کاری کنید دختری که قبلاً شکست عشقی خورده دوستتان داشته باشد

اینکه کاری کنید دختری دوستتان داشته باشد به نوبه خود کار سختی است، چه برسد به اینکه قبلاً شکست عشقی هم خورده باشد. چه قبلاً به او خیانت شده باشد، چه مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشد یا به هر طریقی با او بدرفتاری شده باشد، وقتی در روابط گذشته برای دخترها مشکلاتی پیش آمده باشد، از وارد شدن به یک رابطه جدید بیزار خواهند شد. وقتی بخواهید در چنین شرایط سختی با دختری ایجاد رابطه کنید، به دست آوردن اعتماد او حرف اصلی را میزند.
دستورالعمل
۱. ابتدا باید سعی کنید دوست او شوید. دوستی شما به او کمک خواهد کرد با این شرایط سخت کنار بیاید و به او این امکان را میدهد که شناخت بیشتری نسبت به شما پیدا کند. با خشونت پیشنهادتان را به او تحمیل نکنید، مخصوصاً الان که روحیه آسیبپذیر و بسیار شکنندهای دارد و اعتماد کردن برای او مشکل است. درعوض به حرفهایش گوش دهید و کمکم برای عنوان کردن پیشنهادتان برای یک رابطه جدید پیش روید.
۲. فرصتهایی برای بازنگری روابط برای او پیش آورید. لازم نیست همیشه شانهای برای گریه کردن باشید. درمقابل، برنامهای ترتیب دهید که با کمک دوستانتان ذهن او را از شکست عشقی که داشته است دور کنید. گاهیاوقات دادن فرصتی به او برای فراموش کردن موقت آنچه در گذشته بر او گذشته است، فرصتی ایدآل برای اوست تا دیدگاهی تازه به روابط پیدا کند.
۳. خصوصیات و ویژگیهای خوب خود را نشان دهید. نمیتوانید کسی را مجبور به دوست داشتن خودتان کنید، اما میتوانید خود را به او بشناسانید. لازم نیست تظاهر کنید؛ با خودتان صادق باشید و همانی باشید که واقعاً هستید.
۴. نشان دهید با فردی که قبلاً به او صدمه زده است خیلی فرق دارید. اگر قبلاً آسیب دیده است، این احتمال قوی وجود دارد که دیگر همه مردها را با کسی که قبلاً اذیتش کرده بود مقایسه کند. به او نشان دهید که خصوصیات آزاردهنده آن فرد در شما وجود ندارد.
۵. به او کمک کنید به شما اعتماد کند. این فقط از طریق رفتارها و اعمال شما امکانپذیر است نه حرفهایتان. کسی باشید که بتواند به او تکیه کند. هیچوقت به او دروغ نگویید چون اگر متوجه دروغتان شود، فرصت خود برای اینکه دوستتان داشته باشد را برای همیشه از بین بردهاید.
`این رابطه ها هر چی بیشتر ادامه داشته باشه بیشتر نابودی به همراه خود می اره…
یاد بگیریم که وابستگی با دلبستگی فرق داره…
سلام نمیدونم اینجا میشه نظر نداد و فقط از خود گفت یا نه ولى انقد دلم شکسته که فقط میخوام بنویسم
من یه دختر خیلى خیلى ساده با هرکى دوست میشدم میگفت تا حالا همچین دخترى رو ندیده بودم ولى بعد از یه مدت همه میرفتن چون همه دنبال رابطه جنسى بودن و من اصلا اهلش نبودم ولى یه دختر امروزى بودم و هیچ کس این حرف رو باور نمیکرد تا اینکه توى بیست و هفت سالگى زمانى که خیلى غرور داشتم با آقایى آشنا شدم البته براى ازدواج ولى خب دوستم معرفى کرد و منم با اجازه قبلى از خانوادم رابطه رو شروع کردم ایشون خیلى مشکل مالى داشتن خیلى زیاد و به سختى زندگى میکرد و البته من همه اینا رو سه ماه بعد از دوستى متوجه شدم و با خودم فک کردم که نامردیه پسرى رو توى این شرایط رها کرد با اینکه فهمیدم از لحاظ خوانوادگى و فرهنگى خیلى با هم تفاوت داریم اما ادامه دادم چون دلم سوخت. البته ایشون هم خیلى محبت میکرد همه چیز خیلى خوب نبود اما پسر صادقى بود کم کم خیلى به هم عادت کردیم بعد از هر بار قهر کردن دوباره برمیگشت سراغم من با همه سختیا ساختم توى دوران بدى بود ولى من موندم و رهاش نکردم اوایل متوجه نمیشدم که خیلى دوسم داره ولى بعد از گذشت دوسال متوجه شدم گفتم دیگه باید ازدواج کنیم ما که همدیگه رو دوست داریم منم کمکت میکنم من یه دخترم توى خانواده همه کمک میکنن که ما خوشبخت بشیم قبول نکرد و مغرور بود اما یک سال بعد همه چى عوض شد خیلى شرایط مالیش خوب شد خیلى حالا دیگه از من میخواست با هم ارتباطمون رو نزدیکتر کنیم به اینجا که میرسم حالم خیلى بد میشه دیگه مطمئن بودم که ازدواج میکنیم و واقعا دوسم داره باهاش رابطه بزقرار مردم براى اولین بار با یه پسر خیلى از خددا و پدر مادرم هم ترسیده بودم هم خجالت داشتم که چرا پنهانى همچین کارى کردم اونم فهمید گفت این حرفا چیه من دوست دارم تو مال منى و … تا سه چهار ماه دوستى به همین ترتیب ادامه داشت ولى دعوا زیاد شده بود توى رابطه و بحث همینطور سر مسایل پوچ تا اینکه بالاخره تموم شد و به من گفت اصلا نمیخوامت برو باور نمیکردم باور نمیکردم ولى شده بود اصرار کردم اما فایده ایی نداشت هیچى تموم شد با یه معذرت خواهى همه سه سال تموم شد حالا فقط یه دنیاى خالى رو میبینم با یه سرى پسر سو استفاده چى هیچى واسم قشنگ نیست هیچى توانایی ادامه دادن به زندگى رو ندارم بچه نیستم که بگم خودم رو میکشم اما سرخورده ام و امیدى به آینده ندارم فک میکنم تنها کسى که واقعا من رو دوست داشت ایشون بود که دیگه الان نداره و بقیه که اصلا قابل اعتماد نیستن فقط خواستم حوف زده باشم چون خیلى بغض داشتم و غمگین بود مرسى از سایتتون
سلام.منم مث بیشتر دخترای تو این سایت شکست عشقی خوردم…کسی ک بارها و بارها وبارها بم خیانت و منم بارها وبارها وبارها بخشیدمش بخاطر این ک بش گفتم بخاطر اذیتات میرم با یکی دیگه دوس میشم بم گف هرزه………..
وقتی با ی شماره دیگه مزاحمش شدم گف من عشقم اسمش نسترنه برو خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه………………
منی ک سنی بودم گفتم بخاطرت شیعه میشم……منی ک تو ی شهر دیگه بودمولی موقه امتحانا همش داشتم ب مراکز مشهد میزنگیدم و دنبال بهترین کتابا براش بودم تا بشینه درسشو بخونه…..
منی ک بخاطر وجود اشغالش دوبار خودکشی کردم…چقد احمق بودم ک برای ی پسر چیکارا ک نکردم…دخترا هیچ پسری ارزش هیچی رو نداره….من ک تصمیم دارم تا اخر عمرم دیگه ب هیچ پسری دل نبندم و اعتماد نکنم….
همه پسرا دروغگون همه اشغالن…نباید هیچوقن بهشوئن بگی دوسشون داریچون دیگه یا سرد میشن یا میرن….
اگ توجه کنین همین پسرایی ک اینجا کامنت گذاشتن همه ی دختری رو دوسدارن ک تنهاشون گذاشته یا بهشون بدی کرده!!!!!!باس بد باشی ک بخانت……باید مغرور باشی…نباید عاشق پسرا بشین…همه فقط
من عاشق یه دختر شدم …. مث بچه آدم بامامانم رفتیم خاستگاریش ….اما بهم دروغ گفت گفتم با کسی رابطه داشتی گفت نه…. اما داشته چه جورم دوسال عاشقش بوده … منی که یه عمر خودمو نگه داشتم و اشتباهی نکردم …یه سال پیش باهاش قطع رابطه کرده اما تو همه دفتراش شعرای شکست عشقیه … آخه مگه من چه گناهی کرده بودم که باید اسیر چنین چیزی بشم چند روز پیش واسش گل خریدم بردم بهش بدم یه رفتار باهام کرد که از بودنم پشیمون شدم …. هنوزم دارم باهاش ادامه می دم چون می دونم اگه برم میمیره نه بخاطر من به خاطر آیندش …..هر پسری که صدامو میشنوه حواسش جمع باشه دخترا نامردن … کاش هیچ وقت وارد این قضیه نمی شدم حالم خیلی خرابه ….دخترا دروغگو هستن اینقد متنفرم از این دوران نامزدی ….فقط منتظر معجزه میگردم … کاش از خدا نمی ترسیدم اینجوری خیلی راحت تر بود …..از هرچی دختره بیزارم ……….حیف این عشق پاکی که داشتم ….الان هیچ حسی ندارم یه زمان شاگرد اول کلاس بودم الان دارم مشروط میشم ….یه نصیحت می کنم به همه عشق فقط خداست …….فقط خدا چون هر چی گفت راست بود …کاش یه اتفاقی می افتاد کاش دنیا تموم میشد بهترین روزای عمرم شد بدترین روزام نفرین به هرچی هوسه …. که اینجوری زندگیمو خراب کرد …………………خدایا فقط تو رو می خام به دادم برس!!!
دمت گرم ه گزینه ۳ رسیده بودم ولی ۴ و ۵ نمیدونستم
دخترا نامردن بخدااااااااااااااااا
نه دخترا نامردن نه پسرا شماها انتخاباتون غلط بوده حالاهم بیمارگونه قضاوت میکنید بخاطر اشتباهات خودتون زمینوزمانو به باد نقد نگیرید رفقا
اوووف منم تو این وضعیتم خدا بهممون کمک کنه
به نظرم این جورها مسایل واسه دخترها شوهر نمیشه.کو شوهر؟؟؟!!! واله چی بگم
خاک تو سر هرچی دختر نامرد من زمان و زمینا برای یه دختر به هم دوختم با کلی محبت و علاقه حتی به خانوادم معرفیش کردم ولی با یه بدی کوچیک اونم خودم بش گفتم معذرت میخام همه چیا فراموش کرد و رفت پسرا خیلی مواظب باشید دخترا خیلی گرگن هر دختریم بعد این کامنت نظر میخاد بدهد بدهد ولی همتون یه از قماشید به غیر از مادر و خواهرتون پسرا