خیلی وقتها میشنویم که چرا زنها در روابط آزاردهنده میمانند و خانه را ترک نمیکنند؟ این نوع سوالات، بااینکه متداول هستند، تمایل به مقصر جلوه دادن قربانیان دارد و میگوید که آنها از این آزار و اذیتها لذت میبرند! اگر از رفتارهای آزاردهنده لذت نمیبردند، خانه را ترک میکردند، درست نیست؟ بدیهی است که وقتی تصمیم میگیرند بمانند، پس یعنی اعتمادبهنفسشان پایین است.
خیر. این نگرشها باورهایی نادرست درمورد قربانیان خشونت خانگی است. واقعیت این است که دلیل آنها برای ماندن بسیار پیچیدهتر از یک تعریف خشک و خالی درمورد شخصیت یا قدرت آنهاست.
در بعضی موارد، ممکن است به نظر برسد که خانمها دوست دارند اذیت شوند. آنهایی که از خانوادههای ناموفق هستند — خانوادههایی که در آنها بعنوان فرزند مورد آزار و اذیت قرار گرفتند — هیچ الگوی رفتاری دیگری نمیشناسند و فقط خشونت را یاد گرفتهاند. برای چنین زنانی، اضطراب منتظر ماندن برای فوران خشونت بعدی معمولاً استرسزاتر و آزاردهندهتر از خود آن خشونت است. آنها از اینکه نمیدانند دفعه بعدی که مورد آزار قرار میگیرند کی است متنفر هستند.
خیلی وقتها، ترک یک رابطه آزاردهنده برای آنها خطرناک است. اگر فرد مقابل آنها از نظر اقتصادی آزاررسان باشد و همه خانواده را بدون پول رها کند، ترک او می تواند باعث سختیهای بیشتر شود. ترک کردن در این موقعیت میتواند به معنی زندگی کردن در ترس از دست دادن سرپرستی فرزندان، از دست دادن حمایت مالی و تجربه آزار در محلکار باشد.
تاثیرات خشونت خانگی را بر قربانیان آن دست کم نگیرید. زنانی که مورد آزار و سوءاستفاده قرار میگیرند، تنهایی، خجالت، ترس و تحقیر را تجربه میکنند. زنان به دلایل زیر ممکن است نتوانند فوراً یک رابطه آزاردهنده را ترک کنند:
• از این میترسند که آزار رسانشان در صورت ترک آنها خشونت بیشتری به کار گیرد.
• دوستان و خانواده از تصمیم آنها برای ترک خانه حمایت نکنند.
• از تنها ماندن با بچهها بدون پشتوانه مالی میترسند.
• در فواصل خشونتها لحظاتی از آرامش، عشق و حمایت بین آنها و طرفمقابلشان وجود دارد.
• از منابع پشتیبانی خود آگاهی ندارد.
• از سرپناهها و سایر منابعی که از آنها حمایت کرده و امنیتشان را فراهم میکند مطلع نیستند.
دلایل اینکه زنان در روابط آزاردهنده میمانند به سه دسته تقسیم میشوند:
نداشتن منابع
• بیشتر زنان آزاردیده حداقل یک فرزند دارند.
• بسیاری از زنان آزاردیده خارج از خانه شاغل نیستند.
• بسیاری از زنان آزاردیده دارایی که منحصراً برای خودشان باشد، ندارند.
• در بسیاری از موارد، آزاررسانها دسترسی آنها به حساب بانکی یا پول را قطع میکنند.
• اکثر زنان آزاردیده برای از دست دادن داراییهای مشترک و سرپرستی فرزندشان واهمه دارند.
• زنان آزاردیده میترسند مجبور به زندگی با استاندارد پایینتر شوند.
واکنش مقامات و خدمات مشاوره
• اکثر اوقات مددکاران اجتماعی و مشاوران آموزش دیدهاند که «خانوادهها را حفظ کنند» تا اینکه جلو خشونت را بگیرند.
• پلیس معمولاً موارد خشونت خانگی را صرفاً مشاجره عادی قلمداد میکند تا جرم واقعی که در آن یک نفر تحت آزار قرار می گیرد.
• پلیس معمولاً زنان را متقاعد میکند که دست از شکایت بردارد.
• وکلا معمولاً تمایلی به دفاع از چنین قربانیانی نشان نمیدهند. قضات نیز معمولاً مجازاتی درخور عمل انجام شده برای فرد آزاررسان در نظر نمیگیرند.
تفکر سنتی
• خیلی از زنها به طلاق بعنوان یک جایگزین مناسب نگاه نمیکنند.
• بسیاری زنان آزاردیده سرپرستی از فرزندانشان به تنهایی را قبول نمیکنند. آنها باور دارند که یک پدر بد بهتر از پدر نداشتن است.
• خیلی از زنها بر این باورند که آنها مسئول موفقیت زندگیزناشوییشان هستند. این یعنی اگر زندگیشان شکست خورده است، تقصیر آنها بوده است. اجتماع به این زنان یاد داده است که ارزش آنها با تواناییشان برای نگه داشتن مردشان سنجیده میشود.
• بسیاری زنان آزاردیده از جامعه و خانوادهشان احساس جدایی میکنند. این تنهایی یا نتیجه حس مالکیت فرد آزاررسان یا حسادت اوست یا تلاشی است از طرف قربانی برای پنهان کردن نشانههای آزار از دنیای بیرون. در هر دو حالت، چنین تنهایی باعث میشود این افراد حس کنند جایی برای رفتن و پناه بردن به آن ندارند.
• بسیاری از قربانیان دلایلی برای رفتارهای آزاردهنده شوهرشان پیدا میکنند و رفتارهای او را برای خود توجیه میکنند و آن را به گردن استرس، مشکلات مالی، استرس کاری، اعتیاد و امثال آن میاندازند.
• در فواصل خشونتها زمانهای آرامی هست که شوهر آزاررسان بسیار بامحبت و مهربان میشود. این رفتارها دقیقاً همان چیزی است که زن را در ابتدا به سمت خود جذب کرده است و الان هم باعث ماندن او در رابطه شده است.
ba salam .man yeki az hamin ghorbanian hastam.toro khoda komakam konid.chekar konam.ba shoharam che raftari dashte basham.ye pesare 22 mahe daram ke halathaye afsordegi dar aan mibinam,khodam ham hamin halatha ro daram.shoharam aslan mano nemifahme.har ruz dava darim.chekar konam?
عزیزم منم همین مشکل رو تا ۸ سال داشتم و بعد از ۸ سال فهمیدم شوهرم خیانت هم به من کرده که بعدش خانواده خودم و شوهرم رو در جریان گذاشتم خدا رو شکر از اون موقع که بزرگتر ها در جریان قرار گرفتند دیگه دست رو من بلند نکرده و الان خیلی خیلی بهتر شدیم .خدارو شکر امیدوارم به ارامش برسی
با سلام
سپیده جون اگر به هر دلیلی تصمیم نداری جدا شوی سرگرمی جدید برای خودت درست کن پسرت را به پارک ببر .پیاده روی کن.یک کار هنری یاد بگیر ودر کنار نگهداری ازفرزندت کار هنری انجام بده تا کمتر به مشکلاتت فکرکنی.اگر امکانش را داری خرید برو وچیزهای قشنگ برای خودت بخر.شوهر من هم همیشه اشتباهات خودش را گردن من میاندازه وگاهی به بهانه های مختلف دو یا سه ماه با من قهر میکنه وحرف نمیزنه.من شاغلم وحقوق من از درامد او بیشتر است برای همین ۷۰ یا۸۰ درصد مخارج خونه رو پرداخت میکنم.او سالهاست همینطور رفتارمیکنه. دراین مواقع من بیشتر به بچه ها میرسم اونا رو به گردش میبرم وبرای اونا وخودم بیشتر خرید میکنم خلاصه سر خودمو حسابی شلوغ میکنم تا این دوره بگذره .من بچه هامو دوست دارم ونمیخوام اونا کمبودی داشته باشن.
سپیده جان بیشتر مشکلات ما بخاطر اهمیت بیش از حد دادن به اوناست،شما الان ی پسر داری که در سنی هستش که پایه های شخصیتیش برای آینده اش شکل میگیره حواسشو داشته باش!و سرگرمش کن که منزوی و عقده ای نشه.ببین ما برای حل مشکلاتمون چوب جادو نداریم و همین که تو میدونی همسرت اینطور مشکلی داره خیلی خوبه،چون میتونی راحت تر مشکلت رو حل کنی.کتاب بخون،دوسش داشته باش،بشین کنارش و باهاش گرم بگیر…بخدا هیچکس تو دنیا بهتر از شوهرت به دردت نمیخوره.غول که نیست باهاش کنار بیا.صبوری کن،از سرطان که بدتر نیست.من خودم پدر خوبی نداشتم و با هزاران اختلال شخصیتی رشد کردم و خدارو شکر با همشون مبارزه کردم و خوب شدم شما نذار پسرت اینطوری بشه،باشگاه ثبت نام کنید،با شوهرت مسجد برو،ذکر”یا ودود”رو هزار و یک مرتبه بگو برات دعا میکنم،ولی بازم میگم حواس بچتو داشته باش…
دلم می سوزنه برای خودم و بقیه زن ها که قربانیان خشونت های این طوری هستند…
مردا چون زورشون زیاده، چون بدنشون قوی تره، چون همه قوانین جامعه به نفع اوناست، هر غلطی دلشون بخوان می کنند
اونوقت زنها چون زورشون کمه، نمی تونن دستشونو بلند کنند و بکوبن تو دهن شوهر زورگوشون، چون هیچ قانونی به نفعشون نیست، چون از مهر طلاق روی پیشونیشون می ترسند، چون از تعرض مردهای دیگه بعد از طلاق هراس دارند باید توی یه زندگی نکبتی بمونند و تحمل کنند.
متاسفم
سمیرای عزیز سلام،با حرفاتون موافقم…
این خیلی ظلمه که یه زن با احساس از صبح تا شب به زندگیش برسه و قید تفریح و درس خودش رو بزنه و دست آخر هم عوض ”دستت درد نکنه”،”خشم فیزیکی”عایدش بشه…بخدا سخته!خیلی سخته که حق طلاق رو به جنس مخالف سپردن،حق داره ۴تا زن عقد کنه،دیه اش دو برابره،درد زایمان مال ماست و انتخاب اسم بچه با اونا…خدا رحم کنه اگه بچه پسر نباشه!
متاسفم برای کسی که میدونه پسرش اینطور خوی اخلاقی داره و واسش میره خواستگاری…
باید سکوت کنی…باید هرروز توی آیینه به کبودی بدنت نگاه کنی و بغض…درسته که میگن هر مشکلی راه حلی داره اما ما زنها واسه تربیت پسر مردم ساخته نشدیم…یه بار پدرم با چنان شدتی مادرم رو کتک زد که مادرم شرم داشت بره دکتر و صورتش رو با چادر پوشوند و رفت داروخانه که حداقل یه پماد بگیره!منشی داروخانه گفتش:خانم کبودی تون مال تصادفه؟با موتور تصادف کردین؟
باید سکوت کنی…اگه طلاق بگیری هزارتا انگ ندیده و نشنیده بهت میزنن…مامان من بالای بیست ساله که داره اینطور زندگی میکنه و سکوت.
شما چون دانش نداری زندگی سختی داری …شما به عنوان یه خانوم میتونستی حق طلاق خودت رو بگیری….و خیلی دیگه از این مشکلاتو نمیداشتی….شما درک و بینش خیلی کمی داری….
ba salam .man yeki az hamin ghorbanian hastam.toro khoda komakam konid.chekar konam.ba shoharam che raftari dashte basham.ye pesare 22 mahe daram ke halathaye afsordegi dar aan mibinam,khodam ham hamin halatha ro daram.shoharam aslan mano nemifahme.har ruz dava darim.chekar konam?
عزیزم منم همین مشکل رو تا ۸ سال داشتم و بعد از ۸ سال فهمیدم شوهرم خیانت هم به من کرده که بعدش خانواده خودم و شوهرم رو در جریان گذاشتم خدا رو شکر از اون موقع که بزرگتر ها در جریان قرار گرفتند دیگه دست رو من بلند نکرده و الان خیلی خیلی بهتر شدیم .خدارو شکر امیدوارم به ارامش برسی
با سلام
سپیده جون اگر به هر دلیلی تصمیم نداری جدا شوی سرگرمی جدید برای خودت درست کن پسرت را به پارک ببر .پیاده روی کن.یک کار هنری یاد بگیر ودر کنار نگهداری ازفرزندت کار هنری انجام بده تا کمتر به مشکلاتت فکرکنی.اگر امکانش را داری خرید برو وچیزهای قشنگ برای خودت بخر.شوهر من هم همیشه اشتباهات خودش را گردن من میاندازه وگاهی به بهانه های مختلف دو یا سه ماه با من قهر میکنه وحرف نمیزنه.من شاغلم وحقوق من از درامد او بیشتر است برای همین ۷۰ یا۸۰ درصد مخارج خونه رو پرداخت میکنم.او سالهاست همینطور رفتارمیکنه. دراین مواقع من بیشتر به بچه ها میرسم اونا رو به گردش میبرم وبرای اونا وخودم بیشتر خرید میکنم خلاصه سر خودمو حسابی شلوغ میکنم تا این دوره بگذره .من بچه هامو دوست دارم ونمیخوام اونا کمبودی داشته باشن.
نازنین جان شما در امد داری وقتی زنی در امد هم نداره نمیتونه کاری بکنه
سپیده جان بیشتر مشکلات ما بخاطر اهمیت بیش از حد دادن به اوناست،شما الان ی پسر داری که در سنی هستش که پایه های شخصیتیش برای آینده اش شکل میگیره حواسشو داشته باش!و سرگرمش کن که منزوی و عقده ای نشه.ببین ما برای حل مشکلاتمون چوب جادو نداریم و همین که تو میدونی همسرت اینطور مشکلی داره خیلی خوبه،چون میتونی راحت تر مشکلت رو حل کنی.کتاب بخون،دوسش داشته باش،بشین کنارش و باهاش گرم بگیر…بخدا هیچکس تو دنیا بهتر از شوهرت به دردت نمیخوره.غول که نیست باهاش کنار بیا.صبوری کن،از سرطان که بدتر نیست.من خودم پدر خوبی نداشتم و با هزاران اختلال شخصیتی رشد کردم و خدارو شکر با همشون مبارزه کردم و خوب شدم شما نذار پسرت اینطوری بشه،باشگاه ثبت نام کنید،با شوهرت مسجد برو،ذکر”یا ودود”رو هزار و یک مرتبه بگو برات دعا میکنم،ولی بازم میگم حواس بچتو داشته باش…
دلم می سوزنه برای خودم و بقیه زن ها که قربانیان خشونت های این طوری هستند…
مردا چون زورشون زیاده، چون بدنشون قوی تره، چون همه قوانین جامعه به نفع اوناست، هر غلطی دلشون بخوان می کنند
اونوقت زنها چون زورشون کمه، نمی تونن دستشونو بلند کنند و بکوبن تو دهن شوهر زورگوشون، چون هیچ قانونی به نفعشون نیست، چون از مهر طلاق روی پیشونیشون می ترسند، چون از تعرض مردهای دیگه بعد از طلاق هراس دارند باید توی یه زندگی نکبتی بمونند و تحمل کنند.
متاسفم
یه زن فهمیده هیچ وقت قربانی نمیشه…….و از نقش قربانی متنفره….
سمیرای عزیز سلام،با حرفاتون موافقم…
این خیلی ظلمه که یه زن با احساس از صبح تا شب به زندگیش برسه و قید تفریح و درس خودش رو بزنه و دست آخر هم عوض ”دستت درد نکنه”،”خشم فیزیکی”عایدش بشه…بخدا سخته!خیلی سخته که حق طلاق رو به جنس مخالف سپردن،حق داره ۴تا زن عقد کنه،دیه اش دو برابره،درد زایمان مال ماست و انتخاب اسم بچه با اونا…خدا رحم کنه اگه بچه پسر نباشه!
متاسفم برای کسی که میدونه پسرش اینطور خوی اخلاقی داره و واسش میره خواستگاری…
باید سکوت کنی…باید هرروز توی آیینه به کبودی بدنت نگاه کنی و بغض…درسته که میگن هر مشکلی راه حلی داره اما ما زنها واسه تربیت پسر مردم ساخته نشدیم…یه بار پدرم با چنان شدتی مادرم رو کتک زد که مادرم شرم داشت بره دکتر و صورتش رو با چادر پوشوند و رفت داروخانه که حداقل یه پماد بگیره!منشی داروخانه گفتش:خانم کبودی تون مال تصادفه؟با موتور تصادف کردین؟
باید سکوت کنی…اگه طلاق بگیری هزارتا انگ ندیده و نشنیده بهت میزنن…مامان من بالای بیست ساله که داره اینطور زندگی میکنه و سکوت.
شما چون دانش نداری زندگی سختی داری …شما به عنوان یه خانوم میتونستی حق طلاق خودت رو بگیری….و خیلی دیگه از این مشکلاتو نمیداشتی….شما درک و بینش خیلی کمی داری….