چرا انسانها مرتکب جرم و جنایت می شوند؟

با گذشت زمان، جرم و جنایت بیشتر و بیشتر شده و احساس امنیت کمتر میشود. دولت کشورهای مختلف اعمال و اقدامات سختگیرانه ای پیش گرفته و قوانین جدیدی دربرابر جرم و جنایت وضع میکنند. اما آیا تابحال کسی به این فکر کرده که چرا میزان جرم با این سرعت رو به افزایش است؟ اصلاً چرا انسانها مرتکب جنایت میشوند؟
آدمها مجرم به دنیا نمیآیند. محیط، نیازها و طرز بزرگ شدنشان آنها را به مجرم تبدیل میکند. در زیر تلاش کردهایم به عواملی که مسئول ارتکاب جرم انسانهاست اشاره کنیم.
فقر یکی از عوامل اصلی ارتکاب به جرم است. وقتی فردی هیچ پولی در دست نداشته باشد و مجبور باشد خانواده بزرگی را سرپرستی کند، در چنین مواردی محیط او را مجبور میکند تفنگ در دست بگیرد. سازمانهای تروریستی زیادی هستند که این افراد نیازمند را در ازای پول کمی به کار میگیرند و از آنها در اعمال جنایی مثل قتل، بمبگذاری، گروگانگیری و از این قبیل استفاده میکنند. بیکاری، که یکی دیگر از عوامل فقر است، دلیل اصلی خشونت جوانان امروز است. نبود فرصتهای شغلی جوانان را از مسیر درست منحرف کرده و باعث میشود از راه های نادرست کسب درآمد کنند.
طمع به دست آوردن مادیات و میل شدید به زندگی تجملی به هر طریق ممکن باعث میشود افراد راه جرم و جنایت را پیش گیرند. این یک میل انسانی است که بخواهیم زندگی تجملاتی و پرشکوه داشته باشیم که گاهی اوقات با درآمد کم میسر نیست. به همین دلیل برخی افراد به دنبال راه های ساده و سریع برای رسیدن به پول هنگفت هستند و در این راه از گرفتن جان یک انسان بیگناه هم مضایغه نمیکنند. این طمع است که جلوی قضاوت صحیح آنها را میگیرد.
انتقام هم یکی از دلایلی است که باعث میشود مرتکب جرم و جنایت شود. وقتی فردی نتواند از راه مستقیم انتقام بگیرد، از راه های غیرمستقیم و غیرقانونی برای مجازات مشکل خود استفاده میکند. تاثیر همسالان و مهارتهای ضعیف والدین در بزرگ کردن فرزندان ازجمله دلایلی است که باعث میشود افراد به سادگی وارد مسیر جرم شوند.
در عصبانیت افراد خیلی زود احساس خود را از دست میدهند. فرد توانایی تشخیص بین درست و غلط را از دست میدهد و هجوم آدرنالین باعث میشود دست به جنایت بزند.
خشونتهایی که در تلویزیون نشان داده میشود هم مسئول تاثیر منفی بر ذهن افراد است. کودکان و نوجوانان معمولاً این رفتارهای خشونتآمیز را تقلید میکنند. بازی های خشونتآمیز کامپیوتری بین کودکان و نوجوانان بسیار شایع است. این بازیها مغز معصوم کودکان را خدشه دار کرده و مسئول خشن کردن آنها هستند.
با اینکه کنترل این موارد دشوار است، اما کمی توجه والدین به فرزندانشان میتواند رشد جرم و جنایت در ذات فرزندانشان را تا حد زیادی کاهش دهد. تحصیلات یک معیار دیگر برای جلوگیری از این رفتارهای جنایت آمیز است. تحصیل باعث میشود فرد بتواند بین درست و غلط تمایز قائل شود و بتواند کنترل و تعادل خود را حفظ کند. درنتیجه میتواند دربرابر محیط های مختلف ایستادگی کرده و بر آنها غلبه کند.
فلسفه جنایت
« جنایت » به لحاظ لغت از ریشه « جن » است پس معنای لغوی آن جن زده گی تا سر حد فعالیت
و به سر انجام رسیده گی می باشد لذا غایت جنون می باشد.
جنون یعنی رسوخ جن در نفس آدمی. پس ھویت و اراده و ھوش و روح فرد بایستی در خویشتن نباشد و
در جای دیگری مقیم شده و مسخّر گشته باشد در یک شی ( تلویزیون، کامپیوتر،اتومبیل…… ) و یا یک
فرد دیگری (ھمسر یا معشوق). و امّا نفس خود آن شی یا فرد کجاست؟ در توست و تو را به تسخیر
آورده است و درجھت اھداف خود تحت فرمان گرفته و بھرکاری وامیدارد. پس جن تو بواسطه نفس آن فرد
یا چیز دیگر بر تو رخنه می کند. زیرا اجنّه ھمواره از وجود انسان بعنوان یک وسیله استفاده می کنند.
ھر جنایتی بخاطر تصاحب و تملک چیز یا کسی انجام می گیرد. زیرا فرد از خود – بیگانه در قحطی وجود
است و می خواھد از طریق تصاحب یک چیز دیگری احساس وجود نماید. چنین واقعه ای معمولاً تحت
« عشق » تقدیس می شود و لذا ھر جنایتکاری عشق را علت بدبخت شدن خود می داند. در اینجاعنوان
عشق نام مستعار جنون است که جنایت را ممکن می سازد.
از کتاب ” دایره المعارف عرفانی ” استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص۷۱