۶ اشتباه مردان در ازدواج

مردها گاهی اوقات اشتباهاتی مرتکب میشوند که با خطر خراب کردن ازدواجشان همراه است. درواقع، اگر شما هم جزء مردهای عادی باشید، حتماً چندین بار تابحال از این اشتباهات مرتکب شدهاید.
باور نمیکنید؟ از همسرتان بپرسید. حالا قبل از اینکه حالت دفاعی به خودتان بگیرید، باید بگوییم که تقصیری ندارید. اینها کارهای حساسی هستند که خیلی وقتها حتی خودتان از انجام آن بیاطلاعید. و تغییر این رفتارها، تفاوت شگرفی برای همسرتان خواهد کرد، که فقط برای خودتان ممکن است خوب باشد.
علاوه بر این، تشخیص دادن این اشتباهات و تلاش برای اصلاح آنها نه تنها به ازدواجتان کمک میکند، بلکه برای سلامتی خود شما و همسرتان هم مفید است.
به مرور زمان، احساسات منفی که با آنها برخورد نشود، ممکن است منجر به مشکلات جسمی و روحی شود. در رابطه برای هر دو طرف استرس ایجاد میشود. به طور معمول وقتی زوجها به دنبال درمان میروند، این استرس موجب تحریک اضطراب یا افسردگی در یکی از آنها یا هر دوشان شده است.
در زیر به چند اشتباه آقایون در ازدواج، نحوه تشخیص آنها و از همه مهمتر راه اصلاح آن اشاره میکنیم:
۱. نشان ندادن همدلی.
دکتر آلبرت ماسلو، روانشناس، میگوید، «همدلی — توانایی تشخیص و تقسیم احساسات دیگران– مهمترین بخش هر رابطه است. خانمها معمولاً در این زمینه بهتر عمل میکنند. آنها دوست دارند احساساتشان درک شده و به آن ارزش گذاشته شود.
درعوض مردها به جای اینکه فقط گوش کنند، وارد عملیات حل مشکل میشوند. این اشتباه است.
مثلاً اگر همسرتان به شما میگوید که احساس میکند نادیدهاش میگیرید، چیزی که در آن لحظه میخواهد این است که احساسات او را درک کنید تا اینکه درمورد واقعیات مسئله حرف بزنید.»
۲. هزینههای بیپروا.
خریدهای بزرگ مثل خریدن یک ماشین بدون اینکه اول با همسرتان مشورت کنید یکی از رفتارهایی است که باید اکیداً از آن دوری کنید. درواقع، این بعد از خیانت دومین رفتاری است که ازدواج شما را بر هم خواهد زد. و متاسفانه مردها به کرات این رفتار را تکرار میکنند.
چرا؟ مردها دانسته و ندانسته پُست ریاست در رابطه را به خود میدهند. این هم اشتباه است. رابطه زوجها باید تقسیم ریاست باشد.
۳. خودخواهی جنسی.
خیلی از مردها در اتاقخواب فراموش میکنند که همسرشان بیشتر از آنها نیاز به تحریک شدن دارد.
دکتر ماسلو میگوید، «محبت، اینکه کاری کنید احساس کند دوستش دارید و به او نیاز دارید، برای تحریک شدن او لازم است. مردانی که سنشان بالاتر است این را فهمیدهاند اما مردان جوان معمولاً از آن ناآگاهند.»
برای مردان رابطهجنسی راهی برای نزدیک شدن است اما خانمها قبل از رابطهجنسی نیاز به نزدیک شدن احساسی و ایجاد رابطه دارند.
۴. اشتباه گوش دادن.
گوش دادن به این معنی نیست که وقتی همسرتان درمورد چیزی که اذیتش میکند برایتان حرف میزند فقط سرتان را تکان دهید و به راههایی برای حل آن مشکلات فکر کنید. مردها معمولاً سعی میکنند موقعیتها را بررسی کرده و به راهکارهایی برای آن فکر کنید. این کار مطمئناً همسرتان را دیوانه میکند.
چیزی که او میخواهد این است که با هم درمورد مشکلات حرف بزنید، او دوست دارد شما در گفتگو شرکت کنید نه اینکه سعی کنید قهرمان باشید و به تنهایی راهحل پیدا کنید. او دوست دارد به حرفهایش دقت کنید و به احساساتی که در میان میگذارد اهمیت دهید.
۵. پنهان کردن احساسات.
اینکه وقتی همسرتان درمورد احساساتش با شما حرف میزند به او گوش دهید الزامی است. حرف زدن درمورد احساسات خودتان هم همینطور.
اما خیلی از مردها تصور میکنند باید احساساتشان را پنهان کنند درغیراینصورت ضعیف دیده میشوند.
اما باید بدانید در میان نگذاشتن احساساتتان یک نقطه منفی از دید همسرتان است. همسرتان تصور خواهد کرد آن رابطه نزدیک و عمیقی که دوست دارد با شوهرش داشته باشد را ندارد و احساس میکند از او دور شدهاید.
ترغیب کردن مردها برای باز کردن دردودلشان کار سختی است. اما نگران نباشید این کار نه تنها نشانه ضعف شما نیست بلکه نشانه قدرت است. مردها از ابتدای کودکی تا زمانیکه بزرگ میشوند یاد میگیرند که نباید اجازه دهند دیگران بفهمند که از چه چیزهایی میترسند. اما دردودل کردن یک ریسک است و ریسک کردن نیازمند شجاعت.
۶. سعی در مسلط شدن و ریاست کردن.
مرد بودن به معنای رئیس بودن نیست. اما خیلی مردها این را نمیفهمند. آنها سعی میکنند هر چه که میخواهند را با تکیه به زور و ریاست کردن به دست بیاورند. خانمها به این روش واکنش عکس میدهند و به اعمال قدرتتان پاسخ مثبت نمیدهند.
جایگاه قدرتی که مردها معمولاً برای خود در نظر میگیرند، باعث خراب شدن رابطه میشود، رابطهای که باید متقابل، محبتآمیز و حمایتکننده باشد. بهترین ما در ارتباط با دیگران است که پدیدار میشود نه بعنوان هویتی مستقل.
سلام من واقعا اروم شدم. به یه سری اشتباهاتم پی بردم الان خیلی ارومم و با دید بازتر به مشکلاتم فک میکنم.در ضمن من تا وقتی از خانواده ی شوهرم پیشش گله و شکایت میکردم بیشتر ازم دور شد ولی از وقتی چیزی نگفتمو ازش کمک خواستم خیلی فرق کرد.شاید باورتون نشه ولی من هیچ علاقه ی شدیدی به شوهرم ندارم چون خیلی راحت گذاشت اذیتم کنن و به همه رو داد .الان بعد از ۲۰ روز اومد منو ببینه نمیدونید چقد دلتنگ بود موقع رفتن گریه کرد و یه ساعت تو آغوشش گرفت ولی من دلم تنگ نشده.من از روز اول عقد کارایی کردم که هیچ دختری بعد از عروسی ام نمیکنه من از اول با شوهرم یکی شدم.فک کردین چرا همه حسودی کردن!مامانش که مامانشه مثل هوو شده برام طوریکه همیشه میگه شوهر من منو میزده ولی تو یه بارم شوهرت دست روت بلند نکرده و اینکه اذیت شده تو زندگیش ولی من خودم مستقل بودم و راهکارای خوب برای زندگیمون به شوهرم پیشنهاد دادم و از اینکه شوهرم به حرفم گوش داد داشت میترکید.بزار بسوزن من دیگه بهشون هیچ کاری ندارم.دوریو دوستی.
فاطمه جونم حرفایی بقیه روگوش نکن به نظرمن حق داری عزیزم فقط گذشتتو بیشترکن یکم صبورباش وسخ نگیر به هرحال این زندگیته قراره واسه یه عمرباشوهرت زندگی کنی باسیاست بروجلو عزیزم تاالان چیزی نگفتی همه تورو اینطوری می خوان ازاین به بعد بااعتماد به نفس بالاتر حرفتو بزن من درکت می کنم گلم
mer30
سلام. تقریبا ۱۵ روز دیگه یک سال می شود که من ازدواج کردم. شوهر من خیلی اوایل ازدواجش اشتباهات زیادی کرد از جمله اینکه تمام دوست دخترهاش رو به زندگیش کشوند خیلی این جریان پیچیده است. ولی من برای زندگیم خیلی جنگیدم. الان خدا رو شکر کمی به ثبات رسیدیم. و خودم هم تقریبا موفق هستم با اینکه از خانواده ام دور هستم ولی تونستم یک استاد دانشگاه موفق باشم من و شوهرم اصلا شبیه هم نیستیم. می خوام بگم خیلی از زندگی مشترک راضی نیستم اما سعی کردم بیشتر به خودم کمک کنم.نظرات بقیه رو خوندم می خوام بگم نباید همیشه هم ناامید بود. من خودم آدم حساس و دقیقی بود ولی یک اشتباه کوچیک باعث این همه گرفتاری و مشکلات برای من شد.
سلام فاطمه طلاق بگیر برو با درامدی ک داری عشق و حال و زندگی کن!!
فاطمه جون انشالله در همه ی مراحل زندگیت موفق باشی من کاملا درکت میکنم. ازدواج نکردم اما مادر خواستگارم مثل مادر شوهر شماست. توکل بر خدا نمیدونم چکار باید کنم؟قبول کنم یا نه؟
هی زندگی!!!!
ای کاش قبل از طلاقم به این مطالب مراجعه کرده بودم و میخوندم ولی حالا که دارییم دوباره مراجعه می کنیم چه خوب شد که این مطالب را دیدم خیلی به دردم خورد
بنام خدا
با سلام و تحیّات
ابتدا جا دارد نهایت قدرانی خودم را با قلمی هر چند قاصر و زبانی الکن از همت ساعی و تلاش وافی شما سروران ارجمند که برای تهیه و تنظیم مقالات وزین بکار بسته اید داشته باشم، و اما بعد؛
حقیقت امر این است که ارزشها در جامعه انسانی ما عوض شده و کمی با اغماض باید بگویم به صداقت،وفاداری،تعهد،پاکی و حتی در مواردی به موقعیت شغلی یک مرد بها داده نمیشود، و در این میان کیاست و زیرکی و شیک پوشی و داشتن فلان نوع ماشین ولو با قرض هم که شده در جامع بعنوان پارامتر مثبت یک مردی که می خواهد ازدواج کند به شمار می آید، و نتیجه آن چیزی است امثال من نوعی بعد از چهل سال با تحصیلات عالیه (کارشناسی) نتوانیم ازدواج کنیم و هنوز اندر خم یک کوچه بمانیم.تردیدی ندارم این درد تنها درد این حقیر نیست شاید درد عده ی کثیر چون بنده است. امیدوارم یک مکانیسم جدیدی تعریف شود که به امر آسان سازی ازدواج چه پسر و چه دختر کمک شود، و این نوع مقالات ارزنده به سمع و نظر قطبهای تصمیم گیر جامعه برسد.
در پناه حق و آفریننده خلیج فارس سالم بمانید
با سپاس http://razedalat.blogfa.com
هوموطن گرامی همسر شما نیاز به دوری داره اونقدر بهش محبت کردین که تو شک افتاده یکم نسبت به ایشون سرد باشید اما نه تا حدی که اون از شما سرد بشه مرد نیاز به جنس مخالفش داره همون طور که زن نیاز داره – مشکل مادر شوهرتونو هم فقط همسرتون میتوننه حل کنه البته با کمک شما . چون همسرتون هنوز به مادرش وابسته هست