درک احساسات بعد از برهم خوردن رابطه عاشقانه

دوست دارید بدانید چطور میتوانید با برهم خوردن رابطه کنار بیایید. این واقعیت که به دنبال کمک هستید، حتی به طور غیرمستقیم، به این معنی است که آمادهاید و دوست دارید که بر این شرایط سخت غلبه کنید. اولین چیزی که لازم است بدانید تا بتوانید به خودتان کمک کنید این است که احساساتتان را بهتر درک کنید. این به شما امکان میدهد کمتر احساس استرس کنید و این اولین قدم برای برگشتن به زندگی عادی گذشته است.
الان چه حسی دارید؟ این اولین سوالی است که برای غلبه بر برهم خوردن رابطه باید از خودتان بپرسید. غصه خوردن در چنین شرایطی کاملاً طبیعی است. بااینکه اوضاع با شریک رابطهتان بهخوبی پیش نرفته است اما اینکه دیگر بخشی از زندگی شما نیست برایتان ویرانگر است. باید به خودتان اجازه غصه خوردن بدهید. ناراحت بودن یا حتی گریه کردن گاهگاه هیچ اشکالی ندارد. وقتی به خودتان اجازه بیرون ریختن احساساتتان را بدهید، خیلی حالتان بهتر خواهد شد.
ناراحتی یکی دیگر از احساسات طبیعی است که باید بپذیرید. طبیعی است که احساس ناراحتی و تنهایی کنید. ممکن است احساس ناامیدی و بیارزش بودن هم بکنید. درست است که اینها نشانه افسردگی است اما باید قبول کنید که کاملاً طبیعی هستند. از اینها گذشته، شما نیمه زندگیتان را از دست دادهاید، به همین دلیل کاملاً طبیعی است که اعتمادبهنفستان کمتر شود. نگران شدن درمورد آینده هم مسئلهای کاملاً طبیعی است.
اضطراب هم یکی دیگر از ویژگیهای کسانی است که به تازگی رابطه خود را برهم زدهاند. این اضطراب بخاطر مسائل و مشکلاتی است که موجب برهم خوردن رابطه شده است. ممکن است نگران پیدا کردن یک یار جدید برای خود باشید. ممکن است نگران مشکلات مالیتان باشید. اگر از دیدگاهی بیطرفانهتر به موقعیت خود نگاه کنید، بهتر میتوانید با برهم خوردن رابطهتان کنار بیایید. اگر آرام و متمرکز باشید، مطمئناً میتوانید برای مشکلاتتان راهحل پیدا کنید.
حالا که احساساتتان را شناختهاید، دیگر از تجربه کردن آنها نگران نخواهید شد و به خودتان اجازه دهید که غصه بخورید و برای مدتی ناراحت باشید. شاید بخواهید که همه چیز را در زندگیتان آرام و کند کنید تا سرعت زندگیتان با سرعت روحیهتان هماهنگ شود. برای ریلکس کردن و آرام شدن و بودن کنار عزیزانتان بیشتر وقت بگذارید. از
اینها مهمتر، موقعیت جدیدتان را بپذیرید و سعی کنید به نقاط مثبت آن نگاه کنید. این باعث میشود بتوانید بهتر با این برهم خوردن رابطه کنار بیایید.
ناشناس عزیز!خیلی از مسایلی که راجع به دخترای ایرانی گفتی حقیقته،چون من میبینم که اکثر مردای ایرانی که اینجا هم اظهار نظرمیکنن از دخترها و مادی گرایی و خاله زنک بازیهای خیلیها شاکی ن.
اما اینکه معتقدی این مشکلات رو خانمهای جامعه به وجود آوردن واقعا بی انصافیه.توجهت رو جلب میکنم به سمت آقایونی که پایبند به ریزو درشت اعتقادات مذهبی نیستن اما عقددایم ۴زن رو از شرعیترین حقوقشون میدونن.
این تناقضات مربوط به یه قشرخاص نیس.مشکل از همه آدمای ماست که فرهنگ و اعتقادو اخلاقیات رو به ابتذال کشوندیم و توش داریم دست و پا میزنیم.
به نظر من این پسرها هستن که با هزار تا کلک عاشقانه دختر هار الوده مکنن واسه سواستفادهاشون بد از ادم طلب کار هم میشن پس فکر نکنید همی مشکلات از دخترهاست
اگه دخترهای هستن که بیوفان یا دوروغگو هسن بدونید اینا همش به خاطر فشارهای اجتماعی و عصبی هست که روشونه
منم جدایی رو تجربه کردم .برو بابا آدم انقدر اونمروزا حالش بدخ که به هیچکدوم ازون چیزایی که تو مقاله نمیشه عمل کرد.درمانش فقط زمانه و زمان تا بگذره و دردت کمتر شه…. چند ماه بعد عشقت برگرده و عذر خواهی اما اونموقع واسه تو هیچ رمقی نمونده که حتی از دیدنش بعد چند ماه بخوای یه لیخند خشک و خالی بزنی
من وقتی نوشته مریم خانوم رو خوندم یاد عزیز خودم افتادم و اروم گریه کردم
همیشه بیادتم اس ام اچ عزیز
اقا پسرهای عزیز قبل از این که عاشق بشید خودتونا بشناسید قبل از اینکه پیشنهاد دوستی یا ازدواج به کسی بدید بهتره که با خودتون خلوط کنید تمام جوانب را در نظر بگیرید این بزرگترین تصمیم زندگیتونه این تصمیم میتونه شما وطرف مقابلتونا انشا… خوشبخت کنه یا خدای نکرده….
این مقاله خیلی سطحی بود شما چه میفهمید ۲سال با همه وجود مال کسی بودن ۲ سال عاشق بودن ۲سال دل بستن ۲ سال کسی رو باور کردن و نا گهان همه چی از هم پاشیدن حتی باورهایت نسبت به طرف مقابلت یعنی چی؟؟؟
شما چه میدانید بازیچه شدن یعنی چی؟؟؟
در آغوشم فشردم گفت مردم
چه لذت ها کزآغوش تو بردم
شب دیگر در آغوش دگر بود
خدایا کاش کمتر میفشردم
به ناشناس: اگه دخترا مادی شدن مطمئن باشید که چالشی در وضعیت فرهنگی ایران هست من رفتار دخترها رو تأیید نمیکنم اما طبق قضیه عمل و عکسالعمل انسانها و موجودات طبق شرایط محیطی به صورت اکتسابی چیزهایی رو یاد میگیرن که به مرور زمان ذاتی میشه ازت میخوام که به این قضیه عمیق فکر کنی چون همیشه دو کفه ترازم با هم هماهنگ هستن، نمیشه که جامعه کلاً از خانواده گرفته تا آقایون و محیط کار نرمال باشن و فقط این خانومها باشن که ناهنجار باشن، وقتی تعادل جامعه بهم میخوره و فرهنگ سازی نمیشه اگه یه دختر بخواد مثل یه اروپایی یعنی خیلی انسانی رفتار کنه واقعاً باخته (مثل من که حتی پول بنزین ماشین دوستم رو هم نصف میکردم یا کل خریدها حتی پفک و رستوران و فست فود و سینما…) چون فرهنگ جامعه عادت کرده که اینجوری باشه یعنی اگه تو حساب جیب bf ات رو بکنی براش بیارزش میشی من ۳۰سالمه و اعتراف میکنم تا حالا هیچوقت هیچ رابطه موفقی نداشتم ): اغلب وقتی رابطه بهم میخوره، طرفام منو پیدا میکنه و احساس ندامت و پشیمانی میکنه که قدر ندونسته…
برام دعا کنید.دارم داغون میشم هم از بیرون هم از درون.تقصیر خودم بود،خودم رابطه مونو خراب کردم.۲ سال و نیم با هم دوست بودیم.موقعیت ازدواجو بنا به دلایلی نداشت. همیشه میگفت عاشقم .میگفت اولین بار تو زندگیش عاشق شده.منم دوستش داشتم.وجودش باعث میشد همیشه پشتم گرم باشه. همیشه هوامو داشت.تکیه گاهم بود.جای همه کسایی که تو زندگی نداشتمو برام پر کرده بود.تا اینکه خوشی زد زیر دلم،دلشو شکستم. گفتم میخوام برم با دوست پسر سابقم که ۵،۴سال پیش باهاش بودم دوباره باشم آخه اون پسر نامرد، بی مروت ،دروغگو همش بهم زنگ میزد میگفت منو هنوز مثل گذشته دوست داره میخواد با من ازدواج کنه من ساده، گول حرفای کثیفشو خوردم .دوستی ۵/۲سالمو با دوستم که منو می پرستید کردم مثل جهنم تا بالاخره منو ول کرد.رفتم سراغ دوست پسر سابقم تا بهش ۱فرصت دیگه بدم تا خودشو نشون بده اما زهی خیال باطل… حرفاش زمین تا آسمون با گذشته فاصله داشت. خیلی سرخورده شدم.حتی به این نتیجه رسیدم که متاهلم هم بود چون هیچ وقت شبا که میرفت خونه بهم زنگ نمیزد منم زنگ می زدم ریجکت میکرد.کارممو به خاطرش از دست دادم.بالاخره نتونستم بیشتر از ۲ ماه تحملش کنم ولش کردم.حالا میخوام برگردم پیش دوستم اما اون دیگه منو نمیخواد.میگه دیگه عاشقم نیست.حالا من حالا براش میمیرم اون دیگه منو نمیخواد . بهش گفتم من اشتباه کردم اما فایده ای نداره دیگه منو نمیخواد.براش گریه کردم.حتی موبایلمو خاموش کردم تا حس نیتتمو بهش ثابت کنم که من دیگه با دوست پسر سابقم رابطه ای ندارم.اما بازم فایده نداره.فکر می کنم یکی دیگه رو جایگزین من کرده از بی محلیاش حس میکنم.خدا شاهد، من بهش خیانت نکردم اون پسر رو من به چشم ی خواستگار دیدم نه دوست پسر اما متاسفانه اون دیگه حرفامو باور نمیکنه .دارم ذره ذره آب میشم.زندگیم تو ۲ ماه کاملاً نابود شد .اعتماد به نفسمو از دست دادم.خدایا کمکم کن ،دیگه جوووووووووووونی تو بدنم نمونده. کارم شده گریه گریه گریه… اگه معنی عشق این که،عاشق انقدر زود بی وفا میشه من نمیخوام تا آخر عمرم نه عاشق شم نه معشوق.
من دفعه اول که عاشق شدم ۱۷ سالم بود و وقتی بهش نرسیدم ۵ سال طول کشید تا فراموشش کنم … حالا باز عاشق شدم و باز شکست خوردم اینبار مطمینم که دیگه هیچ وقت عاشق نمیشم چون ارزششو نداره…. آره منم دیگه نمیخوام نه عاشق بشم نه معشوق…