۷ اصل مهم در طراحی داخلی

بعد از خواندن این مقاله خواهید توانست اصول مورداستفاده طراحان داخلی را دانسته و از آنها استفاده کنید تا طرحی فوقالعاده خلق کنید. کسی چه میداند، اگر سرمایه کوچکی داشته باشید، شاید بتوانید شغلی جدید شروع کنید! خوب، اجازه بدهید از ابتدا شروع کنیم و اول بفهمیم طراحی داخلی چیست…
«طراحی داخلی گروهی از کارهای مختلف را توصیف میکند که در عین حالی که مرتبط با پروژه میباشد مرتبط با تبدیل آن به تنظیمات موثر برای طیف وسیعی از فعالیتهای انسانی است. طراح داخلی کسی است که چنین پروژههایی را انجام دهد. طراحی داخلی حرفهای چند بعدی است که شامل توسعه مفهومی، ارتباط با ذینفعان پروژه و مدیریت و اجرای طرح است.
در لغت نامه ی وبستر، طراحی داخلی چنین تعریف شده است: هنر یا عمل برنامه ریزی و نظارت بر طراحی و اجرای معماری داخلی و مبلمان.» — منبع: ویکیپدیا
حال که با مفهوم طراحی داخلی آشنا شدید، میتوانیم پیش برویم و نکاتی مفید و کاربردی درمورد طراحی داخلی یاد بگیریم.
توازن: بطور خلاصه برای آنهایی که فقط نگاهی به این مقاله میاندازند، توازن را میتوانیم توزیع مساوی وزن بصری یک اتاق تعریف کنیم. توازن سه سبک اصلی دارد: متقارن، نامتقارن و محوری.
توازن متقارن را معمولاً میتوان در طراحیهای داخلی سنتی دید. در توازن متقارن اشیای یکسان در موقعیتهای مشابه در هر دو طرف محور عمودی تکرار میشوند، بعنوان مثال اتاقهای قدیمی را به خاطر دارید که هر طرف آن اینهای مشابه میگذاشتند؟ این تقارن همچنین شکل انسان را هم منعکس میکند، ما ذاتاً در یک موقعیت متقارن راحت هستیم.
توازن نامتقارن در طراحی داخلی امروز مناسبتر است. توازن را با اشیایی غیرشبیه که وزن یا جذابیت بصری یکسان دارند، ایجاد میشود. توازن نامتقارن خودمانیتر است اما انجام آن سختتر است. عدمتقارن نشاندهنده حرکت است و فضاهای داخلی زندهتری خلق میکند.
نقطه کانونی: بزرگترین دشمن طراحی داخلی، کسالتباری است. اتاقی که خوب طراحی شده باشد، برحسب اندازه آن، همیشه یک یا چند نقطه کانونی دارد. نقطه کانونی باید غالب باشد تا توجهها را به خود جلب کند و به اندازه کافی جذاب باشد تا بیننده را تشویق به بیشتر نگاه کردن کند. ازاینرو نقطه کانونی تاثیری ماندنی دارد اما باید بخش مهم و تعیینکنندهای هم در دکوراسیون باشد که از طریق مقیاس، سبک، رنگ و موضوع مرتبط شود. وقتی درمورد نقطه کانونی یک اتاق صحبت میشود، یک شومینه یا یک تلویزیون اولین چیزی است که به ذهن میرسد.
ریتم: در موسیقی ریتم را میتوان ضربههای موزیک تعریف کرد. در طراحی داخلی، ریتم، تکرار الگوهای بصری است. ریتم را میتوان حرکتی ادامهدار، تکرارشونده و سازمانیافته توصیف کرد. برای رسیدن به این اهداف در طراحی، باید به تکرار، پیشرفت، انتقال و تضاد فکر کنید. استفاده از این مکانیزمها حس حرکت را به فضایتان منتقل خواهد کرد و چشم را از یک عنصر طراحی به عنصر دیگر هدایت میکند.
تکرار استفاده از یک عنصر بیش از یکبار در یک فضا است. میتوانید یک الگو، رنگ، بافت، خط یا هر عنصر دیگر را تکرار کنید.
پیشرفت، انتخاب یک عنصر و بالا بردن یا پایین آوردن یک یا چند خصوصیت آن است. آشکارترین اجرای این، درجهبندی براساس اندازه است. یک مجموعه شمع در اندازههای مختلف روی یک سینی ساده بخاطر پیشرفت طبیعی که نشان میدهد، جذابیت ایجاد میکند. حتی با رنگ هم میتوان این پیشرفت را ایجاد کرد، مثل یک طرح تکرنگ که هر عنصر در آن سایهای کمی متفاوت از یک رنگ است.
تعریف انتقال کمی سختتر است. برخلاف تکرار یا پیشرفت، انتقال جریانی نرمتر است که در آن چشم به طور طبیعی از جایی به جای دیگر منتقل میشود. متداولترین انتقال استفاده از یک خط منحنی برای هدایت کردن ملایم چشم است مثل یک ورودی قوسی شکل یا یک مسیر پیچدار.
جزییات: یک عنصر مهم دیگر در طراحی داخلی، جزییات است. همه چیز از اندازه لوستر، رنگ خطهای روی کوسنها تا کلیدهای برق و دستگیرههای کابینت نیاز به توجه دارند. برخلاف رنگ، جزییات برای همه خستهکننده است. درنتیجه معمولاً نادیده گرفته میشود. ازآنجا که رنگ روح و زندگی یک طرح را تعیین میکند، جزییات هم به همان اندازه مهم هستند. البته جزییات نباید به آن اندازه مشخص باشند اما باید درست انجام شوند تا بتوانند حس کلی اتاق را تقویت کنند.
مقیاس و نسبت ـ این دو اصل طراحی همراه هم هستند زیرا هر دو آنها به اندازه و شکل مرتبطاند. نسبت ضریب یک عنصر طراحی نسبت به عنصر دیگر، یا یک عنصر نسبت به کل است. مقیاس نیز اندازه یک شیء درمقایسه با شیء دیگر است.