فاکتورهای ریسک در پیدایش مشکلات زناشویی

دارا بودن این خصوصیت اخلاقی که در مقابل ناکامی ها و مشکلات زندگی عکس العمل شدید نشان داده و حالت تدافعی به خود بگیرید.
قربانی طلاق بودن ( از جانب پدر و مادر)
با هم زندگی کردن، پیش از ازدواج
تجربه کردن طلاق (چه خودتان و چه همسرتان)
داشتن فرزند از زندگی مشترک قبلی
دارابودن دین های متفاوت
ازدواج در سنین پایین
پیدا نکردن شناخت کافی پیش از ازدواج
تجربه کردن مشکلات اقتصادی
نکته بسیار مهمی در مورد این لیست وجود دارد که شما باید حتما به آن توجه داشته باشید: زمانی که دو نفر با هم ازدواج می کنند، به طور مستقیم توانایی انجام هیچ کاری برای پایین آوردن خطر احتمالی هر یک از فاکتورهای ریسک بالا را ندارند. در بررسی های علمی به این عوامل، فاکتورهای ایستا (ثابت) اطلاق می شود چرا که تقریبا غیر قابل تغییر می باشند. در نظر گرفتن این عوامل به شما کمک می کند تا به درستی درک کنید که چه میزان خطری زندگی مشترک شما دو نفر را تهدید می کند. البته کارهای کوچکی نیز وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا قدری شرایط بد را تغییر دهید؛ البته انجام این کار نیاز به زمان دارد و در کوتاه مدت امکان پذیر نخواهد بود.
در مقایسه با فاکتورهای ایستا که در بالا به آنها اشاره شد، عوامل خطرساز دیگری نیز وجود دارند که مستقیما به طرز برخورد هر یک از شما با دیگری بستگی دارد: اینکه چگونه ارتباط برقرار می کنید و در مورد رابطه خود چگونه می اندیشید؛ این عوامل را فاکتورهای پویا می نامند. اگر از پس انجام آنها برنیایید تغییرات نامساعدی در زندگیتان بروز می کند که البته می توانید با کمی اندیشه و تلاش و با اتکا به انتخاب های آگاهانه به راحتی همه چیز را مطابق میل خود تغییر دهید.
کنار گذاشتن شیوه های منفی صحبت کردن و دعوا کردن مثل: جر و بحثی که به تدریج رو به افول می گذارد، خرد کردن یکدیگر، سکوت در مقابل احساسات دیگری.
زمانی که با هم مخالف هستید سعی کنید تا آنجایی که می توانید با هم گفتگو کنید حتی اگر این کار به نظرتان غیر ممکن می آید.
مانند یک تیم دو نفره به جنگ اختلافات و مشکلات خود بروید.
اعتقادات غیر واقع بینانه در مورد ازدواج نداشته باشید.
رفتارهای متمایز در مورد مسائل حیاتی در زندگی جایز نیست.
تعهد تمام و کمال نسبت به یکدیگر داشته باشید، چراکه عدم وجود سرسپردگی باعث می شود تا شما به راحتی جذب افراد دیگر شوید و به زندگی مشترک خود به عنوان یک سرمایه دراز مدت نگاه نکنید.
اعتماد پیدا کردن به یکدیگر را با هم تمرین کنید.
هر چه قدر صداقت و روراستی در زندگی کمترباشه به همان میزان ریسک بالاتر می ره.امروزه خیلی از پسرها و دخترها حرف صداقت را می زنند اما در عمل صادق نیستند.
http://sajjadrahimimadiseh.blogfa.com/Profile
ممنون از مقاله خوبتون
صحبت کردن در مورد هر مطلبی بهترین راه حل اختلاف هاست .
مشکلات جنسی هم دخیلن مدیسه
علیرغم اینکه مشکلات جنسی مهمترین علت طلاق در چند سال اخیر اعلام گردیده ولی در این مقاله اصلا” به آن توجهی نشده است. به نظر بنده تجربه کردن مشکلات اقتصادی گاهی نیز مفید است و باعث میشود انسان قدر شرایط خوب اقتصادی را بداند.
سلام عزیزان من چند سال پیش بایکی که ۲سال ازم کوچکتر بود اشنا شدم وخیلی زود باهم ازدواج کردیم اونموقع بیکار بود و من با نفوذ اقوام سرکارش بردم حالا هم که دیگه وضع خوبی داریم مشکل اینه که اگه همه چیز بر وقف مرادش باشه خوبه اما اگه ۱بار بگی چرا با فلان شخص میگردی از کوره درمیره وهرچی دلش میخواد بارت میکنه انقدر غرورم را شکسته که حاضرم بمیره فقط بخاطر دخترم تحملش میکنم و بخاطر حرف فامیل. واقعا دیگه بریدم دیگه دوستش ندارم….. من قیافه بدی ندارم اما نمیدونم چرا اسرار داره به من بقبولونه که زشتم من قدم کمی کوتاهه واون توی هر دعواش مرتب با این حرف منو ازار میده بنظر شما باهاش چکار کنم ….بخدا دیگه بریدم
به کتی جان میتونم نصیحتی بکنم و اونم اینه که بیشتر به وفق و مرادش عمل کن، بیشتر بهش برس، و در هر سایتی هم دلتو خالی نکن چون همه که نمیتونن مشوره بدن،
زندگی کبوتر با باز ، یک فرایند تهاجم و تدافع همیشگی است. این نوع زندگی به تعقیب و گریزی دامنه دار منجر می شود.گرگ با گرگ ، گوسفند با گوسفند، جفت می شود پس قطعا در باره انسان این مساله با حساسیت بیشتری روبروست.باید با روح و روانی که با او سنخیت داریم ازدواج کنیم.با وجود سنخیت روحی، همجنسی روانی و هم خوانی با هم، حرکتی به سوی خدا خواهیم داشت. این همان جنبه تقدس، عظمت و تکریم ازدواج است. روح های هم سنخ یکدیگر را جذب می کنند، اما نه از روی هوس و تمایلات نفسانی.در حضور یکدیگر راحت تر و روانترند و نیازی به نقش بازی کردن ندارند، آنها یکدیگر را می خواهند حتی اگر به ظاهر اظهار علاقه نکننددر چنین رابطه ای قلب و ذهن به صورت هماهنگ و متعالی ، پویا می شود. نوعی حرکت در حضور خدا در اندیشه و احساس رخ می دهد. اما به شدت باید احتیاط کردزیرا در رواط نامشروع بین دو جنس مخالف ، یا همان عشق های موهوم و بازی های رنگی ، ممکن است به ظاهر این کشش، این فهم متقابل، پذیرفتن حضور یکدیگر و آمیختگی آگاهی رخ دهد. اما عمیقا و بدون هیچ احساس و هیجانی باید بدون تعصب نگاه کنیم و ببینیم که آیا “آنچه هست” همان چیزی است که ما می خواهیم؟ با آرزوی اینکه هر جوانی راتتر هم سنخ روحی خود را بیابد.
سلام برادر عزیزم محمد جان متشکر از راهنمایی خوبتون همین کاری که فرمودید انجام دادم لیشتر بهش رسیدم اونم بهتر شد مرسی امیدوارم همیشه موفق باشی
سلام با تشکر از مطالب خوبتان .اینا همه درست اما با غرورمان چکار کنیم؟من هربار که با همسرم قهر میکنم هرکاری میکنم غرورم اجازه نمیده پا پیش بذارم