چطور گذشته را فراموش کنیم و پیش برویم

فراموش کردن گذشته—چه به معنای ترک یک رابطه عادتی یا سوگواری از مرگ عزیزی باشد—یکی از سختترین کارهاست. حتی بااینکه آن رابطه، رابطهای ناسالم بوده اما هنوز هم برای جدا شدن از آن مشکل دارید.
آسان نیست، اما راههای عملی وجود دارد که کمکتان کند گذشتهتان را فراموش کنید. اما قبل از اینکه با گذشته خداجافظی کنید، لازم است با خاطرات و تجربیاتتان روبهرو شوید.
شش قدم برای فراموش کردن گذشته
احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناک را با شستن آنها از ذهنتان فراموش کنید – شاید در طول آن احساس وحشتناکی داشته باشید اما بعد از آن آرام و راحت خواهید شد. با زندگی کردن دوباره با آن خاطرات، فراموششان کنید.
در صورت امکان به عقب برگردید و با آدمهایی که در آن خاطرات کنارتان بودند صحبت کنید. فراموش کردن گذشته میتواند به معنی برگشتن به گذشته باشد.
احساسات واقعیتان را تقسیم کنید؛ اگر درست بود اعتراف کنید. فراموش کردن گذشته به معنی ابراز احساساتتان است. اگر لازم است با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید گناه و خجالت ناشی از آن را گردن بگیرید.
اگر لازم است عذرخواهی کنید و بخشش بطلبید. فراموش کردن گذشته به معنی آسیبپذیر بودن است.
با میل غیرقابل کنترل خود به خوردن غذا یا نوشیدن مشروبات الکلی مقابله کنید، درغیراینصورت به خودتان صدمه خواهید زد. فراموش کردن گذشته یعنی دفن کردن غرورتان.
فراموش کردن یک عزیز – چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفتهاید، چه خواهر یا برادر از دست رفته و چه یک حیوان خانگی، فراموش کردن کار سختی است.
باید بپذیرید که نمیتوانید برای تغییر گذشته کاری کنید. هر چه در توان داشتهاید را انجام دادهاید. وقتی با شکست مواجه میشوید، بدانید که تا جاییکه میتوانستهاید خوب، مهربان و موثر بودهاید. اگر میبایست به عقب برگردید، کار متفاوتتری نمیتوانستید انجام دهید زیرا هر چه در توانتان بوده را همان موقع انجام دادهاید و همه چیز تمام شده است. گذشته را فراموش کنید.
خودتان را بخاطر اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن به کارهایی که میتوانستید یا باید انجام میدادید، بیتاثیر و ناسالم است. اگر میخواهید با اشتباهات یا شکستهایتان کنار بیایید، باید بتوانید خود را ببخشید.
مراقب افکارتان باشید. وقتی میبینید که مشغول فکر کردن به گذشـتته هستید، به آرامی افکارتان را به زمان حال برگردانید.
به ذات و طبیعت زمان اعتماد کنید. مطمئن باشید به مرور زمان التیام یافته و پیش میروید. زخمهایتان به تدریج رویه بسته و خیلی زود فقط جای آن باقی میماند—البته به شرطی که بتوانید گذشته را رها کنید.
با افراد جدید وارد رابطه شوید. لازم نیست دایره دوستانتان را به کل عوض کنید؛ میتوانید یک دوستی تازه با یکی از همکارانتان برقرار کنید یا همسایهتان را برای صرف قهوه دعوت کنید. اگر درمورد اینکه مشغول کنار آمدن با شکستهایتان هستید برای او حرف بزنید، خیلی بهتر خواهید توانست با گذشته دردناکتان خداحافظی کنید.
در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که درد و ناراحتی خود را تقسیم کنید اما به همان اندازه هم مهم است که علاقهتان به زندگی دیگران را نشان دهید. رها کردن گذشته یعنی رها کردن خودتان.
دنیایی تازه را تجربه کنید. در یک رشته جدید ثبتنام کرده و برای آموزش بروید. برای فراموش کردن گذشته، باید بتوانید از جهتهای تازهای به زندگی نگاه کنید.
گذشته گذشت ..فراموشی بسیار لذت بخش تراست
“هست” را اگرقدر ندانی میشود “بود”وچه تلخ است “هست”کسی “بود” شود……
عالی بود ممنون
گذشته حتی ارزش به خاطر سپاری را ندارد.
چه نعمت بزرگی برای بشریت خواهد بود اگر سراسر تاریخ گذشته را به کناری نهیم ، همه گذشته را به گنجینه هزاره ها بسپاریم و به انسان آغازی جدید ببخشیم. آغازی غیر تحمیلی و دوباره او را آدم و حوّا کنیم تا بتواند از صفر شروع کند.
انسانی نو ، تمدّنی نو ، فرهنگی نو.
ولی من واقعا نمی تونم فراموشش کنم وقتی که یکی میاد تو زنذگیت و یه دفعه بی هیچ دلیل میذاره و میره.
خاطرهای بد تو موارد مشابح هم جلوی چشمم ادم هستن راهی برای فراموشیشون نیست .
فرشته عزیز منم فکر میکردم نمیتونم اما الان میبینم که تونستم و از اون چیزی که فکرشو میکردم راحت تر بود.زمان حلال تمام مشکلاته اما این راهکاری که گفتن ارتباط های جدید داشته باشید واقعاً تأثیر گذاره من امتحان کردم موفق هم بودم.
کاش مشکل فقط جدایی بود. مشکلی که من نمیتونم باهاش کنار بیام اینه که باورم نمیشه یه آدم چطور میتونه همه احساسش و قولهاش رو فراموش کنه. این چیزا دیوونم میکنه. وقتی میگه مگه چیکارت کردم تو بداخلاق بودی به درد من نمیخوردی. کاش یه نفر میدونست چقدر عاشق بود هیچ کس نمیتونه درک کنه از این دوگانگی دارم دیوونه میشم
خوب بود به آینده امیدوار تر شدم
دردم نهفته به زطبیبان مدعی#باشدکه از خزانه غیبم دواکنند
از شما خواهشمندم که مرا رهنمایی کنید که گذشته ام راکه یک دختر ۴ سال با من بود بدون دلیل تصمیم ازدواج بادیگری کرد .خیلی حالم خوب نیست خواهشانه رهنمایی کنید مرا؟؟؟؟؟