خانمها: برقراری روابط عاشقانه با مرد متاهل

مشکلات واقعی دوست شدن با یک مرد متاهل چه می تواند باشد؟ این سوالی است که اگر فکر دوست شدن با یک مرد زن دار هم در سرتان است باید در قدم اول از خود بپرسید.
شاید تا به حال مقالات و کتاب های زیادی درمورد این موضوع خوانده باشید که توسط زن های مجرد و تجربیات شخصی خودشان نوشته شده اند که خیلی از آنها نوشته هایی عالی اند و خیلی هایشان متوسط اند و خیلی ها فقط انکار مطلق اند. خیلی از این مقالات هم ممکن است توسط زن های متاهلی نوشته شده باشد که دوست ندارند ببینند مردی به زنش خیانت می کند چون ممکن است آن مرد همسر خودشان باشد. اما از خانم ها که بگذریم ممکن است خود مردان متاهل هم حرفی برای گفتن داشته باشند که بد نیست از حرف دل آنها هم باخبر شویم.
اگر به فکر این هستید که دوست دختر یک مرد زن دار شوید، شاید بهتر باشد که مفهوم دوست شدن مرد و زن را دوباره برای خود تعریف کنید چون اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، فقط در شرایطی آن مرد واقعاً در رابطه با شماست که بتواند خود را متعهد کند یک دروغ عمدی بگوید که خودش هم کم کم باور کند. آنوقت تلاشی که باید برای بر هم نخوردن و تداخل پیدا نکردن برنامه های زندگیش بکند دوچندان می شود. شاید اول کار مشکلی نباشد اما کم کم متوجه می شوید که آن آزادی که بقیه افراد در دوستی های خود دارند شما ندارید، نمی توانید شب ها با هم بیرون بروید یا هروقت دوست داشتید به او تلفن کنید. از همان ابتدای کار هم این دوستی ارزش هدر کردن وقتتان را ندارد.
شاید اول کار این رابطه به نظرتان جالب بیاید. این واقعیت که او برنامه های خاصی برای زندگی خود دارد، زمان فراغت بسیار طولانی را در اختیارتان قرار می دهد که می توانید هر طور که دوست داشتید آنرا بگذرانید بدون اینکه شکایتی به شما کند. خیلی وقت ها ممکن است واقعاً با وضعیت موجود مشکلی نداشته باشد و کاملاً راحت باشد اگر بخواهید دوستان پسر دیگری را هم در زندگیتان راه بدهید. البته چاره دیگری هم ندارد. واقعاً نمی تواند شکایتی بکند چون خودش رابطه بسیار جدی دیگری پشت صحنه دارد، رابطه ای که بین شما و او قرار گرفته است. زمان خیلی کمی می برد که متوجه بشوید یک جای کار در همه آن عشقبازی ها و محبت ها می لنگد و اگر خودتان موضوع را کشف نمی کردید شاید اصلاً او به روی خودش هم نمی آورد.
یک حالت این دوستی ها اینطور است که از همان اول کار نمی خواستید که به طور جدی دوست دخترش شوید، مخصوصاً در مواردی که این رابطه از دوستی خیلی ساده و زیبایی که بین شما دو نفر بوده شکل گرفته باشد. وقتی کنار او هستید همه چیز خوب است اما این فقط در شرایطی است که فقط خودتان و خودش باشید، بدون اینکه کس دیگری از آن خبر داشته باشد. مکالماتی که قبلاً موقع ناهار یا در ایمیل ها داشتید دیگر آن مکالماتی نیست که در ماشین یا خانه تان دارید. کم کم حرفهایتان جنبه های شخصی تر و حتی جنسی تر به خود می گیرند. یا شما یا او سوال می پرسید و هر دو شما درگیر این هستید و نمی دانید که چرا دارید دزدکی این همه با هم وقت می گذرانید. حالت دیگر دوستی می تواند این باشد که او از همان ابتدای کار دل شما را برده است و دوستی از همان ابتدا جنبه جنسی هم داشته است ولی مشکل این است که او همیشه مجبور است زود برود، مدام در حال چک کردن تلفن همراهش است و شما نمی توانید هر کاری که می خواهید را در وقتی که می خواهید بکنید. احساساتتان سرکوب می شوند و کم کم متوجه می شوید که نمی توانید به همان سادگی که وارد این رابطه شدید، از آن خارج شوید. احساس گمگشتگی می کنید، گمگشتگی از این جهت که بین او و مشکلاتی که با همسرش دارد گیر افتاده اید.
اما چرا او نمی تواند با همسرش هم به همان اندازه که با شما راحت است راحت باشد؟ شما زنش را دیده اید، زشت نیست و خیلی راحت می شود با او کنار آمد. حتی ممکن است خودتان هم با او رابطه داشته باشید و خیلی وقت ها دوست دارید که به او بگویید که چه بین شما و شوهرش می گذرد اما نمی توانید چون او زن خوبی است و حقش نیست که زندگی زناشوییش اینطوری خراب شود. اگر هم قرار باشد کسی اینکار را بکند خود آن مرد است. ممکن است مرد در ابتدای رابطه دیوی از زنش برای شما ساخته باشد اما وقتی خودتان با آن آشنا می شوید می فهمید که اینطور نیست.
هیچکس نمی تواند به شما بگوید که با یک مرد زن دار رابطه داشته باشید یا نه. متنفر شدن از آن یکی زن کار ساده ای است اما برای خیانت همیشه دو نفر لازم است. خیلی جاها ممکن است فکر کنید که کسی هست که دوستتان دارد اما واقعیت این است که این مرد نمی تواند عشق و احترامی که شایسته شما باشد را در اختیارتان بگذارد. حتی ممکن است یک مرد زن باره باشد و هر چند وقت یکبار یکی مثل شما را بازیچه نفس خود کند. زمان و انرژی که با او هدر کرده اید را می توانستید خیلی جاهای دیگر استفاده کنید، حداقل با مردی که واقعاً لایق شما باشد.
سوال خیلی ساده ای که می خواهم بپرسم این است که آیا برای خودتان ارزش و احترام قائل هستید و آیا واقعاً می دانید خیلی مردهای مجرد خوبی هم هستند که بتوانید با آنها ارتباط برقرار کنیدف پس چرا باید وقتتان را با دوست شدن با یک مرد زن دارد تلف کنید.
آدم ها همیشه از اشتباهاتشان درس می گیرند و می توانند این درس ها را به همدیگر هم منتقل کنند. اما به خاطر یک رابطه کوتاه مدت عاشقانه، بااینکار همه زندگیتان را به خطر می اندازید. پس عاقل باشید و از این رابطه بیرون بیایید و دیگر هیچوقت هم پشت سرتان را نگاه نکنید.
اگر می خواهید معنا و مفهوم عشق و زندگی را به خودتان یادآور شوید، فقط کافی است بدانید که در همچنین رابطه ای آن را پیدا نخواهید کرد.
خواهش میکنم کمکم کنید من خیلی گیج شدم قضیه از ۵ سال پیش شروع شد که من ۱۸ سالم بود و برای کلاس کنکور پیش یه آقایی رفتم که بعدا به شدت عاشق این مرد که اون موقع ۲۸ سالش بود شدم ولی بعد که کنکور دادم شنیدم ازدواج کرده خیلی ناراحت شدم و هیچوقت برای تشکر پیشش نرفتم دانشگاه رفتم چن تا کیس مناسب برام پیدا شد ولی هیچ کدومشون اون حسی که معلمم بهم میداد اون نگاه های جدی بهم ندادن تا تسلیم شدم و برگشتم تبریز ازش خبر گرفتم و فهمیدم ۶ ماه پیش طلاق گرفته و یه دختر ۲ ساله داره و مثله اینکه از لحاظ روحی خرابه دوستام میگن کلی از کلاساش رو کنسل کرده من نمیدونم باید بهش بگم بهش حس دارم یا کاری نکنم واقعا نمیخام ناراحتش کنم چون خیلی تو وضعیت بدیه لطفا کمکم کنید راستی کسی از حس من نسبت بهش خبر نداره
بهش بگو دوستش داشتی من به استادم گفتم ولی متاسفانه متاهل بود و فقط یه داغ شد بر دلم حالی ازم میپرسه ولی داشتن اون حسرتی هس واسم
خواهش ميكنم كمك كيند
من با استادم چند ماهي ارتباط داشتم و اون زن و بچه داشت
ميدونستم كه گناهه ولي خيلي دوسش داشتم
الان چند ماهي هست كه جدا شديم
و من واقعا دارم عذاب ميكشم ى ميخوام برگرده
واقعا نميدونم بايد چيكار كنم
نميدونم درسته بهش بكم برگرده يا نه
اصلا اصلا این کارو نکن…کم کم برات عادی میشه و یادت میره..به فکر اینده خودت باش
مرد هیچوقت زن اولشو ول نمیکنه بخاطر دوست دخترش..پس فقط این دختر که اسیب میبینه…)))….به نظر من اگه هیشه حواست به شوهر وزندگیت باشه یعنی مراقب باشی از هیچ چیزی براش کم نزاری.این اتفاق ها پیش نمیاد..بیشتر مقصر خود زنها هستند که هم باعث میشن زندگی خودشو و شوهرش خراب شه هم یک دختر بیچاره دیگه…..
تمام حرفها درست است که نباید بامردزن دار دوست شد ولی زنان خصوصا مطلقه ها حق انتخاب ندارن هیچ زنی حق انتخاب نداره وباید انتخاب بشه وبیشتر مردان زن دار خواهان دوستی هستند وبالاخره ماهم زن هستبم ودل داریم واز تنهایی بیزار …چه باید کرد
سلام منم تجربه خودمو مینویسم.منم همش قبل این کسایی ک با متاهل دوس میشنو سرزنش میکردم ولی خب یجوری شد خودم جاشون قرار گرفتم و سرمم اومد وحشتناک.اتفاقی با یه مرد ۵۳ساله دوست شدم.من ۲۰ سالمه.راستش اون خیلی دوسم داره و هوامو داره و بهم کار داد تفریح داد عشق و احترام داد و من بخاطر این همه کمبودای وجودم این کار مسخره رو کردم…البته اون خیلی ام عاشق زنشه هر شبم پیشش میخوابه.بعد چن بار خواستم جدا شم نه به خاطر زن بدبختش بلکه ب خاطر خودم ولی مانع شد تهدید کرد ترسوند امتیاز داد بالاخره هر جوری شده نگه داش.من بهش خیانت کردم دو بار بازم هی میگه ولش کن بیا با من.راستش شاید خوشش اومده یکی مث من ک تعریف نباشه خوشگلم قدم بلنده بامزم باهاش دوسته و میخواد پز بده یا ب خاطر سک س.چرت میگف عاشقمه باور کنید همش ازم سک س میخواد.من ی چی میگم گوش کنید.با متاهل دوس نشیییید ب خاطر خودتون اونا هیچوقت شمارو ب زن اول ترجیح نمیدن خودتون اسیب میبینید مردا رو هوسباز باررر نیاریم.واقعا خاک بر سرش من هنوز ارامش روانی ندارم حالم بهم میخوره منم مقصرم باهاش دوس شدم ولی این التماسا و تهدیدا روانمو بهم ریخته.خدا همه مونو به راه راست هدایت کنه
مردا خ کثیفنزن بدبختش تو همه سختیا باهاش بود حالا واسه یکم عشق و حال روان اون زن و روان منو بهم میریزه.واقعا اگه مام پیر شدیم شوهرمون بره ی دختر جوون تور کنه کیف کنه؟؟؟
منم واقعا اشتباه کردم شما خوب باشید
ی چیزم بگم لطفا ترسو نباشید اگه همسرتون مشکلی داره درستش کنید اگه بعد سال ها درست نشد این لطف رو به خودتون و اون بکنید و طلاق بگیرید.خیانت وحشتناکه