ازدواج سفید و هم خانه شدن : تاثیرات منفی

ازدواج برای غربی ها رابطهای خصوصی و شخصی است. ولی وقتی زن و مردی فقط به دلایل شخصی خودشان زیر یک سقف رفته و بدون ثبت رسمی، قانونی و حقوقی در کنار هم زندگی میکنند و هم خانه میشوند، به آن ارتباط ازدواج سفید گفته میشود. زندگی بدون ازدواج یکی از شیوههای رایج زندگی در غرب است. بیش از دوسوم زوجهای آمریکایی پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر زیر یک سقف میگذرانند. در سال ۱۹۹۴، حدود ۳/۷ میلیون زوج آمریکایی بدون ازدواج با یکدیگر زندگی میکردند و نزدیک به اواخر دهه ۱۹۹۰، حداقل ۵۰ تا ۶۰ درصد زوجها پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر میگذراندند. این در حالی است که تا پیش از ۱۹۷۰، زندگی بدون ازدواج در ایالات متحده غیرقانونی بود. طبق آمار آمریکا، تعداد زوجهای ازدواجنکردهای که با یکدیگر زندگی کردهاند، از ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ ده برابر شده و اکنون، زندگی بدون ازدواج، به مرحلهای عادی در روند آشنایی دو فرد تبدیل شدهاست. اکثر ازدواجهای سفید عمری کوتاه دارند و معمولاً حدود یک سال یا کمی بیشتر طول میکشند که یا به ازدواج رسمی و یا جدایی ختم میشوند.
ازدواج رسمی درمقابل ازدواج سفید و زندگی زناشویی بدون ثبت قانونی
ازدواج سفید، پیوندی غیرقانونی و غیررسمی است که در آن دو طرف هیچ تعهد برای کنار هم ماندن ندارند. حتی اگر یک طرف رابطه دوست داشته باشد که زندگی آنها دائمی و همیشگی باشد، خیلی وقتها طرف دیگر خواستار آن نیست. احتمال بر هم خوردن ازدواجهای سفید بسیار بالاتر از ازدواجهای رسمی است. این زوجها هیچ تعهد حمایت مالی در برابر همسر خود ندارند. این زوجها بیشتر از زوجهایی که ازدواج رسمی داشتهاند، وقت آزاد خود را به تفریحات مجردی میگذرانند و زندگی اجتماعی خود را مستقل نگه میدارند. بااینکه بیشتر این افراد توقع دارند که زندگیجنسیشان با وفاداری باشد اما خیانت جنسی در این روابط بسیار بیشتر از زوجهای قانونی دیده میشود.
تعداد قابلتوجهی از این زوجها تصمیمات و برنامههای قطعی برای ازدواج قانونی دارند و رفتارشان در جامعه درست مثل زن و شوهرهای عادی است. خیلی از آنها هم هیچ تصمیمی برای ازدواج ندارند و این روابط بیتعهد فقط بر معامله همزیستی پایبند هستند. درواقع، بهتر است زوجها با دقت بسیار بیشتری درمورد ازدواج سفید فکر کنند زیرا هیچ محدودیت یا مسئولیتپذیری رسمی و قانونی را شامل نمیشود.
اما این معامله هزینههایی دارد. طبیعت آزمایشی، موقت و بیتعهد ازدواج سفید مانع میشود که بسیاری فواید ازدواج رسمی را برای دو طرف داشته باشد. عدم قطعیت درمورد ثبات و طول عمر این روابط، سرمایهگذاری در آن را برای هر دو طرف پرخطرتر میکند. زوجهایی که انتظار دارند زمان زیادی کنار هم بمانند مهارتهایی پیدا میکنند و به طرفشان اجازه میدهند نقصها و ضعفهایی داشته باشند چون خودشان هم میتوانند برای پر کردن نقاط ضعف خودشان به طرفشان تکیه کنند. این کسب مهارت به این معنی است که زوجهایی که برای رابطهای طولانی کنار هم کار میکنند بسیار بیشتر از مقداری که به تنهایی عایدشان میشده است، به دست میآورند. اما ازدواج سفید این فواید را کمتر کرده و هزینه یادگیری این مهارتها را بالا میبرد — خیلی راحتتر است که هر کاری را برای خودتان انجام دهید چون نمیدانید کسی که الان با او زندگی میکنید سال آینده کنارتان باشد. به همین دلیل این زوجها بسیار کمتر از زوجهایی که ازدواج رسمی کردهاند عایدی دارند.
طبیعت موقت و غیررسمی ازدواج سفید سرمایهگذاری در این رابطه و حمایت کردن را برای خانواده دو طرف هم سختتر میکند. والدین، خواهر و برادرها و دوستان دو طرف تمایل بسیار کمتری برای شناخت طرف مقابل و شرکت دادن او در فعالیتها، مراسمهای خانوادگی و معاملات مالی خواهند داشت. والدین معمولاً زمانی روی طرفمقابل فرزندشان سرمایهگذاری احساسی و مالی میکنند که بدانند رابطه آنها طولانیمدت خواهد بود. حتی سعی میکنند به فرزندانی که از چنین روابطی به وجود میآیند هم دلبستگی چندانی پیدا نکنند زیرا با بر هم خوردن رابطه فرزندشان، ارتباط آنها با نوهشان هم نامعلوم خواهد شد.
جدا بودن زندگی این زوجها هم مفید بودن آنها بعنوان منبع حمایتی طی زمانهای سخت را کاهش میدهد. آمار نشان میدهد که این زوجها از همدیگر توقع دارند که از آنها حمایت کند و انجام ندادن آن تهدیدی برای ارتباطشان خواهد بود. این زندگیها که معمولاً به صورت دانگی اداره میشود، معمولاً به ضرر خانمها تمام میشود زیرا درآمد خانمها معمولاً پایینتر از آقایان است.
یکی دیگر از مشکلات ازدواج سفید این است که به نظر میرسد فرد را از برخی مسائل اجتماعی مهم مثل مذهب دور نگه میدارد. این سبک زندگی در اکثر مذاهب مردود است و به همین دلیل افرادیکه چنین روش زندگی پیش میگیرند در جمعهای مذهبی چندان پذیرفته نیستند. و به همین دلیل است که معمولاً دختران و پسران مذهبی به چنین زندگی تن نمیدهند و آنهایی که ازدواج سفید را پیش میگیرند، چندان افراد مذهبی نیستند.
در چنین زندگی زناشویی، ارتباط هر طرف با بچههایی که طرفمقابل از زندگی قبلی خود میآورد هم تعریف درستی ندارد. او هیچ حق یا مسئولیت قانونی در مقابل فرزندان طرفمقابل خود ندارد و این ابهام سرمایهگذاری در چنین رابطهای را برای هر دو طرف خطرناک میکند.
ازدواج سفید چه حاصلی دارد؟
همانطور که در قسمت قبل توضیح داده شد مشاهده کردید که ازدواج رسمی تغییرات رفتاری ایجاد میکند — هم در زوج و هم در اطرافیان آنها — که هیچ آثاری از آن در ازدواج سفید دیده نمیشود: دو طرف میتوانند به هم اعتماد کنند، بچهها و والدین دو طرف میتوانند در این رابطه سرمایهگذاری عاطفی و مالی کنند، و از این قبیل. اما نتایج تجربی این تغییرات رفتاری چیست؟
قبل از تلاش برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید درک کنیم که زوجها در ازدواج سفید، بخصوص آنهایی که هیچ برنامهای برای ازدواج رسمی ندارند، حتی قبل از شروع همخانگیشان هم با زوجهایی که ازدواج رسمی میکنند فرق دارند. زندگی کردن با یک نفر به جای ازدواج کردن با او، جذابیت ازدواج را برای افراد و احتمال موفق شدن آن را کمتر میکند. در زیر ازدواج رسمی و ازدواج سفید را از جوانب مختلف مقایسه میکنیم.
خشونت خانگی. طی گزارش یک تحقیق مشخص شده است که بچههای زیادی در سراسر جهان در نتیجه ازدواجهای سفید به دنیا میآیند، فقط بخاطر اینکه مادران بسیاری از ترس خشونتهای خانگی و کودکآزاری تن به ازدواج رسمی ندادهاند. آیا این ترس منطقی است؟ اما طی تحقیقی که در سال ۱۹۸۷ انجام گرفت مشخص شد که میزان این خشونتها در ازدواجهای سفید نه تنها کمتر نیست بلکه میزان مشاجراتی که به خشونتهای فیزیکی تبدیل شده است در ازدواجهای سفید دو برابر ازدواجهای رسمی بوده است. یکی از علتهای آن این است که این زوجها به طور متوسط جوانتر هستند و تحصیلات پایینتری دارند.
اما این مسئله که زوجهایی که وارد ازدواجسفید میشوند قصد تبدیل آن به ازدواج رسمی را دارند یا نه اهمیت بسیاری دارد. نامزدهایی که با هم زندگی میکنند هم درست مثل زوجهایی که ازدواج رسمی میکنند تمایل کمتری به مشاجرات خشونتآمیز نشان میدهند. زنانی که با مردی که هیچ تصمیمی برای ازدواج رسمی با آنها ندارد همخانه میشوند تا حد زیادی در معرض خشونت قرار دارند. سلامت زنانی که ازدواج رسمی میکنند به مراتب بالاتر از دستهای است که فقط با مردی همخانه میشوند. برخی محققان اعتقاد دارند که تعهد در رابطه و به طرفمقابل خشونت را کاهش میدهد.
رابطه جنسی. رابطهجنسی یکی از مهمترین اصول در معامله ازدواج سفید است. طبق تحقیقی که در سال ۱۹۹۲ انجام گرفت، زوجهایی که ازدواج سفید دارند به طور متوسط هفت مرتبه در ماه و تقریباً یک مرتبه بیشتر از زوجهایی که ازدواج رسمی کردهاند، با هم رابطهجنسی دارند. اما احتمال اینکه زوجهایی که ازدواج سفید کردهاند فقط با همسر خود ارتباط جنسی برقرار کنند بسیار کمتر از زوجهایی است که ازدواج رسمی داشتهاند، هرچند اکثر آنها میگویند که از طرفشان چنین انتظاری دارند. در یک تحقیق مشخص شد که آمار زنانی که در ازدواج رسمی به شوهرانشان خیانت میکنند ۴ درصد، آنها که در ازدواج سفید اینکار را میکنند ۲۰ درصد و آنها که در روابط دوستی این کار را میکنند ۱۸ درصد است. طبق آمار زنان پس از ازدواج رسمی تغییر رفتاری قابلتوجه داشته و تمایل آنها برای برقراری ارتباط جنسی با مردی جز همسرشان بسیار پایین میآید.
کارهای خانه. زنانی که با مردی زندگی میکنند باید خانه داری بسیار بیشتری نسبت به زنانی که تنها یا با زنان دیگر زندگی میکنند انجام دهند. در تحقیقی که اخیراً انجام گرفته است مشخص شد که با در نظر گرفتن وجود فرزندان و شخصیت همسرانشان، زنان ازدواجکرده ۱۴ ساعت بیشتر از مردان ازدواجکرده به کار خانه مشغولند و این آمار برای زنانی که بدون عقد رسمی با مردی زندگی میکنند ۱۰ ساعت است. بسیاری از اقتصاددانان نیز عنوان میکنند که مردان با صرف زمان بیشتر برای کار بیرون از خانه و کسب درآمد و تقسیم آن با همسرانشان، زحمات همسر خود در خانه را جبران میکنند اما این در حالی است که در ازدواج سفید، مرد که بیرون از خانه کار میکند، تعهدی برای تقسیم درآمد خود با زن ندارد و این یعنی زنانی که ازدواج سفید کردهاند، بدون هیچ مزد دریافتی در خانه زحمت میکشند.
ثروت. مرد و زنی که ازدواج رسمی میکنند، نه تنها سرنوشتشان بلکه اموالشان نیز به هم گره میخورد. آمار و ارقام نشان میدهد که آندسته از زوجهایی که به جای ازدواج رسمی و قانونی، ازدواج بدون عقد رسمی را انتخاب میکنند، در طول زمان ثروت کمتری را اندوخته میکنند زیرا اغلب تحت حمایت مالی خانوادهها قرار نگرفته و درآمدهای کسبشده از هر دو طرف نیز برای خانواده هزینه یا پسانداز نمیشود و این میتواند برای بچههایی که ممکن است از چنین والدینی به دنیا بیایند، جای نگرانی داشته باشد.
سلامت احساسی. ذات ازدواج برای طولانیمدت است. زوجهای ازدواجکرده زندگی زناشویی خود را بسیار محکمتر و باثباتتر از زوجهایی میبینند که ازدواج سفید کردهاند. و زمانیکه دو طرف تصور کنند که احتمال شکست ارتباطشان وجود دارد، تاثیری بسیار منفی بر روحیه آنها خواهد داشت. نتیجه آن: سلامت روانی در زوجهایی که ازدواج سفید کردهاند درمقایسه با آنهایی که ازدواج رسمی کردهاند بسیار ضعیفتر است. این زوجها به مراتب افسردهتر بوده و سطح رضایت از زندگی بسیار پایینتری نیز دارند. اینکه زندگی آنها ممکن است خیلی زود بر هم بخورد، فشار عصبی سنگینی هم بر مرد و هم زن خواهد داشت و به همین دلیل است که علائم افسردگی به شدت در این افراد به چشم میخورد.
طلاق و جدایی. معمولاً همه تصور میکنند که با هم زندگی کردن در یک زندگی آزمایشی به دو طرف نشان میدهد که ازدواجشان به چه شکل میتواند باشد و با اطلاعاتی که از چنین زندگی آزمایشی از همدیگر به دست میآورند میتوانند انتخاب درستتری داشته باشند. آمار نشان میدهد که دلیلی که اکثر این زوجها برای ازدواج سفید ارائه میدهند این است که بفهمند به اندازه کافی با هم سازگار هستند که ازدواج کنند یا خیر.
این آمار و ارقام به وضوح نشان میدهد که همزیستی بیتعهد در مقایسه با ازدواج قانونی، از لحاظ اجتماعی توافقی پست به شمار میرود. زوجهایی که بدون هیچ برنامه مشخص برای ازدواج با هم زندگی میکنند، معاملهای کاملاً متفاوت با آنها که ازدواج یا نامزد میکنند بین هم دارند. تنها وجه اشتراک آنها با زوجهای قانونی، ارتباط جنسی و زندگی کردن زیر یک سقف است. مردانی که تن به ازدواج سفید میدهند معمولاً وفاداری نسبت به طرف خود نداشته و زنان نیز هیچ قطعیتی به آینده خود و فرزند احتمالیشان ندارند. بچههایی که در چنین خانههایی به دنیا میآیند نسبت به بقیه بچهها عملکرد بدتر و ضعیفتری دارند. چنین ازدواجی فایدهای برای هیچ کس ندارد، نه زن، نه مرد و نه بچهها.
مشخص است که زنان و مردانی که تصمیم به چنین زندگی زناشویی میگیرند، تفاوت عمدهای با آنها که ازدواج رسمی را پیش میگیرند، دارند. همین موجب بالاتر بودن میزان جدایی آنهاست. اما تاثیرات منفی ازدواج سفید فقط به این محدود نمیشود. چنین زندگی زناشویی فرد را دچار مشکلات سلامت احساسی کرده و او را از جامعه، مذهب و خانواده دور خواهد کرد.
من فقط یه موردبگم که…یه نفرومیشناختم ومیدونستم چندسال بایه دختررابطه جنسی یاهمین ازدواج سفیدداشته تااون حدکه ببخشین دختره باکره گیش روازدست داده بودسرعشق همین اقا.پسره خانوادشوازشهرستان کشیدتهران که برن خواستگاری همون خانم ولی خانوادش وقتی فهمیدن به این دلیل به تهران دعوت شدن مخالفت کردن وبرگشتن.پسره یه سال ازخانم بیخبربودکه یه روزبااومدن خانم غافلگیرشددختره گفته بودکه به هزاربدبختی پیدات کردم ازدواج کردم ولی به دلیل نداشتن…باهمسرم اختلاف دارم طلاق میگیرم توبیامنوبگیرپسره هم قبول میکنه.دختره طلاق میگیره درحالی که پسره فکرمیکرده درحدحرف بوده.خلاصه زیربارنمیره بره بگیرتش چون دلش یه جادیگه گیربوده خانم خودسوزی میکنه خبربه پسره میرسه میبینه بله درسته قیافه دختره همش میادجلوچشش که نمیبخشمت هرگز…به یه هفته نمیکشه پسره هم خودسوزی میکنه.ببینیدشیطان چطورقهقهه زدومرحله به مرحله همه نقشه های شومشواجراکرد؟این عین واقعیت بودواقا ازاشناهامون بودن اقاتوسی سالگی فوت کرداون خانم هم کمتر اگه زودترازدواج میکرد دوخانواده داغدارنمیشدن.بچه هاتوروخدا خیلی مواظب باشین شیطان فقط سقوط مارومیخواد.دختراقدرخودتونو بدونین خداشماروفقط بخاطرسکس خلق نکرده.اگه بکارت هم ندارین تن به همچین ازدواجی ندین تاسرتونوبرگردونین دیرشده هم جسمتونو هم روحتون روازدست دادین
سلام . منبع مطلب رو پیدا نکردم . اگر میشه نویسنده مطلب رو بگذارید . ممنونم
دفع خطر احتمالی شرط عقل است.هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت.گندم از گندم بروید جو زجو//ما برای چه آفریده شده ایم؟آیا برای ارضای هوسهای جوانی و بلوغ.این دوران زمان بروز احساسات و عواطف جنسیه و با گدشت این دوران عقل بر احساسات غلبه میکنه و اونجاست که نوای واحسرتا بلند میشه و سعادتمند واقعی کسی است که در دوران بلوغ عقل را با احساسات همراه کنه و به مبدا هستی عشق بورزه که هر چه هست از اوست آیا گمان می کنید بیهوده آفریده شده اید؟خداوند برای همه نیازهای بشر راه حل قانونی و شرعی داره.چرا آبروی پدر و مادر را فدای هوس خود کنیم؟چرا باعث تولد نوزاد معصومی شویم که اسمش فرزند نامشروع باشد و تا عمر دارد از حقوق عاطفی واقتصادی والدین جامعه بی بهره باشد.آیا او شناسنامه و تحصیلات نمیخواهد؟فرزند مولود ازدواج موقت حداقلش این است که زنا زاده نیست و پدر دارد و شناسنامه.می تواند درس بخواند و د جامعه دارای اعتبار شود؟اما آن کودک چه گناهی دارد؟ما مسلمانیم و در کشور ایران زندگی می کنیم.اگر دیگران گناهکارند یا قانون شکنی میکنند ما نیز باید همان کار را انجام دهیم؟ضررش را یا خودمان میبینیم یا افراد همنوع یا جامعه.اگر دختر یا پسری هستید که برایتان مهم نیست همسر دایمی شما با چند مرد و زن دیگر قبل از ازدواج با شما رابطه جنسی یا عاطفی داشته باشد مظمدن باشد روزی که عقل بر غرایزتان غالب شود حساس میشوید و این موضوع آزارتان میدهد و آنوقت اگر او راببخشید و رهایش نکنید کاری کرده اید کارستان و صفت خطا پوشی و عفو بخشش الهی را به انجام رسانده اید.حرف زدن راحته ولی مرد عمل شدن و بخشیدن سخته.شمایی که از دادگاه خانواده میگی چقدر اونجا کار کردی بیا تا من برایت بگویم علت بیشتر طلاقها همین عشقهای خیابانیه.بی ایمانیه.بی تعهدیه.اعتیاده.خیلی وقتها هم زنها خیانت کردن و همیشه این نیست که مردها زن صیغه ای گرفتند.اگه مثال میزنی باید همه مثالها را بدونی و بعد آمارش رو بدی.بدان هر قانون شکنی جرمه.”ولی بدانید که راه توبه همیشه بازه و خدا تنها کسی است که ما رو در هرحالتی باشیم دوست داره و درآغوش میگیره.پس به سوی او برویم.” “کرم بین و لطف خداوندگار گنه بنده کرده است و او شرمسار”دیباچه شاعر عزیز شیراز سعدی
واقعا متاسفم واسه جوونای ایرانی به اصطلاح مسلمان که این همه ادعا شون میشه و این همه دبدبه و کبکبه راه میندازن و شعار میدن ، متاسفم که به مرحله حیوانیت رسیدن و پا روی انسانیت و دینداری گذاشتن ،
مصداق خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت شدید. روی همه چیز پاگذاشتید ، بچسبید به دنیا دو دستی ببینم آخرش به کجا میرسید جوانان مدعی و روشنفکر غربزده .
به نظرم کسی که سراغ این نوع زندگی میره لزوما ممکنه به دلیل هوا و هوس نباشه. شاید هم از ترسه. ممکنه که قبلا خودش تجربه تلخی از ازدواج داشته و یا در اطرافیانش زیاد دیده. من خودم متاهلم و خیلی وقتها از زندگی ام راضی نیستم. یه وقتایی فکر می کنم اگه دوباره به گذشته برگردم هرگز ازدواج نمی کنم (منظورم این نیست که نظرم درست و عقلانیه ها. ولی وقتی آدم صدمه می بینه از همه چیز می ترسه). ولی قطعا ازدواج سفید هم بدون آسیب نیست. خیلی دلم می خواد بدونم روش درستی که آدم واقعا تو اون شاد باشه چیه.