مرا همانگونه که هستم دوست داشته باش!

همسرش میگوید، «حتماً!»
زن توضیح میدهد، «این مقاله میگوید که یک روز هر کدام از ما یک لیست جداگانه از چیزهایی درمورد همدیگر که دوست داریم تغییر دهیم تهیه کنیم. چیزهایی که اذیتمان میکنند، اشکالات کوچک و از این قبیل. و بعد فردای آن روز این لیست را به همدیگر بدهیم، موافقی؟»
شوهر لبخند زده میگوید، «موافقم!»
آن روز مرد کاغذی برداشته و در اتاق نشیمن نشست. زن به اتاق خواب رفت و همان کار را کرد.
روز بعد، سر میز صبحانه، زن گفت، «شروع کنیم؟ اشکالی ندارد اگر من اول شروع کنم؟»
مرد گفت، «شروع کن.»
زن سه ورق درآورد. لیست بلندبالایی بود. شروع به خواندن لیستش کرد. «عزیزم اصلاً دوست ندارم وقتی…» و همینطور لیست را که از کارهای کوچکی درمورد همسرش که او را اذیت میکرد تشکیل شده بود، ادامه داد.
مرد احساس کرد خنجری به قلبش وارد شده است. زن متوجه این قضیه شد و پرسید، «دوست داری ادامه بدم؟»
مرد گفت، «اشکالی ندارد، ادامه بده، میتونم تحمل کنم.»
زن به خواندن ادامه داد.
آخر کار زن گفت، «خوب تمام شد. حالا تو شروع کن.»
مرد ورقی را از جیبش درآورد و گفت، «دیروز از خودم پرسیدم دوست دارم چه تغییراتی در تو ایجاد کنم. هر چقدر فکر کردم، حتی یک چیز به ذهنم نرسید.» بعد کاغذ که سفیدِ سفید بود را به همسرش نشان داد. بعد ادامه داد، «چون به نظر من تو در نقصهایت کاملاً بینقصی. من تو را آنطور که هستی قبول کردهام–با همه نقاط مثبت و منفی که داری. من کل این مجموعه را دوست دارم. تو آدم فوقالعادهای هستی و من واقعاً عاشقتم.»
زن ناراحت شد. سه ورق کاغذ را در دستانش مچاله کرد و محکم خود را به آغوش همسرش انداخت.
ما به این دلیل دوست داریم آدمها را تغییر دهیم، که دوستشان داریم. اما گاهیاوقات، انگیزههای ما خالص نیستند. گاهی وقتها از روی خجالت دوست داریم که عزیزانمان را تغییر دهیم. از اینکه دیگران درمورد فرزندان، همسر، خواهر و برادرها و والدینمان چه میگویند، خجالت میکشیم. یک دلیل دیگر برای میل ما به تغییر آدمها این است که دچار بیماری مقایسه کردن هستیم. ازدواج کردن مثل رفتن به رستوران است؛ وقتی غذایتان را سفارش میدهید، میفهمید که میز بغلی هم چه غذایی سفارش داده است و یکدفعه از چیزی که سفارش داده بودید، پشیمان میشوید. این میل به مقایسه کردن، مایه بدبختی بسیاری از زندگیهای زناشویی است. اگر همیشه هیکل همسرتان را با جنیفرلوپز مقایسه کنید، مطمئناً او قادر به رقابت با آن نخواهد بود. یا اگر درآمد شوهرتان را با بیلگیتس مقایسه کنید، او هم توان رقابت نخواهد داشت. خیلی وقتها، حتی همسرانمان را با کسی مقایسه میکنیم که اصلاً وجود ندارد. مثلاً درمورد یک ستاره هالیوودی خیالپردازی میکنیم که اصلاً واقعی نیست. چون همه نقصها و عیب و ایرادهای آنها با فتوشاپ از بین میرود.
قبل از اینکه ازدواج کنید، برای ارزیابی همسر آیندهتان باید خیلی دقیق باشید. همه چیز را بررسی کنید. ارزشها، پیشینه، اولویتها، واکنشها، اعتقادات، همه چیز. اما وقتی ازدواج کردید، دیگر دست از ارزیابی کردن بردارید، از انتقاد کردن دست بکشید. دیگر وقت درست کردن طرف مقابل تمام شده است. باید بتوانید او را همانطور که هست تحسین کنید. از پشت میز قضاوت بیرون بیایید و حس نقاشی را پیدا کنید که میخواهد تصویری زیبا را نقاشی کند. یک هنرمند همه چیز را همانطور که هست قبول میکند. وقتی فرد مقابل را بپذیرید و تحسینش کنید، یک معجزه اتفاق میافتد: فرد مقابل یاد میگیرد خود را بپذیرد و درنتیجه زخم روی دلش التیام یافته و تغییرها شروع میشود.
چه چیزهایی را دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید؟ ممکن است یک چیز را هم دوست داشته باشید و هم نداشته باشید. مثلاً تلفنهمراهتان. چرا دوستش دارید؟ چون هر زمان که خواستید میتوانید به کسانیکه در دفترچه آن ذخیره هستند زنگ بزنید، مثل وقتهایی که مثلاً در خیابان پنچر شدهاید، یا به دعا نیاز دارید یا هر چیز دیگر. چرا ممکن است دوستش نداشته باشید؟ اینکه آن تعداد آدم هم بتوانند هر زمان که دوست دارند به شما زنگ بزنند، حتی وقتهایی که دوست دارید استراحت کنید و برای خودتان وقت بگذرانید. خندهدار است اما درمورد روابط هم همینطور است.
چرا عاشق شدید؟ شوکه نشوید، اما همان چیزی که باعث شد عاشق یک نفر شوید، سالهای بعد روی اعصابتان خواهد بود. شوخی نمیکنیم. اگر به این دلیل عاشق همسرتان شدید که وقتی در مهمانی او را دیدید بسیار خوشمشرب و بشاش به نظر میرسید، سالهای بعد ملتمسانه دوست دارید زیپ دهان او را بکشید که دست از حرف زدن بردارد. اگر به این دلیل عاشق شوهرتان شدید که ساکت، قوی و جدی بود، امروز دوست دارید بخاطر سرد بودنش خفهاش کنید. اگر بخاطر زیبایی بینظیرش عاشق همسرتان شدید، امروز وقتی مجبور میشوید سه ساعت در ماشین بنشینید تا برای بیرون رفتن آماده شود دوست دارید تک تک موهایتان را بکنید. یادتان باشد، هر نقطه قوتی یک ضعف دارد.
باز هم نکتهمان را تکرار میکنیم: اگر میخواهید ازدواجی شاد و آرام داشته باشید، باید دست از اصلاح کردن همسرتان بردارید و شروع به تحسین کردنش کنید.
اینکه باید از اصلاح کردن همسرتان دست بردارید دو دلیل دارد:
اول اینکه نمی توانید.
دوم اینکه آدمها مثل خانههای قدیمی میمانند. اگر یک جای آنها درست شود، یک چیز دیگر در آنها خراب میشود.
یادتان باشد، هیچوقت نمیتوانید کسی را درست کنید چون اصلاح کردن دیگران یک کار درونی است. هیچوقت از بیرون نمیتوان به آن اجبار کرد. باید دیگران را تحسین و راهنمایی کنید. باید به آنها آموزش دهید. اما نباید اجبار کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که همسرتان را دوست داشته باشید و به او برای اصلاح خودش فضا بدهید.
زیبا بود ممنون
من همیشه دوست دارم همه خودشون باشن و همدیگرو اونطوری که هستن قبول کنن نه اینکه به مدت چند ماه اول برای دلبری کردن فیلم بازی کنن ، بلاخره هر فیلمی پایانی هم داره آیا بهش فکر کردین؟
من وهمسرم ۴ساله ازدواج کردیم پارسال رفتیم مشاوره همین پیشنهاد رو بهمون داد یعنی تغییراتی که برای دیگری مایلیم رو بنویسیم.همین داستان برای ما اتفاق افتاد منتها همسرم که از فراموشی چیزی ننوشته بود از نوشته من خرد شدوادعا کرد تنها خواسته اش همان مریم ۴سال پیشه. تا ۱هفته با لیست من مو نمی زد سر به راه شده بود خیلی تلاش کردم بعدش شد همون پچلی که من ۴ساله عاشق همین خودش بودم.
ممنون از مقاله زیباتون
مردها دختری رو انتخاب میکنند به این امید که تو زندگی تغییر نمیکنه
زن ها مردی رو انتخاب میکنند که بتونند تو زندگی تغییرش بدن
ولی در واقعیت مردها تغییر نمی کنند واین زنها هستند که تغییر میکنند …
فقط به شرط اینکه طرفتون را همونطور که هست بپذیرید میتونید خیلی دوستش داشته باشید در غیر این صورت نمیتونید عاشقش باشید و هر کس مسلما خالی از عیب و نقص نیست.
ghashang bud,be nazare man adama bayad unghadi ru khodeshun kar konan ke vaghti azashun ye enteghadi mishe darbarash fek konan agar vaghean beja bud behesh amal konan!yani chi k tarafo hamuntor ke hast ghabul kon?adam vaghti yekio dus dare mikhad ke uno bi naghs bebine,albate adam bayad be ruhiye tarafesham nega kone.naghdi ke natijash khurd shodane shakhsiato dele tarafe moghabel bashe moft nemiarze!!
واقعا قشنگ و آموزنده بود
خیلی عالی بود. حرف حق ، جواب نداره .
دوست عزیز خانم مرضیه وحدتی پور ، میبخشید که اینو میگم ولی مگه هرکی دانشجو دکترا هستش باید به همه مسائل واقف باشه . انسان تا زمان مرگ هم خیلی چیزا رو توی زندگی نمیدونه ولی میتونه برای هرچیزی تحقیق کنه تا روشن بشه . و اینکه توی زندگی مشترک همه چیز علت دوطرفه داره و نمیشه همه گناهها رو به گردن یک نفر انداخت چون منصفانه نیست. بازهم عذر میخوام . موفق باشید.
خب البته یه سری ویژگی ها قابل تغییر نیستن و نباید دنبال عوض کردنشون بود، بعد باید دید چجوری یکی ادعای عاشق بودن میکنه و از طرفش میخواد عوض بشه، پس عاشق چی شده؟ …. دوست دارم ببینم”عاشق شکست خورده ” چه امتحانی کرده طرفشو؟ پیچیده شد………. خلاصه کنم: “نباید دنبال تغییر اصول زندگی طرف مقابل بود، اما میشه انتظار داشت توی بعضی چیزا تغییر رو دید، نباید به حریم شخصی کسی تجاوز کرد، و نباید گفت من همینم که هستم میخوای بخواه، نمیخوای نخواه
بعضی تغییرات به نفع خود آدمه، که فرقی نمیکنه کی به آدم بگه تغییر کن، باید عوض شد، من توی همین سایت فهمیدم که زیادی به مسایل جنسی بعد از ازدواج اهمیت میدم، این رو کسی بهم گفت که هیچ چیز ازش نمیدونم
اتفاقا ۱ماه پیش خواستگاری داشتم که با وجود مشکلاتی که در مورد شغلش داشت ( امنیتی و انتقالی به شهرهای دیگه) می خواستم باهاش ازدواج کنم ولی با مرور زمان و صحبتهایی که داشتیم متوجه شدم شرطهای سنگین تری برام میذاره و همش درمورد شرطهای خودش تاکید داره و سعی در تغییر من داشت. اینو به خودشم گفتم که منو اونجوری که هستم قبول کن ولی …
عقل حکم میکرد که ما برا هم ساخته نشده ایم. برا همین تصمیم گرفتم ردش کنم.
مطلب نسبتا خوب و آ موزنذه ای بود . امیدوارم این مقاله هاتون به همه ما مجردا تو انتخابمون کمک کنه تا هندونه تو زرد نسیبمون نشه . … آمین…
راستى انقدر به این مرضیه خانوم و اقا رضا گیر ندید ، خدا چه دیدید شاید نیمه سیب گم شدشون باشن