۱۰ ارزشی که باید به فرزندانتان بیاموزید

۱. صداقت
جایی در مسیر بزرگ شدن، بچهها دروغ گفتن را یاد میگیرند، حتی ممکن است آن را از والدینشان هم یاد نگرفته باشند. تلویزیون، بچههای دیگر یا حتی بزرگترهای دیگر ممکن است باعث این نوع رفتارهای آنها شده باشند. حتی میتواند یک نوع مکانیزم دفاعی برایشان باشد. اگر اهمیت صداقت را برایشان توضیح دهید و مطمئنشان سازید که همیشه برای شنیدن حرفهایشان آمادهاید، آنوقت برایشان در دسترستر خواهید بود مخصوصاً زمانهایی که میدانند کار اشتباهی انجام دادهاند. خیلی از بچهها بخاطر ترس از فریادهای والدینشان یا کتک خوردن میترسند واقعیت را با والدینشان در میان بگذارند. باید به آنها بفهمانید که رفتار بد آنها مطمئناً عواقبی خواهد داشت اما همیشه بخاطر اینکه شجاعت لازم برای گفتن واقعیت را داشتهاند تحسینشان کنید. از همه مهمتر اینکه شما هم باید خود فردی صادق باشید زیرا اگر در شما بیصداقتی ببینند آنها یاد خواهند گرفت.
۲. احترام
بچهها احترام را از محیط خانه و خانوادهشان یاد میگیرند. اگر بچه ها ببینند که شما بعنوان والدین چقدر محترمانه با هم رفتار میکنید، چقدر رفتارتان با خود آنها و بقیه افراد خانواده با ادب و احترام است، مطمئن باشید که از شما الگو برمیدارند. بچهها رفتارها را درست مثل کلمات تقلید میکنند. گفتن کلماتی مثل «خواهش میکنم»، «لطفاً»، «متشکرم» و «عذر میخواهم» در جلو آنها به آنها احترام و ادب را یاد میدهد. همچنین باید به آنها یاد بدهید به بدن، اموال، نظرات و اعتقادات دیگران هم احترام بگذارند.
۳. قدرشناسی
خوب میدانیم که چقدر راحت ممکن است زندگی و آدمها را کوچک بشماریم. آنقدر درگیر نقاط منفی زندگی خود میشویم که یادمان میرود برای نقاط مثبت آن شکرگزار باشیم. به فرزندانتان یاد بدهید که هر روز حتی برای کوچکترین چیزها شکرگزار باشند، چیزهای کوچکی مثل هوا یا یک لبخند از کسی. به آنها یاد بدهید که برای اینکه زنده هستند، برای خانواده و دوستانشان، غذایی که میخورند، لباسهایشان، سقف بالای سرشان و سلامتیشان قدرشناس باشند. به آنها نشان دهید که هر روز برای آنها نعمتی است از جانب خداوند. حتی میتوانید به آنها یاد بدهید که از نعمتهایی که خداوند به آنها بخشیده لیست تهیه کنند. این کارها به آنها آموزش میدهد که برای همه چیز باید شکرگزار باشند.
۴. سخاوت
ما در دنیای «من می خواهم» زندگی میکنیم. من، من، من! بچهها هم در چنین دنیایی زندگی میکنند اما لزومی ندارد که آنجا بمانند. در سالهای قبل از مدرسه بچهها تقسیم کردن را یاد میگیرند. اگر روی این مسئله در خانه تاکید شود، برای آنها دشوار نخواهد بود. اینکه به آنها یاد بدهید به دیگران کمک کنند هم نوعی سخاوت و بخشندگی است زیرا به آنها یاد میدهد که در وقتشان بخشنده باشند. وقتی خودتان به نیازمندان لباس و غذا هدیه بدهید، آنها هم درک میکنند که باید بخشنده باشند.
۵. خاص بودن
بچههای کوچک موجودات سازگاری نیستند. هر کاری که دوست دارند را در هر زمان که دوست دارند و با هر کسی که دوست دارند انجام میدهند. اما هرچه سنشان بالاتر میرود، یاد میگیرند خودشان را با همسالانشان مقایسه کنند و تفاوتها و شباهتهای بین آنها را میبینند. ممکن است تلاش کنند با آنچه که بقیه دارند یا انجام میدهند سازگار شوند یا ممکن است نفهمند چرا بعضی افراد اینقدر با آنها فرق دارند. باید به فرزندانتان یادآور شوید که از همان ابتدای کودکی خاص هستند. به آنها بفهمانید که فردیت آنها باعث خاص بودنشان است. آنها را تشویق کنید فردیت خودشان را از طریق علایقشان کشف کنند. آنها را همکلاسیها یا دوستانشان مقایسه نکنید و برایشان توضیح دهید که بقیه آدمها هم خاص هستند اما نباید به خاطر خاص بودنشان به طور متفاوتی با آنها برخورد شود. ممکن است بچهای بپرسد که چرا یک نفر این شکلی است یا اینطوری حرف میزند یا رفتار می کند. برایشان توضیح دهید که چرا آن فرد متفاوت است و بر روی خصوصیات خاص آن فرد تاکید کنید. این به آنها کمک خواهد کرد تفاوتهای آدمها را بپذیرند.
۶. بخشش
اگر بخشیدن به بچهها آموزش داده شود، در بزرگسالی انسانهای بهتری خواهند شد. آدمها ممکن است چه خواسته و چه ناخواسته در حق آنها بدی کنند. این چیزی نیست که بتوانیم بچههایمان را به طور کامل در برابر آن حفظ کنیم. اما اگر بخشندگی را یاد بگیرند، محبت و مهربانی را هم یاد میگیرند. وقتی کسی به آنها صدمه میزند، وقتی میخواهند دردشان را ابراز کنند به حرفهایشان گوش دهید اما در آخر برایشان توضیح دهید که کینه نگه داشتن از آن فرد فقط باعث تیرگی آنها میشود. کینه آنها را اسیر خود میکند و به فرد آسیبرسان قدرت بالاتری میدهد. دیگر نخواهند توانست مثل قبل در زندگی خود پیش روند و زندگی شادی داشته باشند زیرا تلخی از درون، آنها را میخورد. سعی کنید به آنها بفهمانید که آن فرد به این علت به آنها صدمه زده است که خودش هم در عمق وجود خود آسیب دیده است. تنها دلیلی که باعث میشود بخواهیم به دیگران آسیب بزنیم این است که بخواهیم با صدمات و آسیبهایی که خودمان خوردهایم کنار بیاییم.
۷. شوخطبعی
زندگی پر از فراز و نشیب است. پر از هیجان و همچنین درد است. بچهها در هر موقعیتی خنده را میبینند و در واقعیت باید این را از آنها یاد بگیریم. آنها میتوانند خیلی راحت به عقب برگردند و معمولاً هیچ چیز را جدی نمیگیرند. برای آنها زندگی فقط یک زمین بازی بزرگ است. باید به بچههایتان کمک کنید تا پایات عمر با این طرز تفکر زندگی کنند. وقتی بزرگتر میشوند، با شروع شدن مدرسه و فشار همسالان زندگی سختتر میشود. به آنها نشان دهید چطور میتوانند با خندیدن زندگیشان را بهتر کرده و با جوک تعریف کردن برای هم دیگر انجام فعالیتهای مفرح مثل کتاب خواندن، بازی کردن در پارک یا فقط حرف زدن با همدیگر درمورد زندگی، وضعیت خود را بهتر کنند. اینکه بدانید چه چیز باعث به خنده انداختن یا لبخند زدن فرزندانتان میشود رابطه شما را با آنها قویتر خواهد کرد.
داشتن نگرش مثبت در کنار شوخطبعی عالی است. خیلی وقتها زندگی بسیار ناامیدکننده میشود و بعنوان افراد بزرگسال میدانیم که چقدر راحت ممکن است اسیر منفیبافیهای دور و برمان شویم. مخصوصاً وقتی همه چیز آنطور که ما دوست داریم پیش نرود و به آنچه که میخواهیم نرسیم، ایمانمان را برای داشتن فردایی روشنتر از دست میدهیم. بچهها باید با اهمیت داشتن نگرش مثبت در زندگی آشنا شوند زیرا متاسفانه آدمها و اتفاقات زندگی خیلی وقتها موجب ناامیدی آنها خواهند شد. و وقتی این اتفاق بیفتد، اگر نگرشی مثبت داشته باشند، خواهند توانست در زندگی پیش رفته و ایمان داشته باشند که زندگی برایشان شادی به ارمغان خواهد آورد. داشتن نگرش مثبت با داشتن والدینی مثبت شروع میشود. نشان دادن رفتار و نگرش مثبت از جانب شما اهمیت بسیار زیادی دارد زیرا شما الگوی فرزندانتان هستید. اگر فقط از شما حرفها یا رفتارهای منفی ببینند، آنها هم همانطور رفتار خواهند کرد و برعکس.
– گوش دادن
– شطرنج
وقتى که یه روز قراره همه چى تجربه بشه پس چه بهتر که آموزش داده بشه،مخفى کارى راهرحل نیست،مطلب مفیدى بود ممنون