وقتی درآمد زن بیشتر از شوهرش باشد

تقریباً یک سوم زنان جامعه کار میکنند و از این بین خیلی از آنها درآمدی بالاتر از شوهرانشان دارند. وقتی تعداد زنان و دخترانی که وارد دانشگاه میشوند، بیشتر از تعداد مردان و پسران باشد، وقتی این روزها خانمها کارهایی که سابقاً منحصر به آقایان بود را هم در دست گرفتهاند، و دیگر نقش زن در جامعه و خانواده به معنای خانهداری و بچهداری نیست، شغلها و درآمد بهتری هم در اختیارشان قرار گرفته است.
برای کنترل این تغییرها هیچ قانونی وجود ندارد. در حال حاضر، در هر زوجی که درآمد زن بیشتر از مرد باشد، نوعی زندگی خانوادگی شکل میگیرد که با آنچه ما از کودکی دیده و شنیدهایم متفاوت است. گاهیاوقات زوجها وقتی میبینند که هرکدام به نقش سنتی خود وفادار بودهاند، حتی وقتی این نقشها دیگر عملی یا حتی انسانی نیستند، تعجب میکنند؛ زنی که ۱۳ ساعت را در محلکار میگذراند، واقعاً نمیتواند وقتی به خانه برگشت سر گاز برود، غذا درست کند یا لباسها را بشوید.
و بااینحال، توزیع دوباره نقشها و مسئولیتها در خانواده به سادگی این جمله نیست که، «تو زباله رو را بذار دم در، من زمینو تی میکشم.» این مسئله معمولاً به اعتقادات ریشهای افراد درمورد اینکه که هستند برمی گردد و به اینکه چگونه و با انجام چه کارهایی میتوانند نشان دهند که افرادی بالغند. واکنشی که افراد به این چیزها دارند معمولاً شدیداً غیرمنطقی است، حتی برای خودشان!
افرادیکه درمورد روابط تحقیق و مطالعه میکنند هم درمورد این موضوع بررسی کردهاند. آنها متوجه شدهاند که بااینکه مردهایی که خانمهای شاغل دارند، بیشتر از قبل مسئولیتهای خانه را بر عهده میگیرند، اما هنوز پنج ساعت در روز عقبتر هستند. در خانوادههایی که بچه دارند، این شکاف عمیقتر است، به این صورت که خانمها معمولاً ۱۷ ساعت در هفته بیشتر از همسرانشان به مراقبت از بچهها و کارهای خانه میپردازند.
فقط زمانیکه درآمد زن دقیقاً معادل درآمد مرد خانه میشود است که مرد تلاش بیشتری به کار میگیرد. بعضی محققان کنجکاوانه متوجه شدهاند که وقتی درآمد زن به طور قابلملاحظهای بالاتر از مرد خانه باشد، مرد تمایل کمتر و کمتری برای شرکت در کارهای خانه نشان میدهد و اگر کفه ترازو کسب درآمد از طرف زن سنگینتر باشد، آنها بیشتر به دنبال تاکید دوباره نقشهای سنتیشان خواهند بود. احتمالاً خانمها نیاز دارند که تصور کنند میتوانند به مردشان برای مراقبت از آنها تکیه کنند و مردها هم نیاز دارند که فکر کنند قدرت مدیریت خانه را دارند تا احساس مردانگی کنند. البته این موضوع نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.
دلیل آن هر چه که باشد، اگر شما اولین زوج در تاریخچه خانواده هستید که درآمد زن بیشتر از مرد است، چند نکته برایتان داریم:
اما امروز اینطور نیست. حتی سرسختترین سنتگراها هم میدانند که چنین تصورات و ایدههای خشکی دیگر خریدار ندارد و نظرات زنهای شاغل هم درست به اندازه همسرانشان باید در نظر گرفته شود.
۳. پول را از حرفهای روزمره خارج کنید. مهم نیست که یکی از شما ۲۲ میلیون در سال درآمد دارد و آن دیگری ۲۲۰ میلیون. مهم این است که هر دو شما کار میکنید و هر دو شما ساعتهای روز و هفتهتان را به خانواده اختصاص میدهید.
۴. حرف بزنید! این مشکلات در یک نشست گفتگو حل نمیشوند. همچنین نمیتوانید تصور کنید که تقسیم کارهای خانه، پول و قدرت تصمیمگیری به خودی خود حل میشود. این مسائل با احساسات درگیر است. ذهن هر زوج با الگوهای سنتی، انتظارات و توقعات خودشان و والدینشان برای موفق بودن، و نظرات خودشان و نسل کنونی درمورد یک مرد یا زن واقعی بودن، درگیر است. این مسائل ساده نیست و معمولاً به طرقی پیچیده و عجیب پیش میآیند. ممکن است فکر کنید که فقط درمورد اینکه چه کسی در خانه پیش فرزندتان که آبلهمرغان گرفته بماند، حرف میزنید. اما وقتی بحث داغ میشود، صحبت به اینجا میرسد که کدامیک از شما والدین بهتری است، چه کسی بیشتر توجه میکند، شغل چه کسی کماهمیتتر است، یا کی درآمد بالاتری دارد. یک نفس عمیق بکشید و سعی کنید این احساسات پیچیده را درست تجربه کنید. والدین باید با هم دوست باشند و درکنار هم آرامش و راحتی را برای خانواده تامین کنند.
۵. درمورد تصمیمگیریهای مالی صحبت کنید. در نسلهای قبلی، پول درآوردن بود که تعیین میکرد چه کسی تصمیمگیریهای مالی را انجام میدهد. شما بعنوان زوجهای پیشگام باید درمورد این تصمیمگیریها با هم بحث کنید — که البته بهتر است زمانی باشد که هیچ تصمیم مهمی لازم نیست آن زمان گرفته شود. در این مورد حرف بزنید که در خانواده هر کدامتان تصمیمات چگونه اتخاذ میشد و نتایج هرکدام چه بوده است. وقت بگذارید و در این مورد حرف بزنید که درآمد هر کدامتان چقدر است؟ به چه حسابهای بانکی نیاز دارید؟ کدامتان به کدام هزینهها و پولها دسترسی دارید؟ قبضها چطور باید پرداخت شوند؟ کدام تصمیمات مالی را باید به تنهایی و کدامها را در کنار هم بگیرید؟ و اگر باز هم بحث احساسی شد، بدانید که دیگر درمورد مسائل مالی حرف نمیزنید. وارد مسائل عمیقتری شدهاید.
زنی که۱۳ساعت کار خارج از خانه دارد بهتر است ازدواج نکند یا اگر هم ازدواج کرد بچه دار نشود چون ۱۰۰درصد در تعلیم و تربیت فرزندش دچار مشکل میشود،البته اگر قبلش با شوهرش به مشکل برخورد نکند
آقا یا خانم درنگ.سلام-من پرستارم-شبکاریم ۱۳ساعت است و به خاطر همسرم سر کار میروم.من خانه داری رو ترجیح می دهم.اما همسرم میگوید زن در اجتماع بیرون اجتماعی میشود لطفا به حرفهایتان دقت کنید
این مطالب فقط در کشورهای غربی کار برد دارد که زن ومرد از حقوق مساوی برخوردارند . در کشور ما چون زن نصف مرد سنجیده و ارزش گذاری میشود پس هیچوقت حتی مساوی مرد حقوق نمیگیرد چه رسد بیشتر ( مگر در شرایط خاص , مدرک بالاتر , سابقۀ کار بیشتر ) چند سالی هم هست که کارمند زن استخدام نمیکنند چون مرخصی آنان بعلت ( زایمان و … ) زیاد است . و جدا از اینها دختران الان , با زنان قدیم خیلی فرق دارند چنانچه شوهر بخواهد با درآمد خودش آپارتمانی خریداری نماید حتما میگن سه دانگ آن را باید به نام من بزنی , دیگر حساب کنید چنانچه درآمد ویا ارث پدری داشته باشد .
زن کار بکنه بیرون باور کنید ضرر به زندگیه، یعنی تربیت بچه مساوی صفر، یعنی توی خونه فقط حرف از همکارو رئیسو مرخصیو …، اه اه اه دیگه حالم داره بهم میخوره
دیگه زندگیم طعم نداره، هرچقد باهاش حرف میزنم که قانع بشه میگه چشم بعدش پشم، تا اینکه کار به جایی رسید که مجبور بشم دستگاه شنود بزارم توی کیفش…
اره چیزهایی شنیدم که نباید میشنیدم، با کسی رابطه داشت، پس چی شد من که به قول خودش مانکن خانوداه بودم چی شد پس…
با پدرش صحبت کردم ابتداٌ، گفت که حق داری همه کاری کنی
گفتم که اهل شر نیستم و از مجرای قانونی جلو میرم …
حالا بدونن اون شوهرایی که نمی دونن و یا می دوننو سرشونو گذاشتن تو برف
سلام به همه. مطلب جالبی بود. در این مطلب چیزی که بیشتر توجه من را جلب کرد تعداد خانواده هایی بود که در نسل قبلی زن و شوهر هر دو درآمد داشتند و به مسائل خانه نیز رسیدگی می کردند؛ و در حال حاضر فرزندان آنها ازدواج کرده اند و احتمالا به اتفاق همسرشان مشغول به کار بیرون و درون خانه هستند. آیا از این افراد سراغ دارید؟ در این زمینه کسانی را که من می شناسم در زندگی مشترک موفق تر هستند تا زوج هائی که فقط پدرشان کار می کرد و هزینه های خانه را پرداخت می نمود. نوع نگاه آنها به درآمد و همسویی با همسر با دیگران بخاطر نحوه تربیتشان متفاوت است. شاید بخاطر رفتار والدین بوده که هر دو فعالیت داشته اند و شاید بخاطر درک زود هنگام این نوع مسائل.
متاسفانه ظرفیت بعضی افراد زمانی که درآمد دارند تغییر کرده و نگاه به زندگی مشترک آنها تحت الشعاع درآمدشان قرار می گیرد. اگر بدانیم که زندگی مشترک را چگونه در کنار هم سپری کنیم مطمئنا همواره شادتر و موفق تر هستیم.
این نظر شخصی شماست اصلا هم چی چیزی کلیت نداره….
توی کشور مامرد بایدخرجی بده وحضرات علامه میگن حقوق زن مال خودشه.این قانون مسخره واقعا بین زوجهااختلاف انداخته وباعث تضعیف مردان در خانواده شده البته خانمها بعلت خساست غریزی اختلاف را دامن میزنن به نطرمن زن و شوهربا ید در تمام چیزهای زندگی مشترک باشند…..
چطور وقتی تو قانون یه جاهایی به نفع آقایون تموم میشه بازم میای بگی که حضرات علامه چه قانونای مسخره ای وضع میکنن؟؟؟؟ ولی جاهایی که به نفع آقایون تموم نمیشه اون قانون میشه مسخره……………….
من و خانومم هم سن هستیم….و خانومم خانه داره…خیلی هم از زندگیم راضیم …چون کار بیرون خیلی زود زنها رو پیر و فرسوده میکنه ……وقتی خانومای فامیل یا دوست و اشنا رو (که حتی ۵ یا ۱۰ سال از شوهراشون کوچکترند) با خانوم خودم مقایسه میکنم میبینم زن من با حوصله تر ..شاداب تر ..و حتی جوون تر به نظر میاد….شادابی زن و اخلاق خوش زن برای شوهرش خیلی مهمه…
من یکی از اون خانم هایی هستم که به دلیل موقعیت تحصیلی و شغلی حقوق خوبی دریافت می کنم و ضمنا خونه و ماشین هم دارم. هیچ وقت میزان حقوق همسر آینده ام برام مهم نبوده فقط کفایت براورده کردن هزینه های زندگی متوسط و در شان خودمان برایم اهمیت داشته ولی آیا واقعا آقایونی که به دنبال خانمهای شاغل هستن درآمد خانمشون برایشون مهم نیست و روش حساب نمی کنن؟ من که واقعا نمی تونم صداقت حرفهاشون را باور کنم و علیرغم اینکه به هیچ یک از خواستگارهام میزان حقوق و داراییم را نمیگم ولی میترسم اگه بعدا بفهمنن مشکل ساز بشه.
من با شما خیلی مخالفم که خانوما اگه شاغل باشن اجتماعی میشن….چون خیلی از خانومای شاغل اصلا روابط اجتماعی درستی ندارن که چه بسا یه خانوم خانه دار خیلی روابط اجتماعی قوی تری داشته باشه…( به نظر من بیشتر خانومای شاغل افرادی بد اخلاق و عصبی هستن)…
کار هر کس بایستی متناسب با هوش، استعداد ، علاقه، توان ، تعقل ، سطح همت و شرایط رشد او باشد، این یعنی رضایت، آرامش و شادی بیشتر.
پس نمی شود از یک خانم با سطح هوشی و تواناییهای بالا انتظار داشت خانه نشین شود و شاد و آرام باشد و با تنبلی و راحت طلبی عصبی نشود!