میخوام خودکشی کنم! به خودکشی فکر می کنید؟

زنان متاهل بیشتر از زنان مجرد خودکشی می کنند و بیشتر آنها به دلیل مشکلاتی که در زندگی خانوادگی شان و نارضایتی ای که از زندگی مشترک دارند و سختی روند طلاق به دلایل مادی، فرهنگی و اجتماعی بیشتر از زنان مجرد دست به خودکشی می زنند.
شنیدن خبر خودکشی دردآور است و به جز درد برای اطرافیان، حس عذاب وجدان را هم همراه می آورد که چرا نتوانستند جلوی چنین عملی را بگیرند. چرا متوجه نشدند کسی که خودکشی کرده، در ذهنش چنین فکر داشته؟ چه درد یا مشکلی داشته و آنها می توانستند در حل آن سهمی داشته باشند و این سهم را ادا نکرده اند؟
هرچند همه بار این ناراحتی نمی تواند حقیقت داشته باشد اما مختصصان این حوزه می گویند از بیش از ۹۰ درصد خودکشی ها می توان جلوگیری کرد به شرطی که همه ما در هر جایگاهی که هستیم با اولین علائم آن آشنا باشیم تا زنگ خطری مثل بیان اینکه خودکشی می کنم را جدی بگیریم.
در این مطلب نگاهی انداخته ایم به کلیدی ترین اطلاعاتی که باید درباره آن داشته باشیم تا شاید قدمی در راه نجات جان یک انسان و جلوگیری از کابوس ده ها انسان دیگر برداریم. در ارائه این مطالب از صبحت های دکتر مهدی حسن زاده، متخصص روان پزشکی و فلوشیپ پیشگیری از خودکشی، استفاده کرده ایم.
ریشه های خودکشی چیست؟
دلایل خودکشی در مشرق زمین با مغرب زمین به کلی متفاوت است. به طور مثال، در مشرق زمین و در ایران اولین اختلالی که باعث خودکشی می شود، اختلال سازشی است. یعنی اتفاقی در زندگی فرد می افتد و او چند ماهی استرس دارد و به دلیل فشار این استرس اقدام به خودکشی می کند. در صورتی که در مغرب زمین علت اصلی خودکشی افسردگی است که به نوعی بیماری جدی تری است.
آمار خودکشی در زنان متاهل بیشتر از زنان مجرد است
زنان متاهل بیشتر از زنان مجرد خودکشی می کنند و بیشتر آنها به دلیل مشکلاتی که در زندگی خانوادگی شان و نارضایتی ای که از زندگی مشترک دارند و سختی روند طلاق به دلایل مادی، فرهنگی و اجتماعی بیشتر از زنان مجرد دست به خودکشی می زنند.
آمار خودکشی در مردان مجرد بیشتر از مردان متاهل است
خودکشی در مردان مجرد که کار ندارند بیشتر دیده می شود، اما فراموش نکنیم خودکشی تنها به یک دلیل انجام نمی شود و همیشه چندعاملی است و دلایل زیادی فرد را به سمت اقدام به این کار می برد اما اتفاقی مثل شکست مالی، عاطفی، تحصیلی، فقدان و… در نهایت باعث می شود فرد این کار را انجام بدهد و اشتباه است که ما فقط اتفاق آخر را ببینیم.
از افسردگی تا خودکشی
نتایج تحقیقات متعدد ثابت کرده که افسردگی ژن دارد و ژن آن مستقل از افسردگی است. ارنست همینگوی مثل پدرش خودکشی کرد یا بچه های شاه که ۲ نفرشان خودکشی کردند. این قضیه مثل این می ماند که شما ژن دیابت را دارید و کم تحرک و چاق هم هستید شما در خطر ۲ برابری نسبت به دیگران در این مورد قرار دارید اما درصد دقیقی در این باره نیست که ژن مهم تر است یا الگوبرداری!
خبر خودکشی را انتشار ندهید
فراموش نکنیم که خودکشی مسری است. به همین دلیل مهم است که چطور خبر خودکشی را منتشر کنیم تا دیگران تحریک به انجام آن نشوند و آن را به عنوان راه حلی برای بیرون رفتن از مشکلات نبینند.
تهدید به خودکشی را جدی بگیریم
وقتی شنیدیم کسی از خودکشی حرف می زند، نباید با این لحن که «برو بابا، شوخی نکن، تو عرضه این کار را نداری» و الفاظ مشابه، با او حرف بزنیم! وقتی کسی این حرف را می زند حتما به فکر فرو برویم و نزد مشاور برویم و موضوع را با او درمیان بگذاریم که فرزند من یا خانم من یا همسر من تهدید به خودکشی کرده و من چه باید بکنم؟! در مراحل بعدی خود فرد را هم باید نزد مشاور برد. خودکشی یک راه حل نیست و برای هر مشکلی راه حلی وجود دارد و این یک شعار نیست اما متاسفانه چون فردی که در فکر خودکشی است دچار دید تونلی می شود و نمی تواند این راه ها را ببیند، اما دید تونلی چیست؟ وقتی که بچه بودیم از توی یک لوله بیرون را نگاه می کردیم. دایره دیدمان خیلی کم و اطرافش تاریک بود. این دید را تونلی می گویند. اگر من این لوله را کنار بگذارم می بینم چقدر این دید وسیع است. افسردگی دید را تنگ و تاریک و فرد را نزدیک بین روانی می کند. به همین دلیل به افرادی که دچار این حالت می شوند می گویند به روان پزشک مراجعه کنند نه برای نصیحت شدن که برای کنار زدن این لوله!
نگاه جامعه شناس
دکتر سیدحسن علم الهدایی – استاد دانشگاه فردوسی مشهد
خودکشی، نوعی اختلال و آسیب چندبعدی رفتاری است که عوامل متعددی از جمله عوامل روانی- عاطفی مانند افسردگی، ناامیدی، بیکاری، اعتیاد، فقر، مشکل های اقتصادی، احساس گناه و حتی در برخی از جوامع مانند جوامع غربی، مشکل های سیاسی هم در بروز آن دخیل هستند. در واقع، رسیدن به بن بست فکری، روانی و انگیزشی انسان باعث ایجاد فکر خودکشی در او می شود و این مساله به قطع امید وی از آینده بر می گردد.
روان شناسان معتقدند خودکشی با ضعف اعتماد به نفس و احساس پوچی در انسان مرتبط است. در این میان، امیان و اعتقاد به پروردگار می تواند در پیشگیری از خودکشی بسیار موثر باشد. این ایمان و اعتقاد، روح کمال و موثر بودن را در انسان می دمد و باعث می شود به این نتیجه برسد که برترین مخلوق آفرینش است که می تواند به بالاترین مقام ها برسد؛ تا جایی که در مقام جانشینی خدا در زمین باشد. در این صورت، فکر از بین بردن نفس هم کمتر به ذهن چنین انسانی خطور می کند.
توکل به خداوند یعنی اعتماد و تکیه کردن به قادر مطلقی که همه اختیارات و امکانات در ید قدرت اوست و مهربان ترین مهربان ها نسبت به انسان هاست. به تعبیر قرآن کریم، هر کجا که باشیم، او با ماست و هرگاه که اراده کنیم، می توانیم او را بخوانیم و بدون هیچ تشریفات و تکلفی با خدای خود رابطه برقرار کنیم. باز هم به تعبیر قرآن، با یاد خدا دل ها آرام می گیرد. ناامیدی، یاس و احساس پوچی در آموزه های دینی ما به شدت مورد نکوهش قرار گرفته اند و امیدواری به رحمت خداوندی، در حالی بزرگ ترین عبادت است که ناامیدی از رحمت الهی در شمار شرک و کفر محسوب می شود.
به اعتقاد یک مومن راستین، زندگی و خلقت دارای معنا و مفهوم است. خوبی و بدی، زشتی و زیبایی، شکست و موفقیت در زندگی از نظر انسان باایمان دارای معنا و مفهوم است که ما انسان ها باید این معانی را بفهمیم و بتوانیم آنها را تحلیل کنیم. واقعیت این است که انسان، بیهوده آفریده نشده است. انسان، دارای ظرفیت ها و قابلیت های بالای علمی، فکری، تلاش و صبر است که با ارتقای این ظرفیت ها می تواند به بالاترین قله های کمال و خوش بینی برسد.
با این حساب، با نگاه به رویکرد خداشناسانه، رسیدن به بن بست برای انسان باایمان بی معناست و خودکشی هم به عنوان شوم ترین اقدام ها جایی در زندگی چنین انسانی ندارد. در اسلام و سایر ادیان توحیدی، دعاکردن با هر زبان و حالی به عنوان یک اکسیر مشکل گشا، توصیه شده است. بسیاری از جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی هم بر وجود احساس خوش بینی و معنی داری در زندگی برای پیشگیری از رسیدن به بن ست، تاکید زیادی دارند.
برخی از روانکاوان با تاکید بر معنادرمانی و معنا داشتن تمام پدیده ها و حوادث تلخ و شیرین زندگی، این مطلب را دنبال می کنند. امیدواری هم مانند خوش بینی، نقش شگفت انگیز و تعیین کننده ای در زندگی ایفا می کند. اگر انسان به قول رایک فروم در کتاب انقلاب امید، امید خود را در زندگی از دست بدهد، به دروازه های جهنم قدم گذاشته است. در ادبیات خودمان هم مولانا می گوید: «کوی نومیدی مرو، امیدهاست/ سوی تاریکی مرو خورشیدهاست».
به عبارت ساده تر، انگیزش، نگاه و تفکر مثبت در زندگی داشتن، می تواند انسان را به نتایج مثبتی برساند و او را از ناامیدی و عواقب ناشی از آن مانند خودکشی، دور کند. یک ضرب المثل انگلیسی هم در این زمینه می گوید کسی که فکر مثبتی دارد، به نتایج مثبتی هم می رسد. شرکت در فعالیت های اجتماعی و خیرخواهانه، فرایض دینی دسته جمعی، مسئولیت پذیری و احترام به دیگران و… باعث پیشگیری از ابتلا به افسردگی، انزوا و عواملی این چنین موثر برخودکشی می شود. در این میان، تقویت هوش عاطفی افراد هم برای شناخت جنبه های عاطفی و روانی توصیه شده است.
من میخوام خودکشی کنم
سلام .من پسر هستم متولد ۶۲٫بیکار.سالهاست بیکارم.فکر خودکشی بار ها به ذهنم رسیده مثل حالا.اما نگرانی اصلی مادرم است که انصاف نیست برا کار من عذاب بکشه.از اون بگذرم هم میترسم بعد مرگ هم این مسخره بازی ها ادامه داشته باشه.ظاهرا خدا اسباب بازی هایی درست کرده تا ببینه چی میشه .نمیدونم.حالم به هم میخوره از این همه نا عدالتی مردم خود خواه مسولان دزد مملکت داغون.برا همه چی پارتی میخواد.همه چاپلوس هزار رو.من نتونستم مثل خیلی ها باشم . باختم بد جوری باختم.جوانیهم داره تموم میشه و هنوز بیکارم.قضاوت نید مهم نیست.موفق باشید
من هم به خودکشی فکر میکنم چون خواهرم مریضه و هیچوقت نه خوب میشه نه میمیره داره زجرم میده بچم تاخیر داره تو رشدش خیلی داره روانیم میکنه مشکل بی پولی شدید دارم اعتماد بنفسم خیلی پایینه شوهرم مجبورم میکنه برم پیش خونوادش که فقط و فقط اذیتم کردن خیلی دوست دارم خودمو بکشم خیلی فقط میگم اگه برم جهنم چی اگه واقعا وجود داشته باشه برم جهنم اونجا دیگه مرگم نیست نجاتم بده همینه که فقط به خودکشی فکر میکنم کار دیگه ای نمیکنم
دارم به خودکشی فکر می کنم چون مادرم اذیتم میکنه
این مطلب برای زنده ها بود. برای من که فقط منتظر یه نسیم هستم که کلا وجود مادیمو باطل کنم، فایده ای نداشت.
تنها کسی که میدونم خبر مرگمو بشنوه واقعا داغون بشه پدرمه، انصاف نیست بخوام با این همه زحمتی که براش داشتم بازم براش دق درست کنمو با رفتنم بیشتر داغونش کنم.
اگه پدرم نبود هیچ بهانه ای برای موندن نداشتم هیچ بهانه ای. ولی باز با این وجود بعضی وقتا میخوام نباشم….
کاشکی میشد صبح و نبینم….
فقط از خدا میخوام تو یکی از این شبا شهامتشو به من بده.
جهنمو به اینجا ترجیح میدم
شما چه فکری میکنید که خیال میکنید کسی که خودکشی کرده به جهنم میره ،خود کشی به خاطر افسردگیه و افسردگی هم یک بیماری من فکر نمیکنم خدا در حق یک بیمار ظلم کنه و اونو ببره جهنم
منم خیلی به خودکشی فکر میکنم شاید احمقانه به نظر بیاد چون فقیر نیستم حداقل پدر و مادرم نیستن ولی شوهرم هست دارایی ندره ،خانواده خوبی نداره ولی من عاشقش شدم و باهاش ازدواج کردم چون فک میکردم خودش خوبه و عاشقمه،نمیگمم آدم بدیه نه خیلی هم خوبه ولی دوست داشتن ذو بلد نیست خیلی باعث عذابم میشه نمیتونم هیچ وقت بهش بفهمونم چطوری زجر کشم میکنه،اتخاب خودم بوده نمیتونم گله به جایی هم ببرم بهشدت خستم هرچقدرم با خودش حرف میزنم به نتیجه نمیرسم،به پوچی و ناامیدی از زندگی رسیدم ،چی کار کنم؟
من ب کسی فکر نمیکنم .ول میخوام خودکشی کنم فقط دنبال بهتربن روش میگردم.۲۸ سالمه و دخترم.
اینکه بعدش بقیه ناراحت میشن یا نه چه اهمیتی داره؟وقتی تا زنده هستم برا هر چی تلاش کردم هر چی جنگیدم نشد!چی میشه بعضیا حتی نخواسته آرزو های مارو صاحب میشن!؟چی میشه یکی این قدر فقیر میشه؟چی میشه منه پر انرژی ب اینجا و این شبا رسیدم!خسته ام از تکرار زندگی ؛نه شنیدن.نخواستن.ادم های پست دوزاری با زندگی مسخرشون.خدایا دنیات ارزونی خودت
من یک ترنسم ن میتونم خدمت برم ن از ترس و ابروی خانوادم میتونم معافی بگیرم.ن کسی بهم کار میده ن تونستم درسم ادامه بدم چون معافی ندارم برم دانشگاه.عاشق یکی هم شدم که ده سال از من کوچیکتره و هیچ راهی نیست که بهش برسم.فقط بهش فکر میکنم و دوس دارم نفس نکشم.