غربت نشینان: روشهای غلبه بر دلتنگی برای وطن

سوگواری برای دلتنگی وطن طبیعی است و به درک چرخه اندوهی که ممکن است تجربه کنید کمک می کند.
مهاجرت فرایندی است که معمولاً با غم از دست دادن همراه است. این هم برای پناهندگان و هم آنهایی که در جستجوی فرصت های جدید تصمیم گرفته اند کشورشان را ترک کنند صدق می کند. خیلی از مهاجران بعد از رسیدن به کشور جدید دلشان برای سبک قبلی زندگیشان تنگ می شود—دلشان برای خانواده و دوستانشان، مدل لباس پوشیدن و سنت هایشان و محیط آشنایی که قبلاً در آن زندگی می کردند تنگ می شود.
این احساس از دست دادن معمولاً با خستگی و ناامیدی ناشی از محیط جدید که در این کشور جدید می بینند همراه می شود. خیلی از مهاجران با پدیده تبعیض نژاد روبه رو می شوند و خیلی ها متوجه می شوند که تحصیلات و مهارت هایشان در این کشور شناخته شده نیست. خیلی دیگر نمی توانند یک شبکه اجتماعی خوب ایجاد کنند.
خیلی از مهاجران در مواجهه با فقدانشان حس بسیار عمیق اندوه را تجربه می کنند. اندوه و سوگواری یک واکنش طبیعی فقدان است. تئوریسین ها اعتقاد دارند این حس ۵ مرحله دارد: انکار، خشم، معامله، افسردگی و پذیرش.
در مرحله اول که انکار است، افراد نمی توانند واقعیت فقدانشان را قبول کنند و با خودداری از احساسات و افکار مربط به آن سعی می کنند این حس را به حداقل برسانند. درنتیجه، معمولاً احساس بی حسی کرده و از محیط اطرافشان جدا هستند. ممکن است بیشتر بخوابند و افکار وسواسی که با فقدانشان ارتباطی ندارد پیدا کنند.
در مرحله دوم که مرحله خشم است، افراد احساس دشمنی و رنجش می کنند. این احساسات را ممکن است سر خودشان یا سر دیگران خالی کنند. این افراد وضعیت و محیطشان را ناعادلانه می دانند و می گویند، “چرا من؟” یا “مگر من چه کرده ام که مستحق این باشم؟”
در مرحله سوم که مرحله معامله است افراد برای خودداری از این فقدان با خودشان یا قدرتی بالاتر مذاکره می کنند. مثلاً فرد به خودش قول می دهد که اگر وضعیت تغییر کند، دیگر عصبانی نباشد. این مرحله معمولاً خیلی سریع می گذرد چون می فهمند که معامله کردن هیچ تغییر در وضعیتشان ایجاد نمی کند.
طی مرحله چهارم یا مرحله افسردگی افراد احساساتی بسیار سخت و فشارآور از ناامیدی و ناراحتی را تجربه می کنند. ممکن است گریه کنند، برای فقدانشان تاسف بخورند و حتی فکر خودکشی به سرشان بزند. بعضی از این افراد احساس خستگی و بیحالی می کنند، نمی توانند تمرکز کنند و تغییراتی نیز در اشتها و خوابشان ایجاد می شود. این مرحله ممکن است خیلی طول بکشد و خیلی از افراد هم در این مرحله به کمک متخصص روانشناس نیاز پیدا می کنند.
در طول مرحله پنجم که همان پذیرش است افراد با وضعیت تغییر یافته خود کنار می آیند. آنها فقدانشان را درک کرده و قادرند موقعیت ها و فرصت های جدید را امتحان کنند. رفتارها و انتظاراتشان تغییر کرده است و دوباره کنترل خود را به دست آورده اند و امید زیادی به آینده خود پیدا می کنند.
این ۵ مرحله که چرخه سوگواری را تشکیل می دهند راه بسیار مفیدی برای درک واکنش افراد به فقدان است. اما خیلی مهم است که به خاطر داشته باشیم همه افراد این مراحل را با همین ترتیب تجربه می کنند. برخی ممکن است همه این مراحل را تجربه نکنند و برخی در یک زمان بیش از یک مرحله را تجربه کنند.
درک مراحل سوگواری به خیلی از مهاجرین برای غلبه بر حس فقدان عظیمی که در دیار غربت تجربه می کنند کمک می کند. گرچه این فرایند بسیار دشوار است اما افرادیکه چنین فقدانی را تجربه می کنند معمولاً دیدگاه جدیدی به زندگی پیدا می کنند، دیدگاهی که تصمیم گیری های آنها را قوی تر کرده و تجربیاتشان را پربارتر می کند.
واقعا غربت و غریبه بودن خیلی سخته این مقاله رو اونهایی خوب درک میکنن که تویه شهر یا کشوری غریبه هستن -مرسی از مقاله خوبتون
منم تازه وارد این کشو رغریب شدم و احساس تنهایی میکنم
همش ناراحت و فکر های بیخورد میکنم
امیدوارم خدا کمکم کنه
خوندن این مطلب شاید برای اوندسته از افراد که فکر میکنن کسانیکه در خارجند, در رفاه و خوشبختی کامل بسر میبرن یک لحظه بیداری باشه تا وقتی یکی از خارج به اینجا سر میزنه تا هم به زبان مادری با هموطنانش ارتباط برقرار کنه و کمی از درد غربتش کم بشه و هم چیزایی که در خارج تجربه کرده رو مجانی در اختیار هموطنان داخل کشور قرار بده رو با زخم زبونهای پر از حسادتشون نرنجونند. کسانیکه در خارجن, واقعا خیلی سختی کشیدن. حتی اگه سالها هم در یک کشور زندگی کنین, برای مردم اون کشور فقط یه خارجی هستین و در این میان اگه هموطنان خودتون هم درکتون نکنن, احساس میکنید به هیچ جا تعلق ندارید و اینجاست که درد غربت به افسردگی میانجامد. اما ایران همچنان تو قلب تک تک ما میتپه: ~ایران~ایران~ایران~
ghorbat o deltangiye oon safar karde kheyli jaansooze vali dardesh kamtar az kasi ke hamash baayad dar entezaare yaare safar kardash ashk berize nist…
Kaash baraaye in daste az afraad ham maghaale ee mi aavordin.
سلام…واقعن مقاله خوبی بود…من که کاملن درکش میکنم…هرچند هنوز کامل درگیرش نشدم…اما تقریبا از تابستون دیگه واسه همیشه غریب میشم…
سلام به دوستان هم درد من العان ۱ ساله که تو سوئد هستم تو اینجا حتی هموطن هامون هم از هم فراری هستند واقعا حال بدی دارم روزی ۱۰ بار میخوام خودمو راحت کنم ولی همین دلتنگی مانع میشه دلم میخواد خون گریه کنم العان ۱۰ روزه هر چقدر گریه میکنم دلم آروم نمیگیره واقعا حاضرم ۱ روز دیگه با مادرم زندگی کنم بعدش بمیرم واقعا نمیدونم چیکار کنم لطفا برام دعا کنید ممنونم
ببین داداش درکت می کنم از خدای متعال می خوام کمکت کنه و همیشه شاد و سر حال باشی….اگر نظرم را می خوای تنها راه غلبه بر غربت صبر و استقامت هست سعی کن در برابر غربت صبور باشی و منطقی با خودت رفتار کنی امید وارم هر چی زودتر از این حالت بیرون بیایی…
راستش دوست دارم با شما ارتباط درست کنم پشیمان نمیشی من هم می توانم کمکت کنم و هم وطنت هستم اگر خواستی این ایمیلمه
ice.twitter@yahoo.com
prince.power85@yahoo.com
منتظرت هستم رفیق.
متاسفانه این قضیه برای ایرانی ها بدتره ، چون وضعیت ایران جالب نیست همه در فکر رفتنن و از طریق چون اکثرا در ایران بعلت وجود نظام خانواده ، متکی به خانواده و فامیل هستند در غربت بیش از دیگر ملل احساس دلتنگی می کنن، برای یکی مثل من ماندن در ایران تباهیه و رفتن هم پر از درد و دلتنگیه ، خدا به دادم برسه.
سلام امید وارم حالتون خوب باش خوش ب حال اونایی ک عادت کردن خیلی سخته ب خدا اصن روزا نمیگذره ب هیچ وجه لطفا کمکم کنید من با رتبه دو رقمی قبول شدم و رفتم الان کل درسام عقب مونده با استادان لج افتادم نمیتونم هیچ کاری بکنم ب خدا مث انسانای وحشی شدم خدا کمکم کنه
من میخوام ۶ ماه دیگه برم دانمارک از طرفی راهی جز رفتن نمونده از طرفی دیگه بسیار وابسته ام نمیدونم کی بعد از رفتنم حالم خوب بشه خدا میدونه