ازدواج مجدد با همسر سابق: چالشها و راهکارها

اگر شما و همسر سابق تان تصمیم گرفته اید که دوباره با هم زندگی کنید، سه چیز را به یاد داشته باشید:
– آمار بر ضد این تصمیم شماست
– همه چیز را نرم نرم جلو ببرید
– حتماً به مشاور خانواده مراجعه کنید و در دوره های آموزش خانواده شرکت کنید
آمار ضد ازدواج دوباره است
آمار بر علیه زن و شوهرهایی است که یکبار طلاق گرفته اند و می خواهند دوباره با هم ازدواج کنند. تقریباً بیشتر ازدواج های دوم مثل ازدواج اول به طلاق ختم می شود.
مجله روانشناسی امروز نوشته است، “تقریباً ۶۰ درصد از ازدواج های دوباره شکست می خورد و این اتفاق حتی سریعتر از طلاق اول می افتد. بعد از گذشت متوسط ۱۰ سال، ۳۷ درصد از ازدواج های دوباره شکست می خورد این درحالی است که این آمار برای ازدواج اول ۳۰ درصد است.”
چطور می توانید ازدواج دومتان را به موفقیت برسانید
اگر در فکر این هستید که دوباره با همسر سابقتان ازدواج کنید، در زیر توصیه هایی برایتان آورده ایم که شانس موفقیت این ازدواج دوباره را بالا ببرید:
* دوباره برگشتن به سمت همسر سابق به خاطر فرزندانتان اصلاً ایده خوبی نیست. باید به خاطر اینکه همدیگر را دوست دارید و واقعاً می خواهید که باز با هم باشید، به سمت هم برگردید.
* اگر بچه دارید، به هیچ وجه تا مدتی اجازه ندهید که آنها متوجه شوند که شما دو نفر با هم رابطه برقرار کردید. چون امیدوار می شوند که با هم آشتی کنید و این فشار بیشتری روی شما دو نفر برای آشتی کردن وارد می کند.
* نزد یک مشاور خانواده بروید. از اشتباهات زندگی قبل درس بگیرید واگرنه با تکرار آنها دوباره رابطه تان خراب خواهد شد.
* دلیل طلاق سابقتان را پیدا کنید. اگر طلاقتان به خاطر مسائل مالی بوده اینبار حتماً درمورد مسائل مالی با هم به نتیجه برسید. اگر درمورد تربیت فرزندان بوده، این مشکل را هم با هم حل کنید. اگر به خاطر عدم وفاداری و خیانت بوده، هر دو شما باید امتحان خود را پس بدهد.
* اشتباه خود را در طلاق اول به گردن بگیرید.
* با هم در دوره های آموزش خانواده شرکت کنید.
* در تمام مسائل با هم صادق باشید. برای هم بازی درنیاورید. سعی نکنید فکر همدیگر را بخوانید. انتظارات بیجا نداشته باشید. انتظارات، امیدها و آروزهای خود را با هم مطرح کنید.
* خیلی مهم است که بفهمید ازدواج اولتان تمام شده است. اجازه ندهید کابوس آن زندگی جدیدتان را خراب کند.
* از روبه رو شدن با مشکلاتی که موجب بر هم خوردن ازدواج اولتان شدن، نترسید.
* اشتباهاتتان را تکرار نکنید. به آینده تان به هم بیندیشید.
* یادتان باشد، ساختن اعتماد دوباره زمان می برد.
ایجاد اعتماد و موفق شدن یک ازدواج بعد از طلاق نیاز به تعهد قوی به رابطه دارد. باز هم می گوییم، ازدواج دوباره با همسر سابقتان را سریع جلو نبرید. برای شناخت همدیگر وقت بگذارید.
با همسر سابقتان ازدواج می کنید؟
ایمیلم را که چک می کردم، دیدم یک دعوتنامه عروسی برایم فرستاده اند. این دعتوتنامه از طرف زوجی بود که طلاق گرفته بودند.
از یک طرف هیجان زده شده بودم و از یک طرف هم سردرگم بودم چون این زوج سابقه ازدواج وحشتناکی داشتند و نمی دانم چه چیز باعث شده بود دوباره به فکر ازدواج با هم بیفتند. اما در هر حال داشتند باز ازدواج می کردند.
مطمئناً “نیمه گمشده” که می گویند معنی خاصی دارد. بعضی از اعتقادات معنوی می گوید که دو روح، قبل از تولد، تعیین شده که با هم زن و شوهر شوند. بعضی دیگر از مذهب ها باور دارند که شما و همسرتان طی هفت مرحله تناسخ باهم ازدواج می کنید، حتی اگر در زندگی زناشویی خود مشکلات متعددی داشته باشید.
کنار از اعتقادات دینی و معنوی، دلایلی وجود دارد که شما به ازدواج دوباره با همسر سابقتان می کشاند. یکی از این دلایل، خوبی ذاتی و خصوصیاتی در همسرتان است که باعث شده عاشقش شوید. مطمئناً شما به این دلیل عاشق این فرد شدید که بخشی از آن می تواند اخلاقیات، مهربانی، و طرز رفتار او با دیگران باشد. چیزی در او هست که شما را جذب می کند.
اما چه پنج سال با او زندگی کرده باشید، چه پنجاه سال، هیچکدام شما دیگر آن مرد یا زن سابق نیستید. شخصیت شما رشد کرده است. ایده ها و افکارتان دستخوش تغییر شده است و سطح علمتان بالا رفته است. و آن چیز ناملموسی که شما دو نفر را به سمت هم جذب کرده بود، با بلوغ و حکمتی که به دست آورده اید تقویت شده است.
اگر ازدواج به طور کل خوب و بر پایه احترام متقابل بوده باشد، ۹۰ درصد زوج ها به طور متوسط بعد از هشت سال طلاق دوباره به سمت هم برمی گردند.
این دوست من هم خیلی خوب این مطلب را در کارت دعوتش بیان کرده بود: “ما دوباره با هم ازدواج می کنیم چون فهمیدیم بدون حضور همسرمان، جای چیزی در زندگیمان خالی بود. ازدواج اول ما از روی دلیل بود و آن چیزی فرای عشق بود. این چیزی غیرقابل توصیف است. و حالا که فهمیده ایم که هستیم و دوست داریم کجا باشیم، آماده ایم که بهترین همسر دنیا باشیم.”
سلام من حدود پنج ماهه که از همسرم در دوران عقد جدا شدم
هنوزم دوستش دارم اما تو این مدت هیچ تماسی نداشته چون آدم پایبندی نسبت به این موضوعات هست و همچنین خودم
خیلی دعا میکنم که برگرده موقعی که داشتیم جدا میشدیم بهش میگفتم من قبول دارم اشتباهاتمو و سعی میکنم جبران کنم اما ایشون اصلا اشتباهات خودشو قبول نداشت و فکر میکرد در حقش ظلم شده
به شدت غد و مغرور بود
اما تنها پسری هست که وارد زندگی کردم و نمیخوام با کسی غیر اون ازدواج کنم
التماس دعا
سلام من یک سال از همسرم جدا شدم فقط ۷ ماه زندگی مشترک داشتیم
برای طلاق توافقی که به دادسرا مراجعه کردیم دقیقا ۷روز بعدش طلاقمون رو صادر کردن که ای کاش نمیکردن
خیلی زود تصمیم گرفتم برای طلاق
شوهرم راضی نبود
الان خیلی پشیمونم
تا ۳ماه بعد از طلاق ازش خواهش کردم رجوع کنیم اما قبول نکرد
خیلی زود و بچه گانه تصمیم گرفتم
شوهرمم میتونست مقاومت کنه که طلاق نگیریم
اما خیلی مقاومتی نشون نداد
خواهش میکنم حتما مشاوره برید بعد جدا بشین
سلام من حدود ۵ ماه میشه از همسر طلاق گرفتم صاحب دو فرزند دختر نیز هستم .دختر بزرگم با توجه به رفتار پدرش حتی تلفنی گمتر با پدرش حرف می زنه چون متاسفانه همسرم کمتر در طول این ده سال محیط زیبای برای من و دخترهاش فراهم کرد .دختر دومم ۱سال و نیم داره وهمسر هفته ی یکبار به دیدن دخترها اون هم یک ساعت میاد .در طول این جدایی توافقی فقط یکبارمن در جلسه مشاوره همسرم رو دیدم اما متاسفانه به دلیل دروغهای همسر و مشاوربسیار ناشیمون کارم به دعوا کشید .همسرم متاسفانه به طور غیر مسقیم به من خیانت کرد ،بار مسعولیت زندگی رو به بهانه های زیاد رو شونه های من با منت گذاشت ،و با حرفها و دروغهاش که ناشی از تخیل پردازیش می شد من رو در هر جمعی خرد کرد .اما اینجا از تون می خوام کمک بگیرم چرا من بعد از جدایی که هضانت بچه ها رو هم قبول کردم و پیش خودم هستند باز دوست دارم همسرم بیاد و بهم پشنهاد زندگی مجدد بده ایا این در روزهای اول طلاق طبیعیه و تا چه زمانی من اینطوزی هستم در ضمن اقدام به طلاق از جانب من بود .ممنون میشم کمکم کنید
۱۸ ماه هست که از همسرم جدا شدم. مقصر صد درصد هم خود نامردم بودم، پشیمانم، هیچکس جای همسرم را نخواهد گرفت، لیلای من بهترین بود، در اول ازدواج شناخت کاملی از او داشتم ، نجابت و همه خصوصیات او خاص و زبانزد بود، خانم ترین بود، من احمق من بی وجدان قلب اونو شکستم، بخدا در حد مرگ ناراحتم و عذاب وجدان دارم، همسر سابقم تابحال ازدواج نکرده و اطلاع پیدا کردم که هنوز اعصاب و روانش درهم است، خانواده اش همیشه احترام منو داشتن ، کوچکترین اعتراض و یا گله ای نکردند، همین رفتار خودش و خانواده اش منو در حد جنون آزار میدهد، تنها آرزویم این است که بتوانم همسرم را برگردانم، دلم میخواهد همه کاستی ها را جبران کنم و اونو عاشقانه بپرستم. دلم میخواد سزای خوبیهاشو تا آخر عمرم با خوبی بدم،
لیلای عزیزم دوست دارم…احدی جای تورو تو قلبم نمیگیره…
توروخدا واسم دعا کنید
با سلام
شاید باورتون نشه بعد گذشت ۴ سال یا ۵۶ ماه یا بهتر بگم ۲۴۱ هفته لحظه به لحظه دورانی که با همسرم بودم یادمه و تنها چیزی که منو خیلی اذیت میکنم اینه که خیلی بهش بد کردم وقتی با خودم روزی به چند بار مرور میکنم چقدر در حقش جفا کردم اشکم در میاد با توجه به اینکه همکارم هستیم هر روز میبینمش از یه طرف وقتی چشمم به چشمش میفته تموم خستگی روزم از تنم در میره ولی از طرف دیگه احساس شرم میکنم چند مرتبه ازش خواستم یه فرصت بهم بده تا گذشته تلخی رو که واسش رغم زدم جبران کنم ولی متاسفانه آخر صحبتمون با چشمی بر اشکش و بعض تو گلوی خودم مواجه شدم فقط خدا میدونه تو این چند مدت چی کشیدم.
تو رو خدا قدر همسراتون رو بدونید زندگی خودتون رو واسه مسائل بیش پا افتاده نابود نکنید
پیش خودم عهد کردم اگه خدا کمکم کنه از طریق فضای مجازی نذارم زندگی افراد به سمت نابودی بره
تو رو خدا بین نماز منم دعا کنید.
چطوری نمیذاری
منم دارم طلاق میگیرم دروغ نمیگم برخلاف تظاهری که میکنم هنوزم دوسش دارم اما اون فک نمیکنم دوسال جدا از هم زندگی کردیم و امیر من هیچ قدمی بر نداشت ای خدا بسوزه این خاطرات که داره منو نابود میکنه خیلی سخته محتاج دعا
من یکسال جدا شدم زندگیم خیلی سخت بود ..دلم از کارهای شوهرم و خانوادش خیلی شکست ..اما من روزهای اخر یه گناه کردم اونهم دوستی با یه مرد غریبه بود ..من جدا شدم واقعا الان اعصابم ارامش داره اما عذاب وجدان کاری که کردم ولم نمیکنه همیشه توبه میکنم ..الان دلم برای شوهرم تنگ شده با اینکه خیلی عذابم دادن ..اما دلم تنگشه …خاستگارای مناسب تر از شوهر سابقم دارم ..اما دلمنمیخواد ازدواج کنم ..مخصوصا که اوضاع بد شوهر سابقمو میبینم ..پسره خوشگل و درشتی بود اما الان شکسته و ضعیف شده ..روحیم خرابه عذاب وجدان دارم ..دلم براش تنگ شده ولی خیلی هم ازش نفرت دارم وقتی یاد گذشته میافتم …..برام دعا کنید ..برای شوهرمم دعا کنید ..ارزو میکنم زودتر ازدواج کنه با هرکسی که دوسش داره و خوشبخت باشه
سلام من الان یک هفته اززنم جداشدم .خانمم اصراربه طلاق داشت من مصرف متادون دارم وخانمم بخاطراین موضوع گفت یا ترک یلطلاق ازاونجایی که من چندبار ترک کردم ونتوانستم مجددا برگشتم به مصرفم بخداخیلی خیلی سختمه ترک کردن.روز آخرتوی محظر دوتامون خیلی خیلی سخت برای هم کنارهم گریه کردیم باعشق جداشدیم الانم خیلی داغونم خانمم هم خیلی داغونه اون اینطوری میگه ..خدادارم خفه میشم دارم میمیرم دخترهفت ساله داریم زنم یه مدت اخلاقش بد شد من شک کردم نکنه کسی توی گوشش خونده یافکرشومنحرف کرده بهش گفتم اون قسم قرآن خوردگفت پای کسی دیگه درمیون نیس هزارجورفکروافکارازسرم ردمیشه وباخودم میگم آخه من ۹ساله مصرف متادون دارم همیشه میگف ترک کن ولی اقدام به طلاق نمیکرد چی شد این اواخر خیلی بد شد اخلاقش زمین تا آسمون فرق کرد .خدایااگرکسی نظرشوعوض کرده خودت اونوازش دورکن ازشمامردم عزیز خواهش دارم که برای منو زنم دعاکنید که به زندگی باهم برگردیم