۱۰ چیزی که بخاطر رابطه تان نباید قربانی کنید

رابطه هم می تواند رشد و شادی متقابل ایجاد کند و هم بعد از مدتی خسته کننده، خفه کننده و آسیب رسان شود. هر رابطه ای، چه چند هفته طول بکشد و چه یک عمر دوام پیدا کند، هدف خود را دارد. مسئله مهم این است که رابطه باید از شما حمایت کرده، تشویقتان کند و برای تبدیل شدن به انسانی بهتر شما را به چالش بکشد نه اینکه همه انرژی تان را گرفته و باعث شود احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید.
اگر مجبور هستید به خاطر رابطه ای که در آن هستید، یکی از موارد زیر را قربانی کنید، زمان آن رسیده که این رابطه را دوباره ارزیابی نمایید.
۱. آزادی تان
اگر به طور مداوم باید گزارشات کارهای خودتان را به طرفتان بدهید یا از اینکه با یکی از دوستان یا اعضای خانواده تان جایی رفتید، احساس گناه کنید، نشان می دهد که آن فرد اعتماد به نفس ندارد. رفتارهای مالکیت جویانه معمولاً بخاطر احساس عدم امنیت و اعتماد درونی افراد است که بخاطر اتفاقاتی که در کودکی برایشان افتاده ایجاد شده است. حتی اگر این فرد بسیار مهربان بوده و لیاقت دوست داشتن را داشته باشد، باید ارتباطتان را با او قطع کنید تا بتواند زخم های خودش را درمان کند. رفتارهای کنترل کننده نشان میدهد که فرد با خودش احساس راحتی نمیکند و چنین فردی قبل از اینکه وارد یک رابطه جدی شود، باید مشکلات درونی اش را برطرف کند.
۲. خودتان
هیچوقت خودتان را برای کسی دیگر تغییر ندهید. فردی که واقعاً باید در زندگی کنار شما باشد، شما را همانطور که هستید دوست خواهد داشت، هیچوقت هم از شما نمیخواهد که خودتان را تغییر دهید چون از خود واقعی شما لذت میبرد. البته همه روابط به کمی مصالحه نیاز دارد، مثل اینکه در رستورانی غذا بخورید که او دوست دارد نه رستورانی که خودتان واقعاً دوست داشتید بروید اما نباید شخصیت و هویت واقعی خودتان را برای کسی دیگر عوض کنید. بدون هیچ رودربایستی و خجالت خودتان باشد و اگر طرفتان نمی تواند آن را قبول کند، مشکل از اوست نه شما.
۳. خوشبختی تان
اگر کسی نمی تواند زندگی شما را ارتقا داده و به لذت هایتان اضافه کند، واقعاً به چه دلیل باید کنار شما باشد؟ اگر طرفتان فقط باعث ناراحتی تان میشود و باعث میشود احساس بدی نسبت به خودتان و زندگی پیدا کنید، زمان آن رسیده که آن رابطه را ترک کنید. شما به کسی نیاز دارید که با ارتعاشات انرژی شما همخوانی داشته باشد و به زندگی تان شور و هیجان بدهد نه اینکه همه انرژی زندگی شما را بگیرد.
۴. تفریح و سرگرمی تان
آیا از بودن کنار آن فرد لذت میبرید؟ آیا میتوانید با هم مثل بچه ها از ته دل بخندید و چیزهای جدیدی را امتحان کنید؟ در همه روابط هرازگاهی اختلاف پیش میآید اما حتی بعد از مدتی طولانی کنار هم بودن، هنوز هم باید بتوانید فعالیتهایی را در کنار هم انجام دهید که کودک درون شما را بیرون بیاورد، هیچوقت نباید قید تفریح و لذت در رابطه را بزنید. بدون این تفریحات، زندگی بسیار خسته کننده خواهد شد و تنها چیزی که برایتان باقی خواهد گذاشت استرس است.
۵. آرزوهایتان
یک رابطه ایدآل از دو فردی تشکیل میشود که هدفی مشترک داشته و همدیگر را در هر قدم برای رسیدن به آن هدف یاری کنند. یا دو نفر با آرزوهای متفاوت که همدیگر را برای رسیدن به این آرزوها تشویق میکنند. اگر طرفتان در مسیر مشابه شما نیست، بی درنگ از آن رابطه بیرون بیایید. اینکه از زندگی چه می خواهید قسمت عمده ای از شما را تشکیل میدهد و مطمئناً در زندگی تان به کسی که مانع رسیدن شما به اهدافتان باشد نیاز ندارید.
۶. آرامش درونی تان
کسی که در زندگی کنار شماست باید حس آرامش عمیقی به شما بدهد که هرج و مرج و مشغله های زندگی را از یاد ببرید. اگر او باعث اضطراب، عصبانیت و استرس شما میشود. فقط انرژی شما را تحلیل برده و شما را دربرابر انرژی منفی آسیب پذیر میکند. او باید درون خود آرامش داشته باشد و این آرامش را به شما هم منتقل کند.
۷. میلتان به اکتشاف
زندگی یعنی تجربیات جدید، بنابراین اگر طرفتان به امتحان کردن چیزهای جدید تمایل ندارد و شما را هم از این کار منع میکند، مطمئناً مدت زمان زیادی نمیتوانید با او احساس خوشبختی کنید. طرفتان باید شما را به خطر کردن تشویق کند، چون این خطر کردن ها است که باعث رشد و پیشرفت شما خواهد شد.
۸. روابط دیگرتان
رابطه شما با دوستان و خانواده نباید بخاطر نامزد یا همسر شما قربانی شوند. کسی که چنین چیزی از شما میخواهد حس مالکیت دارد. طرف شما باید به شما این امکان را بدهد که بتوانید با دوستان و خانواده خود بدون اینکه کنترلتان کند، وقت بگذرانید. دقت کنید که کسی را انتخاب کنید که برای شاد و راضی بودنش نیاز نداشته باشد که همیشه و در همه جا شما کنارش باشید.
۹. اعتقادات معنوی/مذهبی تان
خیلی ها بخاطر طرف مقابلشان اعتقادات خود را عوض میکنند اما اینکه واقعاً بخواهید به آن اعتقادات روی بیاورید تااینکه به خاطر فردی دیگر خودتان را مجبور به پذیرفتن آن کنید، خیلی فرق میکند. هیچ رابطه ای اینقدر ارزش ندارد که بخاطر آن اعتقادات درونی خودتان را از دست بدهید. طرفتان باید بتواند تقویت کننده زندگی معنوی شما باشد و همراه با شما رشد کند.
۱۰. معاشرتتان
سلام.خیلی وقته دلم پره از بلایی که سره خودم اوردم گذشته ای که به جا گذاشتم هنوزم منو داره عذاب میده چون من تو گذشته خودم نبودم یه ادم دیگه ای بودم یه ادمی که واسم الان مثل اسمم ناشناسه با همه ی داشتن هایی که دارم از قیافه تا موقعیت مالی ولی احساس خلا دارم چون کسی که باش رابطه داشتم منو از ارزوم با کاراش با رفتاراش دور کرد حق به جانب حرف نمیزنم ولی هیچ وقت سعی نکنید بهای خودتون رو به خاطر کسی دیگه ای حتی عشقتون تلف کنید به کسی بیش تر از خودتون بها ندید روش تو روتون باز میشه ضربه می خورید من یه ادم احساسی تو این دنیام که تو بد سنی ضربه خوردم الان نزدیک به ۳سال قرنطینه کردم خودمو به بهانه ی درس دیگه نمی خوام با کسی حرف بزنم چون حرفی واس گفتن ندارم همش دروغ میگم همش تظاهر میکنم تو تنهاییام همش اشک رو صورتمه یه افسرده نتیجه ی کاری که خودم کردم با یه اشتباه خیلی ساده ابراز علاقه به کسی که اصلا علاقه ای بهش نداشتم بهای الکی به کسی دادم که برام بهایی نداشت شاید به خاطر اطرافیام بود که مص یه بت می پرستیدنش شاید واس این بود که خیلی خوشگل بود نمی دونم چرا این کارو کردم باش وارد یه رابطه اشتباه شدم شاید می خواستم ثابت کنم خوشگل ترین و مغرورترین دختریم که باشی جلو من کم میاری،کم اورد ولی بدتر از اون من کم آوردمو ولش کردم من از تو خورد شدم ولی همیشه می خندم تو دار بودنم بد دردیه شاید الان خیلیا از کاری که کردم بدشون بیاد ولی ادامه ی اون رابطه با نبودن علاقه ارزش متقابل هیچه من خیلی وقتا به این نتیجه میرسم کار خوبی کردم با همه ی بدیایی که دشت چون ارزشی دیگه برای طرفم قایل نبودم می دونستم خوشبختش نمی کنم با این که خیلیا دو رو ورش بودن ولی از همه جداش کردم با این که الانم طرفدار زیاد داره چون از همه لحاظ اوکیه ولی نمی دونم چرا این همه بهش بها میدن ۲سال رابطه ۲ سال تظاهر زجر بود و حالا که تاوان اشتباهمو دادم احساس خوبی دارم شاید اون به من علاقه داشته باشه ولی من دیگه حسی بهش ندارم خیلی وقنه که این تو دلم بود الان گفتم یکم سبک شدم امیدوارم منو ببخشه چون خودشم می دونه گرفتاره یه حس بچگانه بودم با این که با تمامه ضربه هایی که به منم زد بخشیدمش ۳ سال از زندگیت عقب بیفتی چیز کمی نیس ولی حالا میرم تا به ارزوهام برسم و اونی که می خوامو پیدا کنم نه اونی که بقیه می خوان اونی که خودم می خوام در کل تا دیر نشده بها دادناتونو محدود کنید و بیشترینشو برای خودتون بذارید شک نکنید بهترین کارو میکنید از خدا می خوام منو ببخشه من ادم بی وجدانی نبودم دچار یه علاقه ی کاذب شدم چیزی که خیلیا دچارش میشن اونم به زندگیش برگشت چون سنی نداشت ولی خیلی راحت تر تونست باش کنار بیاد ولی من نه چون همه رو از خودم دور کردم حتی خودمو اما حالا خودمو پیدا کردم حقیقتارو ببینید نه اونی که بقیه میگن تا ضربه نخورید.
جناب آقای unknown شما رسما با زندگی و احساس یه دختر بازی کردی ، بهش دروغ گفتی که دوستش داری بعد هم ولش کردی واقعا تو انسانی??
به نظر شما اين مواردي كه تو اين مقاله ذكر شد واقعا تو يه نفر جمع ميشن؟؟ يعني اون وقت طرف بايد فرشته يا انسان كامل باشه! هيچ انساني كامل نيست و هيچ انساني همه ي اين ده ويژگي رو باهم نداره! به نظر من اگه بخواييم طبق نوشته هاي اين مقاله عمل كنيم بايد تنها بمونيم! حداقل تو كشور ما كارايي نداره! شايد اين متنو يه فردي از يه كشور پيشرفته ي اروپايي نوشته باشه و اونجا كاربرد داشته باشه اما واقعيت فرهنگ كشور ما اينه كه همه ي مرداي ما حس مالكيت و تعصب افراطي دارن و واسه اينكه مردونگي شونو اثبات كنن از محدود كردن طرف مقابلشون استفاده ميكنن! چون اساسا مردونگي اينطور بهشون ياد داده شده! و همه ي دختراي كشور ما هم يه جورايي تو سري خور بار اومدن و گاها از اين لذت هم ميبرن