۶ روش برای داشتن یک زندگی بدون ترس و آزاد

شما می توانید خود را از زندان ذهنی که ترس آنرا میسازد رها کنید. هر چیزی که ارزشِ داشتن دارد، باید برای بدست آوردنش تلاش کرد، و شما لایق داشتن یک زندگی بدون ترس و آزاد هستید.
روشهای زیر به شما کمک می کند که ترسهای خود را تبدیل به آزادی کنید:
۱٫ ترس یک احساس است، نه یک واقعیت
این یک خبر خوب است و برای اکثر افرادی که دچار ترس و هراس در زندگی هستند یک نکته غافلگیر کننده می باشد. ما همواره در حال تغییر دادن احساساتمان هستیم، بنابر این می توانیم احساس ترس را نیز تغییر دهیم! ترسهای مرگبار تنها نوع ترس آگاهانه بشمار می روند. وقتی زندگی شما در خطر است، واکنش “مبارزه-یا-فرار” طبیعی و ضروری است. اگرچه در اغلب اوقات زمانی که واکنش “مبارزه-یا-فرار” در شما فعال می شود در موقعیت مرگباری قرار ندارید. شما میتوانید یک واکنش ترس اولیه داشته باشید، تشخیص دهید که در معرض خطر مرگبار قرار ندارید، و ذهن خود را برای ایجاد شفافیت آرام کنید.
* واکنش “مبارزه-یا-فرار” در حقیقت یک واکنش تکاملی بدن است. این پاسخ یک پاسخ حاد به استرس خوانده می شود که توسط والتر کانون در سال ۱۹۲۹ توصیف گردید. بر اساس این تئوری حیوانات در مقابله با خطرات یک سری شارژهای الکتریکی از دستگاه سمپاتیک خود صادر می کنند که آنها را برای فرار یا مبارزه آماده می سازد.
۲٫ مافیای ذهن شما یک زورگو است
ذهن ترس آور شما، یا “مافیای ذهن”، مانند مافیای واقعی عمل میکند با این فرق که بجای اخاذی کردن پول، مافیای ذهن شما لذت و خوشحالی را اخاذی میکند به این گونه که با القای “ممکن است اتفاق بیفتد” شما را میترساند. خیلی چیزها ممکن است اتفاق بیفتد یا نیفتد، بنابراین قدرت خود را برای آنچه که شما میخواهید اتفاق بیفتد تحت کنترل درآورید.
۳٫ در زمان حال باشید
هوشیاری در زمان حال یک ضرورت برای متوقف کردن روند تبدیل افکار ترس آور به واقعیت و تصمیم گیری های فرمایشی است. به گذشته اهمیت ندهید و مانند یک پیش گو نیز نباشید. لحظه حال منحصر بفرد است- نه قبلاً بوده و نه در آینده تکرار خواهد شد. بنابراین دیگر جملاتی مانند ” فلان اتفاق خواهد افتاد چون همیشه همین بوده،” را تکرار نکنید.
۴٫ مدیتیشن
اگر روزانه زمانی را برای تمرینات سکون و سکوت اختصاص دهید، عضله “در زمان حال باشیدِ” شما تقویت خواهد شد. زندگی کردنِ بیشتر در زمان حال، ترسهای ایجاد شده توسط “سفر به آینده” را به “هنوز اتفاق نیفتاده ها” و ترسهای ایجاد شده توسط “سفر به گذشته” را به “دیگر وجود نداردها” تقلیل خواهد داد.
۵٫ قدردانی و سپاسگزاری عملی را تمرین کنید
مطالعات نشان داده که داوطلب شدن برای انجام کارهای بشر دوستانه برای تنها دو ساعت در هفته احساسات خوشحالی در داوطلبان را افزایش و احساسات افسردگی را در آنها کاهش داده است. از افرادی که دچار ترس و اضطراب در زندگی بودند به طور اجباری در یک کلینیک خواسته شد که انجام کارهای نوع دوستانه را تجربه کنند و نتایج بسیار مثبت بود. تفکرات ترس آور، منزوی کننده هستند. تقسیم داشته هایتان با دیگران سریعترین راه برای خارج شدن از انزوا و ورود به زندگی است.
۶٫ به متخصص مراجعه کنید
ملاقات با یک روان درمانگر متخصص و صحبت با او میتواند به درمان شما کمک شایانی کند. افراد کارآزموده در این حوزه با تعداد بسیاری از کسانی که دچار مشلات مشابه شما بوده اند برخورد داشته اند و با انبوهی از تجربیات آماده درمان شما می باشند.
سلام دوستان – برای من خیلی جالبه که تقریبا” تمامی دخترها دوست دارند ازدواج کنند اما من واقعا”وصادقانه می گم که تا به حال چنین قصدی نداشتم وهرگز آرزوی ازدواج هم نداشتم اما همیشه درآرزوی داشتن یک ارتباط دوستی عاشقانه وصمیمانه با یک مرد بودم وبه لطف خدا به مدت ۶ سال هم ازش برخوردارهم شدم وواقعا” خدارو شاکرم اما متاسفانه این ارتباط به همان دلیلی که گفتم قطع شد ناراحت هستم اما هرگز از داشتن این ارتباط پشیمان نشدم ونخواهم شدهرکسی شبهای روشنی در زندگیش داره که باید تا زمانی که اونها رو داره قدرشناس باشه وشاکر- امیدوارم همه ی دخترها وپسرهایی که آرزوی ازدواج وآشنا شدن با فرد مورد نظرشون رو دارند موفق بشند وشاد زندگی کنند
Salam be dostan az jomle tala jon man alan 2 sale ke ezdevaj kardam ba inke vaghan zendegim az hame lahaz alie ama be shoma dostan pishnahad mikonam zod ezdevaj nakonin va keyfe mojaradiro boknid ke ye lezate dge dare . Tala joon in pesar ham age vaghan to ro bekhad kheili zod pishghadam mishe sabr dashte bash. Moafagh bashi
سلام
خیلی ازخواندن این مطلب لذت بردم
سلام
ببخشید من ۲ هفته با یه پسر که وافعا از من پایین تر بود دوست شدم و الان هر کاری میکنم ول نمیکنه
بدبختی اینه که توی محلمون مغازه داره و میترسم برام دردسر درست کنه . عصبیم میکنه . هر دقیقه به یه بهونه زنگ میزنه .
شکنجه روحی میده . بابا خوب خوشم نمیاد ازش . زور که نیست . روانی شدم دیگه .
چیکار کنم که ول کنه ؟؟
یکی منو راهنمایی کنه لطفا
دلیلی رو که دوست ندارید با اون باشید محترمانه بیان
کنید و هرگز به دیگران به دید یک مزاحم نگاه نکنید
سلام دوستان.کسی نیست منو تو نوشتن writing درمورد phobia کمک کنه؟
writing که گفته شده بنویسیم باید دارای مقدمه و نتیجه گیری باشه.مررررررر۳۰