چطور بعد از برهم خوردن یک رابطه، زندگی‌مان را ادامه دهیم

1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره (بدون امتیاز)
Loading...

مطالب مرتبط

28 دیدگاه

  1. محمد says:
    text for dislike(0) text for like(2)

    فقط این و می تونم بگم ، (البته از طرف کسی که توی یه رابطه ای ۵ ساله که ۲ سالش و با دانستن خیانت طرفش گذرونده) توی یک رابطه رفتار باید کاملا عاقلانه باشه در کنار عاشقانه بودن ، باید تمام حرکات و رفتار سنجیده شده و با عشق و علاقه باشه , اگه خودمون و خوب بشناسیم حتما انتخاب سالم در تک تک مراحل زندگی داریم .

  2. شیلا says:
    text for dislike(1) text for like(5)

    من خودم بعد از ۴ ماه عقد طلاق گرفتم.اعتراف می کنم که بدترین روزهای عمرمو گذروندم.بخصوص اینکه طرف حاضر به طلاق نبود اما بعد از طلاق ایقدر با این موضوع خوب کنار اومدم که هیچکس نمیتونه فکرکنه که در گذشته من همچین اتفاق تلخی افتاده و همین طرز برخورد خودم باعث شده که خیلی بیشتر از هم سن و سالای خودم خواستگار داشته باشم.بنابراین همه چیز به خودمون بستگی داره.نظر من اینه که خدا هرکسی را به یک نحوی توی زندگیش امتحان میکنه و شاید این جدایی ها هم امتحان خدا باشه که کمی بیشتر یادش بیوفتیم.

  3. HOMA says:
    text for dislike(0) text for like(1)

    سلام و خسته نباشید خیلی عالی بود من ۳ساله از همسرم جدا شدم خواستم بگم فقط به خدا توکل کنید و همه چیزو بسپرید دست خدا ارتباط معنوی با خدا باعث شد من با قضیه طلاق راحت بر خورد کنم و این بحرانو به خوبی سپری کنم بین زن و شوهر فقط خدا قضاوت می کنه خدایی که شاهده کارامونه یه روز قاضی خواهد بود بین زن و شوهر پس نگران چیزی نباید باشیم

  4. مهسا says:
    text for dislike(0) text for like(2)

    سلام
    مقاله بسیارقشنگ ورسایی بود!من به تازگی نامزدیمو بهم زدم!خودمم این کار رو کردم!چون طرف مقابلم رفتارهای غیراخلاقی داشت که قطعا برای زندگی مشترک مصل سم بود!متاسفانه چه خانمها وچه آقایون درکشور ما آنقدرکه لازمه درمورد داشتن وساختن وحفظ یک زندگی سالم واخلاق مدار آموزش نمیبینن!
    شخصی که از ابتدا بخاد صرفا نظرات خودشو به دیگران بقبولونه بدون اینکه فردیت طرف مقابلشو درنظر بگیره ارزششو نداره که بخایم عمروزندگیمونو براش تلف کنیم.
    باورکنیم که زن نداشتن یاشوهر نداشتن یه داغ یا کمبود یا معلولیت اجتماعی نیست.ولی آرامش نداشتن یه معلولیت روحیه.من ازاین رابطه بزرگترین درسی که گرفتم این بود که خودم بهترین حامی خودم باشم وفکرنکنم که مصل قصه ها ی بچگی هام یه کی ازتوی آسمون قراره بیاد وحلال مشکلات مادی ومعنوی زندگیم بشه.وفهمیدم که بزرگترین حامی من توی قلب منه واون خداست که باوجود تموم اشتباهاتم به من وعده آمرزش وجرات وجسارت پیشروی توی زندگی وامید وعشق به خودم واطرافیانمو هدیه داده.
    همه ما قطعا رنج کشیدن ودرد داشتن رو توی زندگیمون تجربه خاهیم کرد’به اشکال وعناوین مختلف!مهم اینه که بفهمیم باید توی یک برحه خاص متحمل یک درد یا رنج جانسوز میشدیم تا در بهمان برحه از زندگیمون از اون تجربه استفاده کنیم تا شاد باشیم.
    عزیزانم ایمان داشته باشیم که شادی ما باعص خشنودی خدا میشه.خداهم مصل ما ازبیعدالتی ناراحت میشه ولی این رو به عهده همه ما(درکنارهم)گذاشته که بارعایت اصول اخلافی وانسانی شادی رو به هم وبه جامعمون هدیه کنیم.
    به امید روزی که هیچ دونفری ازهم جدانشن و متعاقب اون باوجود مشکلات’جامعه ای شادوسالم وبالغ داشته باشیم.

  5. KOSAR says:
    text for dislike(0) text for like(0)

    سلام ممنون از مقاله خوبتون.دوستان من باشمادرددل داشتم وهم راهنمایی میخوام من هفته دیگه۲۸مردادروز دادگاه طلاقمه. خیلی دوستش دارم اما مشکل جنسی داره ومطمینم به من خیانت نکرده والان میگه اداده دادنش به نفع هیچکدوممون نیست خودش کلی پیش روانشناس رفته باهم پیش مشاورم رفتیم میگن ادامش صلاح نیست پسرخوبیه همینکه تااسمم توشناسنامش بودوخیانت نکرد مرد بود. روانشناسا بهش گفتن اگه بره بایکی دیگهشایدمشکلش حل بشه سرهمین تابامن باشه نمیتونه بره بایکی دیگه میگه طلاق بگیریم برم دنبال حل مشکلم شاید برگشتم قبلامیگفت شاید برگرده اماحالامیگه اگه مشکلم بایکی دیگه حل بشه پس باتومشکل جنسی داشتم درغیراینصورت اگه حل نشدچرابایدبرگردموتورواذیت کنم الان داغونم که میخواد بره بایکی دیگه البته بعد طلاق واینکه امیددارم برگرده ونمیتونمم فراموشش کنم راهنمایی کنین ممنون

  6. ندا says:
    text for dislike(0) text for like(0)

    سلام. هفته پیش نامزدی من با توافق جفتمون به هم خورده ولی بعد از تموم شدن ارتباطمون فقط احساس شادی و خوشی دارم جوری که اطرافیانم در این مورد خیلی سوال پیچم میکنن. ارتباطمون با نامزدم پر از خاطرات زیبا بود خیلی هم به هردومون خوش گذشت البته دعوا هم داشتیم که تو اون چند روزی که قهر بودیم خیلی عذاب کشیدم.ولی به دلیل تضاد فرهنگی خودمون و البته بیشتر خانواده هامون ادامه دادنش غیرممکن بود. از حال طرفم تقریبا بی اطلاعم ولی فکرم نمیکنم مثل من شاد باشه. نمیدونم چم شده اصلا دست خودم نیست رفتارو احساسی که دارم. ولی تا حالا انقدر سبک و راحت نبودم. هر چی مقاله تو نت خوندم راجع به افسردگی بعد از به هم خوردن نامزدی بوده پس چرا من اینطور نشدم؟؟؟؟؟!!!

  7. خاطره says:
    text for dislike(0) text for like(0)

    سلام.ممنون از مقالتون ولی اگه میشه یکی بهم کمک کنه.من حدود ۲ساله که عقدم و قبلشم ۲سال دوست بودیم.نامزدم مرد خوبیه اما اصلا رو قولاشون نموندن.انگار خرشون از پل گذشته باشه.من خیلی دوستش دارمو میدونم که از خیلی جهات خوبه اما واقعا کنار اومدن با این مساله برام غیر ممکنه.الان میخوام جدا شم ازش اما واقعا حالم خرابه.خیلی وقتا احساس میکنم دارم از غصه میمیرم اما میدونم ادامه دادن دیگه فایده نداره.لطفا یکی منو راهنمایی کنه.من خیلی ادم حساسیمو مدام زندگی که تو زهنم ساخته بودم عذابم میده و انگار رویاهام همش نابود شده.من واقعا حالم بده کمکم کنید ممنون میشم

  8. ارزو says:
    text for dislike(0) text for like(1)

    دوستای عزیزم من تقریبا دیدگاههای همتونو خوندم و با همتون احساس همدردی میکنم چون واقعا تا کسی نکشه نمیدونه چ حسی داره.من چند ماهه از نامزدم ک عقدم نکرده بودیم جدا شدم با اینکه عقدم نبودیم ولی واقعا داغونم و غصه داره دیونم میکنه..چند ماهه میگذره و هنوزم نتونستم خودمو پیدا کنم ..با گذشت چند ماه هنوزم گاه و بی گاه دیوانه وار دلتنگش میشم.واقعا حالم بده.لطفا برام دعا کنید

دیدگاه خود را بنویسید: (توجه: برای درج بک لینک و تبلیغات با آی دی kamranzxc در تلگرام تماس بگیرید)

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *