آیا مشاجره کردن میتواند نشانه خوبی باشد؟

پس چطور مشاجرات میتوانند یک نشانه خوب باشند؟ خود این مشاجرات قسمت منفی جریان نیستند. درواقع، مشاجره میتواند یک نشانه خوب در رابطه باشد، تا آن روابطی که در آنها زوجها هیچوقت اختلاف نظر پیدا نمیکنند. خوب بودن آن به این دلیل است که هیچکدام از شما برای ابراز خودِ واقعیتان در رابطه ترسی ندارید. وقتی فردی در یک رابطه ساکت میماند و هیچوقت به طور کامل احساس و افکار خود را مطرح نمیکند، اصلاً نشانه خوبی نیست و ثابت میکند که در رابطه عدم امنیت وجود دارد که به مرور زمان بدتر شده تا جاییکه رابطه بخاطر خشمی که یک طرف نسبت به طرف مقابل خود پیدا میکند، بالاخره تمام میشود. هیچ دو زوجی را نمیتوانید پیدا کنید که ۱۰۰٪ شبیه همدیگر باشند و هیچکس هم نمیخواهد که طرفمقابلش دقیقاً مثل خودش باشد. این تفاوتهاست که باعث علاقهمند نگه داشتن زوجها به همدیگر میشود و وقتهایی هم پیش میآید که این تفاوتها موجب بروز اختلاف و مشاجره میشود.
وقتی مشاجره پیش میآید، بهترین کار میتواند این باشد که طرز فکرتان نسبت به مشاجره را اصلاح کنید که البته بهتر است قبل از پیش آمدن آن باشد. دیدگاه شما نسبت به مشاجره چیست و چرا اتوماتیکوار به آن بعنوان قسمتی منفی از رابطهتان نگاه میکنید؟ اگر این مشاجرات بخاطر تفاوتهای بین شما و همسرتان پیش آمده است، پس باید در نقطه اول شما و همسرتان سعی کنید همدیگر را همانطور که هستید پذیرفته و به هم احترام بگذارید. داشتن نگاه منفی به اختلافات به این معنی است که تصور میکنید این اختلافات موانع منفی رابطه شما هستند. اما تقسیم تفاوتها در یک رابطه قسمت منفی مسئله نیست، بلکه نحوه برخورد و کنار آمدن شما با این اختلافهاست که اهمیت دارد. خود این مشاجرات و اختلافات مشکل اصلی نیست، بلکه سبک مشاجره کردن شماست که میتواند مشکل باشد. بهبود بخشیدن به مهارتهای مشاجره کردنتان تفاوتی قابلتوجه در رابطهتان ایجاد خواهد کرد و موجب حفظ سلامت رابطه و بقای آن میشود.
احتمالاً تا اینجای کار متوجه شدهاید که چرا مشاجره میتواند نشانه خوبی برای رابطهتان باشد–چون ثابت میکند که شما و همسرتان آنقدر احساس امنیت در رابطه میکنید که بتوانید بدون ترس از قضاوت شدن، افکار و احساسات خود را مطرح کنید. این نشان میدهد که پیوند بین شما قویتر خواهد شد و بیشتر درمورد همدیگر شناخت پیدا میکنید. به جای اینکه نگران خود مشاجراتتان باشید، تمرکزتان را به سبک مشاجره کردنتان معطوف کنید. اکثر اوقات زوجها به این دلیل دعوا میکنند که هرکدام سبک متفاوتی از مشاجره کردن دارند و به اشتباه تصور میکنند که این مشاجره کردنهاست که موجب بروز مشکل در رابطهشان شده است، درحالیکه طریقه مشاجره کردنشان متهم اصلی است. بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که بعنوان یک زوج بنشینید و با همسرتان درمورد مشاجرات و اختلافاتتان حرف بزنید و از همدیگر بپرسید چه چیزی باعث شده از هم ناراحت یا خسته شوید. وقتی در زمانی که هیچکدام از شما ناراحت یا عصبانی نیستید درمورد مشاجراتتان حرف بزنید، با هم همکاری میکنید تا بتوانید به راه حلی برسید که به نفع هر دو شما باشد.
ازآنجاکه در مشاجرات با انبوهی از احساسات روبهرو هستیم، غرور نقش بسیار مهمی در آن بازی میکند. وقتی این اتفاق میافتد، دیگر آن مشاجره تلاشی گروهی برای پیدا کردن راهکار نخواهد بود و به مسابقهای تبدیل میشود که هر کدام از طرفین دوست دارند در آن برنده شوند. خیلی مهم است که هر دو شما بدانید و بفهمید که در مشاجرات بحث این نیست که حق با چه کسی است و چه کسی برنده است. بلکه باید به حرفهای هم گوش دهید، به اختلافات هم احترام بگذارید و راههایی برای برطرف کردن این اختلافات پیدا کنید. تازمانیکه موقع بروز مشاجرات هر دو شما در جبهه مشترک باشید، دلیلی برای خارج شدن اوضاع از کنترلتان وجود ندارد. گوش دادن و کار گروهی به جای عقب راندن همدیگر باعث میشود نتیجه مثبت بگیرید. به یاد داشته باشد، مشاجره کردن نشانهای مثبت است، البته تازمانیکه بتوانید با اختلافات خود کنار آمده و برخورد مناسب داشته باشید.
اما خوب مشاجره کردن مهارتی است که ایجاد آن زمان میبرد. در زیر چند توصیه کاربردی برایتان داریم:
• اصرار به این نداشته باشید که حق با شماست. مسئله این نیست که حق با کی است. هر داستانی دو طرف دارد. نکته این است که طرفی را پیدا کنید که هر دو شما در آن همعقیده باشید.
• به محض اینکه احساس میکنید در حال عصبانی شدن هستید، حرفهایتان را به زبان بیاورید. صبر نکنید تا آتش عصبانیتتان بیشتر شود. هرچه زمان بیشتری بگذرد، حل یک مشاجره سختتر میشود.
• گوش دهید. هیچ چیز خستهکنندهتر از این نیست که احساس کنید طرفتان به شما گوش نمیدهد. حرفی که همسرتان میزند را تکرار کنید و به او نشان دهید که حرفهایش را فهمیدهاید.
• فقط به موضوع موردنظر بپردازید. زوجها اول دعوا را بر سر یک موضوع شروع میکنند و بعد هر چیز دیگری که موجب عصبانیتشان میشود را هم وسط میکشند. با به میان آوردن مسائل قدیمی فقط شعله عصبانیت و خشم را تندتر میکنید.
• حرفی نزنید که بعداً پشیمان شوید. اگر در هر خشمی از این میترسید که حرفی به زبان بیاورید که بعدها از آن احساس ناراحتی کنید، بهتر است یک وقفه ایجاد کنید تا کمی از خشمتان کاسته شود. به پیادهروی بروید، دوش بگیرید یا موزیک گوش دهید. بعد با اعصاب آرامتر به سر بحث برگردید.
به طور کلی، بهتر است یک راهحل برای مشاجرهتان پیدا کنید تا اینکه از آن گذشته و نادیدهاش بگیرید.
سلام.منکه با همسرم مشاجره نکردیم ولی سر موضوعات مختلف بحث کردیمو به توافق رسیدیم و نظراتمونو بیان کردیم.تنها مشاجره و دعواایی که داشتیم سر خانوادش و اینکه نذاشت من خود واقعیم باشم بود و از من خواست اونجوری باشم که خانوادش میخوان.درسته من همیشه کوتاه اومدم و همیشه هم با خودم گفتم خودم چه کردم که دعوا شد ولی خیلی وقتا آدما فقط من من میکنن و دوست دارن بقیه اونجوری باشن که اونا میخوان من خیلی به نظرشون احترام گذاشتم ولی نه اینکه بخوان شخصیتمم عوض کنن.کار خودمو کردم ازشون دوری کردم و بهترین کار سکوت بود در برابرشون.همین دوری باعث شد شوهرم قدرمو بیشتر بدونه البته بگم وظایف زناشوییمو به جا اوردم ولی از رووی اجبار.
jaleb bud va dar ein hal malmos vase hame.merc
ajjjab.
فاطمه جان: کلا تکلیف خودت رو با خودت نمی دونی ها ! تو بحث های اخیر خوشبختانه حضور مستمر داشتی و همه رو درگیر ماجرا کردی. ولی به نظر می رسه اینقدرها هم وضعت بد نیست. به هر حال همین که مشارکت فعال داری خودش غنیمته. روز خوبی داشته باشی. . . .
واقعا منم فاز فاطمه جون رو متوجه نمیشم!!!یه جا میگن جدیدا همسرشون خوب شده یه جا میگن میخوان طلاق بگیرن یه جا میگن همسرشون رو دوست دارن با خانواده ی ایشون مشکل دارن اینجام که میگن روابطشون با همسرشون از روی اجباره!!!!!
سلام بچه ها.چون همسرمو فقط دوست دارم ولی عاشقش نیستم.جاهایی که خوب گفتم همسرم اون شب باهام خوب بوده و جاهایی که بد گفتممم بد.کلا زندگیه من نوسان داره.صد در صد از زندگیم راضی نیستم.چون از رو دلسوزی با همسرم ازدواج کردم.اگه ته دلمو بخواین دوست دارم جدا شم.ولی چه کنم که هرچی میگم جدیدا گوش میده و قبول کرده که خانوادش اذیتم کردن چون من گفتم نمیام شهرتون زندگی کنم و سریع گفت خب خونرو میفروشیم میایم شهر شما!همیشه اونچه که دلت میگرو نمیتونی اجرا کنی چون حرف عقلت یه چیزه دیگست.اره از روی اجبار بودن تو مسائل جنسی هست چون عاشقش نیستم موقع نزدیکی فقط شهوت دارمم نه عشق.
با سلام
فاطمه خانم بخشی از این بد بودن زندگی تان به خود شما بر میگرده اینکه از سر دلسوزی با همسرتان ازدواج کردید اولین و بزرگترین اشتباه شما بوده است دوم اینکه ببینید شما همسرتان را فقط بر سر مسائل جنسی دوست دارید و ان حکم یک پارتنر را دارد و لاغیر در صورتی که زندگی زناشویی چیزی فراتر از قوای جنسی افراد است نباید فراموش کنید که تا زمانی که این دیدگاه در شما باشد هیچ چیزی عوض نخواهد شد سوم بجای اینکه مشکلاتان را در جایی مانند این سایت و در فرا روی همه مطرح کنید بهتر بود به یک روان شناس مراجعه می کردید تا مسائل ومشکلاتتان ریشه ای حل بشود چهارم اینکه برای یک زن در جامعه ما پسندیده نیست که اینگونه بی مهابا از امیال جنسی اش سخن بگوید و پرده شرم وحیا ی زنانه خود را از بین ببرد انچه بین شما و همسرتان می گذرد راز سر به مهری است که هیچ گاه نباید سر باز کنند دیدگاه تان به زندگی و همسرتان عوض کنید به نکات خوب زندگی تان توجه کنید و همیشه زندگی تان را با طبق بالا دستی خود مقایسه نکنید که این کار باعث دلزدگی و خستگی شما از زندگی خواهد شد سعی کنید زندگی تان را با زندگی هایی که از سطح زندگی شما پایین تر است مقایسه کنید تا پی به خوب بودن زندگی خود ببرید موفق باشید
سلام.اره شما کاملن درست میگید.من بی شرمی کردم.هرچی میخواین اسمشو بزارید.روانشناس؟؟وقتی کسی چیزی سرش نمیشه روانشناس؟مگه ادمارو میشه تغییر داد؟اشتبهیی بوده که کردم.وقتی عشقی نداشته باشی تنها دلخوشیت مسئله ی جنسیه.از دل من که خبر نداری.اینجا دردو دل کردم تا اروم شم همین.اگه همسر من مثل شما فکر میکرد تا الان خیلی از مشکلات حل بود ولی همیشه باهاش که میخوام راجع به زندگیمون صحبت کنم یه جوری در میره و حرفو عوض میکنه.میگی من چ کنم!(ناارحت)
باسلام
امیدوارم فاطمه خانم از حرفهای من کدورتی به دل نگیرند اگر بنده حقیر صبحتی کردم خدای نکرده نخواستم به شما توهین کرده باشم هدف من بالا نگه داشتن شان زنانه شما بود ولاغیر
امروز گرگها در هیبت گوسفند ظاهر می شوند ویاد گرفتند چگونه بدون نشان دادن تیزی چنگال و دندانهایشان شما را با کلام شیرین مجذوب خود کنند و شما را با پای خود به مسلخ ببرند
دلیل گفتن صحبت های قبلی ام این بود که شما از ان غافلید
بسیار عالی بود. ولی کار زندگی ما خیلی وقته از مرحله مشاجره گذشته . ما در یک قهر دائمی هستیم
فاطمه جون …ماشالا همه جا کامنت میزاری و از خونواده ی شوهرت گله میکنی….ببین خوشگلم…با آدما همیشه همون طور رفتار میشه که خودشون میخوان…..پس سعی نکن مشکلاتت رو گردن این و اون بندازی ……..سعی کن اول اخلاق و رفتار و طرز تفکرت رو عوض کنی …..اونایی که با خونواده ی شوهرشون روابط خوب دارن بر اساس شانس که نبوده اونا بلدن که چه موقع چه رفتاری داشته باشن و احترام کردن و متقابلا احترام دیدن…
سلام.باید بگم که هیچ کدوم از عروساشن دل خوشی از خانواده ی شوهرم ندارن.وقتی که از زندگیشون برام میگن اشک میریزن.من عروس کوچیکم.وقتی خواهر شوهرم به من میگه پدر مادرش تو خونه بیکارن تفریحشون شده دعوا!بعد شما میگی من رفتارمو درست کنم؟کجا دیدی دختر توی عقد پا به پای شوهرش همه جا بره و کار کنه،خداشاهده از روز اول کارم ظرف شستن و کار کردنو غذا پختن و آقا جون چای میخورین بیارم براتون آقاجون چیزی لازم ندارین،مامانش هر وقت دلش میگرفت سرشو رو پام میزاشتم بغلش میکردمو ارومش میکرد و اونم بغلم اشک میریخت!کارای خیاطیشونو خیلی چیزای دیگه.خدا شاهده هروقت مادر وشهرم حموم میرفت میرفتم پشتشو لیف میزدم اینقد دوسش داشتمو محبت میکردم.از بس پشت سرم حرف زدن از بس ایراد نداشتم همه حسودیشون شد حتی مادر شوهرم به رابطه ی خوب منو شوهرم حسودیش شد حتی به اینکه شوهر خودش هیچوت جلو ی کسی بهش محبت نمیکنه بعد منو جلوی همه با عللاقه بغل میکنه و میبوسه حتی برام گریه میکنه حسودسیش شد.باد با چراغ خاموش کاری ندارد.مطوئن باشین اگه خوب نبودم همه نمیرفتن هر کاری انجام میدم انجام بدن یا هر لباسی که میدوزم برن عینشو بخرن یا برن لاغر شن و خیلی خودشیرینیای دیگه.پدر شوهرم همیشه میگه آشپزیه من اصولیه و از مادر شوهرم ایراد میگیره.اینا همه دست رو دست هم گذاشتنو همرو به جون من انداختن.مطمئن باشید اگه من خوب نبودم روزی که مادر شوهرم به شوهرم گفت یکی دیگه شوهرم باهاش دعوا میکرد و رو مامانش وای نمیستاد.با اینکه شوهرمو دوست ندارم ولی عاشقمه و همیشه ازم تشکر میکنه.
۲۰۶۷- یکی از شیطانی ترین اموری که در رابطه زناشویی حائل بین قلوب زن و شوهر است
دعوی عشق و ایثار دروغین است . یعنی دعوی عشق بزرگترین خصم صداقت و صمیمیت
رابطه است زیرا دروغی بزرگ است که تمامیت رابطه را به دروغ و ریا می کشاند پس این
دعوی را بایستی مادر همه دروغهای رابطه زناشویی دانست .
۲۰۷۳- زن و شوهر عموماً هر دو به این نیت ازدواج می کنند تا پرستیده شوند.
و این راز تباهی زناشویی هاست. آنانکه به دلیل این ناکامی زناشویی به عشق عرفانی
روی می کنند تا در اینجا پرستیده شوند بی تردید در این عرصه هم ناکام شده و هدایتی
نمی یابند . زیرا انسان آفریده نشده تا پرستیده شود بلکه آفریده شده تا بپرستد !
از ” مذهب اصالت عشق ” استاد خانجانی جلد دوم