی.روی مهارت ارتباطتت هم کار کن که خیلی مهمه.راستی نگو خواستگار ندارم،بگو خواستگار خوب ندارم!
همیشه با خدا حرف بزن…تنها کسی که کمکت میکنه فقط خداست.