آقایان، به خانم ها به چشم شیء نگاه نکنید

تحقیقات و تلاشهای بسیاری برای آموزش زنان و دختران برای برگرداندن شان و منزلت خود در جامعهای که ایدآلهای ظاهری بالاتر از همهچیز قرار گرفته است، انجام میگیرد اما در این مقاله به این موضوع از جنبهای دیگر نگاه می کنیم. اینکه چطور مردان و پسران میتوانند با تغییر نگاه خود به خانم ها، شان و منزلت خود را برگردانند. تصور جامعه کنونی این است که مردان هنگامی که با خانمی روبرو میشوند، به موجودات ضعیفی تبدیل می شوند که هیچ امیدی روی کنترل کردن نوع نگاهشان به آن خانم وجود ندارد و همیشه به او همانند یک شیء جنسی می نگردند و حتما تحریک میشوند. اما این تصور، یک دروغ فاحش است.
بیا پسرم، میخوام باهات حرف بزنم. دیدم که داشتی به اون دختر نگاه میکردی. نه میخوام قضاوتت کنم نه سرزنشت. میدونم چرا این کار رو میکنی. میفهمم. اما لازمه درموردش با هم حرف بزنیم چون نگاهی که به زنها داری خیلی مهمه.
آدمهای زیادی شاید سعی کنند به تو بگویند که زنها باید مراقب لباس پوشیدن خودشان باشند تا مردها را وسوسه نکنند که به آنها بد نگاه کنند. حرف من اما اینه. این وظیفه زنه که هر روز صبح لباس بپوشه و این وظیفه توئه که صرفنظر از لباسی که پوشیده به اون به چشم یک انسان نگاه کنی. شاید وسوسه بشی که بخاطر چشمچرانیهای خودت، زنها را متهم کنی، اما این کار درست نیست. سعی نکن نقش یک قربانی رو بازی کنی. تو کنترل کامل روی چشمهات داری. باید این کنترل را تمرین کنی. چشمهات رو تمرین بده که به چشمهای اون نگاه کنی و فقط اون رو ببینی نه لباس یا بدنش رو. زمانی که بخواهی نقش یک قربانی رو بازی کنی، اسیر این دروغ شدهای که تو فقط یک واکنش تجسمیافته به محرکهای بیرونی هستی که قادر به تشخیص درست از غلط و انسان از گوشت نیست.
تو خیلی بیشتر از اینها هستی. و زنی که به او نگاه میکنی هم خیلی بیشتر از لباسی است که پوشیده. خیلی بیشتر از جسم و اندامش است. حرفهای زیادی درمورد اینکه مردها نگاه ابزاری به زنها دارند زده میشود که تا حد زیادی درست است. آدمها برای کنترل چیزهایی که دوست دارند، آن را به یک جسم تبدیل میکنند. اگر کسی را واقعاً دوست داری، اون رو به یک شیء تقلیل نده. زمانیکه به آدم دیگهای – چه مرد و چه زن — به چشم شیء نگاه کنی، انسانیتت رو از دست دادهای.
درمورد شرایط لباس پوشیدن خانمها دو دیدگاه وجود داره که مجبورت میکنن قبول کنی. یک دیدگاه میگه زنها باید طوری لباس بپوشند که توجه مردها را جلب کنند. یک دیدگاه دیگه میگه زنها باید طوری لباس بپوشند که از خودشان دربرابر مردها محافظت کنند. پسرم، تو بهتر از هر دوی این دیدگاهها هستی. زن، یا هر انسان دیگری، نباید لباس بپوشه که توجه تو رو جلب کنه، تو باید فقط بخاطر اینکه اون هم یک انسان است به او کاملاً توجه کنی، توجهی در خور شان و شخصیتش. از طرف دیگه، زن نباید احساس کنه که باید از خودش در مقابل تو محافظت کنه. این تویی که باید خودت رو کنترل کنی.
متاسفانه بیشتر برخوردهای متقابل دو جنسیت با هم، ریشه در ترس دارد. ترس از طرد شدن، ترس از سوءاستفاده، ترس از دست دادن کنترل. ما به خاطر این از هم میترسیم چون یاد گرفتهایم اگه غیر از این باشه خطرناکه. ما یاد گرفتهایم که بدن زن، مرد رو به گناه میاندازه. ما یاد گرفتهایم که اگه زنی قسمتهای بیشتری از بدن خودش رو نشون بده، مردها کارهای احمقانهای انجام میدن. بگذار واضح بگویم: بدن زن برای تو خطرناک نیست. بدن اون هیچ آسیبی به تو نمیرسونه. باعث نمیشه کارهای احمقانه انجام بدی. اگه تو کارهای احمقانه انجام میدی بخاطر اینه که خودت تصمیم گرفتی این کارها رو انجام بدی. پس اون رو به ترسی که بین مردها و زنها هست ارتباط نده.
بدن زن زیبا، فوقالعاده و رمزآلوده. با احترام گذاشتن به زن بعنوان انسانی که دارای امیدها، آرزوها، تجربهها، احساسات و تعلقات است، به این بدن احترام بگذار. اجازه بده اون هم اعتمادبهنفس داشته باشه. اون رو تشویق کن. اما همه این کارها رو بخاطر اینکه فکر میکنی اون از تو ضعیفتره انجام نده. این پوچ ترین حرفیه که معمولاً تو جامعه شنیده میشه. زنها به هیچ عنوان ضعیفتر از مردها نیستند.
با همه این حرفها منظورم این نبود که نباید به زنها نگاه کنی. دقیقاً برعکس. میخواستم بگویم که باید زنها را ببینی، واقعاً آنها را ببینی. نه فقط با چشمها بلکه با قلبت. طوری نگاه نکن که احساساتت رو تحریک کنه، به زن طوری نگاه کن که باید به یک انسان نگاه کنی. امید من اینه که عوض شدن نگاه تو به زنها، ارتباط تو با اونها رو هم تغییر بده. نباید فقط دور و بر اونها باشی. باید فردی قابل اعتماد و قابل اتکا در کنار اونها باشی.
با سلام .جز خود مقاله بقیه حرف ها یعنی کامنت ها هیچ مفهومی جز حس رقابت در حرف زدن و دست بالای دست و حس قدرت در حرف زدن نداشت .وقتی ما نمیتونیم در مقابل یک حرف درست تسلیم بشیم چطور میتونیم در مقابل شهوت تسلیم شد . بقول اقای احسان فرمودن اشتباه اول خانوم با هی پسرم شروع شده .احسان جان فک کنم تو بیشتر به معنی اصلی مقاله به دستور نگارشی این مقاله توجه کردی