به حق خود قانع باشیم

ساندویچ دانه ای چند است آقا؟ پسرک دوره گرد بعد از پرسیدن این سوال از فروشنده دستان چروک خورده اش را درون جیبش برد و یک اسکناس بیست هزار ریالی کهنه بیرون آورد. فروشنده که تا آن زمان جواب پسرک را نداده بود با دیدن اسکناس بیست هزار ریالی قیمت ساندویچش را افزایش داد و به جای ده هزار ریال از او دوازده هزار ریال بابت یک ساندویچ طلب کرد. پسرک که نمی توانست ساندویج دیگری خریداری کند لبخندی زد و ساندویچ را کمی آن طرف تر به دخترکی داد که والدینش را گم کرده بود و به این پسر دوره گرد پناه آورده بود تا به کمک او والدینش را پیدا کند. دخترک ساندویچ را از پسر گرفت و با نگرانی گفت:”پس خودت چی؟“ پسر نگاهی به مابقی پولش کرد و بقضش را خورد و گفت:” بی خیال آبجی، خدا بزرگه” مرد فروشنده که شاهد و مسبب این ماجرای تلخ بود تکانی به خودش داد و بی اهمیت به ادامه کارش پرداخت.
طمع بی جای فروشنده باعث شد پسرک با معرفتی که در راه خدا گام بر می داشت گرسنه بماند. اگر آن فروشنده به حق خود قانع بود به جای یک گرسنه، دو گرسنه به حق خود رسیده بودند. در دنیایی که ما بازیگرهای آن هستیم بیش از هر دوران دیگری فرصت طلبی و سوء استفاده گری جای خود را به گذشت و فداکاری داده است. تعداد بسیار زیادی از افراد در اقشار و مشاغل مختلف رادیده ام که هرچقدر قدرتشان برسد بر دیگران اجحاف و گران فروشی می کنند. چه بسیارند کسبه هایی که دیگر به سود متعارف و تعیین شده خود راضی نیستند و می خواهند تمام مشکلات و خواسته ها و آرزوهای خود را از جیب مشتریان بی پناه خود تامین کنند. تنها کافی است که نظارت بر قیمت ها صورت نگیرد و مشتری در موقعیتی باشد که چاره ای جز خرید از آن ها را نداشته باشد، آن گاه است که جناب فروشنده با تمام توان می تازاند و از موقعیت به وجود آمده کمال استفاده را می برد.
اما به نظر شما این کار درست است؟ پس وجدان و مردانگی چه می شود؟ جواب خداوند وصاحب کاینات چه؟ این است پاسخ محبت و وفور نعمت های خداوند به ما؟ آیا این افراد تا به حال به این فکر کرده اند که این کارها تا چه حد از نظر خداوند و دین او درست یا غلط است؟آیا اسلام و کتاب آسمانی ما این اجازه را به ما داده است. مگر بارها از پیامبران و معصومین نقل نشده است که فرموده اند:”به حق خود قانع باشید تا خداوند به شما خیر بدهد”؟ آیا خیر و برکت این کار بیشتر از کاری است که آن پسرک دوره گرد انجام داد؟
اگر این افراد می توانستند به جای دل بستن به دنیای مادی و تفکرات و عقاید غلط دنیوی به خداوند نزدیکتر شوند و از او طلب خیر و برکت نمایند، شاید اکنون روح، جسم و زندگی سالمتری نسبت به آن چه هستند داشتند و آینده و آخرت زیباتری در انتظار آن ها بود.
بله خیلی سخت است در دنیایی که همه فکر می کنند باید حق خود را از دیگری بگیرند، انصاف و مروت داشت، به حق خود راضی بود و از زیاده خواهی پرهیز کرد.
آن هایی که حق خود را می شناسند و به آن قانع هستند شرح حال زیبایی دارند. آن ها معمولا افرادی آرام و خوش رفتار، خداشناس و قابل اطمینان هستند که از اعتبار بالایی در اجتماع برخوردارند. احترامشان از جانب اطرافیان در همه حال حفظ می شود و دارای زندگی آرام و بی دغدغه ای هستند. مشکلات و بیماری در خانواده و زندگی آن ها کم تر است و موانع زودتر از سر راهشان کنار می روند. خواب های راحتی دارند و از استرس و نگرانی رنج نمی برند. ریال به ریال پولشان برکت دارد و بی خود و بی هدف خرج نمی شود. دارایی و حساب و کتاب مشخصی دارند و تعداد بدهکار و طلب کارهای آن ها مشخص است. کمتر به دام کلاه برداران و دزدان اسیر می شوند و کسب و کار پر رونقی دارند. آخرت زیبایی دارند زیرا به خواسته های خداوند بیشتر توجه کرده اند.
شاید این شرح حال به نظر برخی افراد رویایی و دور از ذهن باشد ولی با دقت و توجه در عمق زندگی آدمهایی که به این شکل زندگی می کنند به خوبی می توان دریافت که این موضوع صادق است. شاید مستدام و آشکار نباشد اما اثرات آن همیشه در زندگی این افراد دیده میشود.
در مقابل شرح زندگی کسانی که از هر راهی برای رسیدن به منافع خود استفاده میکنند و راضی به حق خود نیستند و به عبارتی زیاده خواهی میکنند به گونهای است که اگر خودشان از بیرون نظارهگر آن باشند به حال خود تاسف میخورند.
زندگی و خانواده آن ها اغلب دچار مشکلات و بیماری است. بی بند و باری و فساد بیشتر از دیگران در بین آنها دیده میشود. عدم تعهد به رفتار شرافتمندانه انسانی در رفتارشان دیده میشود. درآمد آن ها اگر چه به ظاهر چشم گیر است و از اوضاع مالی خوبی برخوردارند، اما همیشه گرفتارند و دارایی هایشان بی خود هزینه می شود یا در نهایت دست نخورده نصیب وارث می شود. اعتبارشان در نزد افراد مومن و خداپرست کم رنگ است. خلق و خوی تندی دارند و اغلب دارای استرس واضطرابند و از بی خوابی رنج می برند.
برخلاف تصور بیشتر ما آدم ها،ثروتمند و غنی شدن با رعایت وجدان و حق و عدالت بهتر به نتیجه می رسد و اثرات آن ماندگار و جاودانه تر خواهد بود. تنها کافی است که به خدا توکل داشت و راه به دست آوردن خواسته و آرزوهایمان را از او خواستار شویم.
امیر دشتکیان
ABTIN.KIAN@YAHOO.COM
با سلام و احترام
با تشکر از مطلب خوب شما
واقعاً همینطور است خداوند متعال برکت را از زندگی افراد طماع بر می دارد و زندگیشان بیهوده است. متشکرم
جالب بود مرسی
به نکته خوبی اشاره شده..ادمای طمعکار زیادن که میخوان به هر قیمتی شده به هدفی برسند ..و رعایت وجدان ندارند…خیلی راحت به خاطر امیالشون همه کار میکنند..
یه بنده خدایی که اتفاقا خیلی دم از این مسائل میزد!(البته وقتی به نفعش باشه)..بابت یه طمع اشتباه ،از هیچ کاری ابا نداشت و نداره…کارهایی از جمله هک…دیدن ایمیل و عکس افراد بی طرف…و خیلی کارهای دیگه میکرد و میکنه..
شایدچیزی به اسم وجدان ،کمرنگ و شاید بیرنگ شده…نه فقط در امور مادی
امروزه مظلومنمایی …دروغ…تهمت..تمسخر…توهین…فحاشی…و دروغ و تهمت و دروغ و حیله و دروغ و هوسرانی انگار داره عادی میشه..!
بدتر اینکه گاهی ما خودمون رو و کارهامون رو زود از یاد میبریم و انگار نه انگار …”کی بود کی بود من نبودم…!!”
و باز از همه بدتر اینکه برای این طمعکاری گناههای بزرگ خودمون رو کوچک و اشتباهات اندک دیگران رو بزرگ جلوه میدیم…
به اعتقاد ماکیاولی کثیف “هدف وسیله را توجیه میکند”
ممنون از این مطلب..
mamnoon az matlabetoon, vaghean hamin tore.
سلام مقاله جالبی بود و ای کاش فرصتی و تدبیری اندیشه بشه تا این مطالب فراگیر بشه . خیلی از ما آدمها فکر میکنیم هر کسی پول بیشتری داره ثروتمند تره در حالی که واقعا اینطوری نیست و در دایره گیتی هر کسی معرفت و مرام بیشتری داشته باشه ثروتمند تره . به نظر من پول نیاز رو میاره و نیاز هم یه نوع فقر شخصیتی رو به همراه داره .هر کسی پولدار تر باشه نیازمند تره چون وسایل بیشتری نیاز داره چون امکانات بیشتری لازم داره چون نگرانی بیشتری در قبال مایملکش داره و ….. خدایا اگر پول و ثروتی مادی به من عطا میکنی ظرفیت و معرفت متناسب با اون رو هم به من عطا کن. آمین یا رب العالمین