رئیس اداره بد و زورگو: چگونه رفتار کنیم؟

نمی تـوانـید رئیس یا کـارفـرمـای خـود را تــحمل کـنیـد؟ به این دلیل اشتیاقتان را به کار از دست داده اید؟ اگر چنین است شما جزء یکی از میلیون ها کارمندی هستید که برای مدیرهای سخت گیر، قدر نشناس و بی ادب کار می کنند.
حـتـی اگر شغل و همکارانتان را نیز دوست داشته باشید، اگـر نـتوانید با رئیس خود کنار بیایید، آنوقت به طور حتم در رابطه با کار خود دچار مشکل می شوید.
اگـر تــحت نظر یک کارفرمای نالایق، خودخواه و بی فکر کار کنیم، آنگاه بــطور حتم در محل کار خود دچار تعارض هایی خـــواهیم شد. در این قسمت شرایطی را که ممکن است یـک رئیـس بـدخـــو برایتان به وجود آورد و اثرات آن را مورد مطالعه قرار داده ایم…. تصمیم با شما است که تحمل کنید یا به همه چیز پایان بخشید.
ذهنیت کارفرما
آیا همیشه آرزو نمی کنید که ای کاش یکبار دیگر می توانستم با رئیس خود همانطور که در روز مصاحبه شغلی گفتگو کردم، صحبت کنم؟ به هر حال شما دو نفر میخواهید با یکدیگر کار کنید و همکاری جزئی از رابطه شما را تشکیل خواهد داد.
اگر رئیستان شما را به یاد یکی از شخصیت های کمدی بدخو می اندازد در آنصورت شما حتما با مشکل مواجه خواهید شد (به ویژه اگر مدل موهایش هم مثل همان شخصیت باشد!)
نشانه های مدیر و رئیس بد
به کارمندان اعتماد نمی کند
برای آنها احترام قائل نیست
از آنها پشتیبانی نمی کند
در موارد حساس از آنها کمک نمی گیرد
برخوردی خشن و گستاخ از خود بروز می دهد
به آنها تشر زده و تهدیدشان می کند
به تعادل شغلی/ خانوادگی اعتقاد ندارد
کارهای زیادی را واگذار می کند و برای هر یک مهلت کمی قائل می شود
ببینید کارفرمای شما به کدامیک از دسته بندی های زیر تعلق دارد و روش برخورد با او را یاد بگیرید.
رئیس های نالایق
چنین مدیرانی اصلا نمی دانند که مشغول انجام دادن چه کاری هستند. شاید در نگاه اول تصور کنید که جزء مدیران رویایی هستند، اما بعدها بی مبالاتی این افراد در انجام امور دفتری شما را از تصور گذشته تان پشیمان می سازد. سرپرست شما باید توانایی انجام تمام امور دفتری را در زمان لازم داشته باشد. اما چنین مدیرانی که ما در این قسمت از آنها صحبت کردیم حتی نمی توانند کارتریج پرینتر را تعویض نمایند.
اکثر آنها برای مدت زمان زیادی در یک کارخانه کار کرده اند و بعد به این دلیل که شرکت نتوانسته فرد شایسته تری را برای مقام مدیریت پیدا کند او را به این پست منصوب کرده است.
اختیار دهنده
کار چنین مدیرانی در کاغذ بازی حرف ندارد، اما زمانی که نوبت به مهارت های اجتماعی می رسد پر از اشکال می شوند. شاید در گرفتن نمایندگی های شرکت های مختلف و پر کردن میز شما از پرونده، مهارت خاصی داشته باشد اما ساعت ۴:۵۹ دقیقه بعد از ظهر اولین کسی است که دفتر را ترک می کند.
او به راحتی به کارمندانش فضا می دهد تا خودشان را نشان دهند و کارها را مطابق خواستشان انجام دهند و زمانی هم که کار مورد قبول واقع نشد، فقط شما را سرزنش می کند و این خودتان هستید که باید آنرا از نو انجام دهید. به همین سادگی.
او به شما افتخار می دهد و از کار کردن با او لذت می برید اما شایستگی شما هر چقدر که باشد او یک قدم عقب تر از شما است و همیشه قصد تعریف و تمجید از خودش را دارد.
دیکتاتور
دیکتاتور درست عکس اختیار دهنده عمل می کند. چنین مدیری چشم خود را بر روی تمام توانایی ها و تجربیات شما می بندد حتی اگر شما گزارش خوبی از بالا رفتن هزینه ها برای او فراهم کرده باشید او آنرا نادیده می گیرد و بر این باور است که “اگر می خواهی کاری خوب پیش رود خودت آنرا انجام بده.”
کارمندان به فضایی نیاز دارند که در آن تا حدودی بتوانند آزادانه تصمیم بگیرند. اما در شرکتی که چنین مدیری داشته باشد این عمل انجام نخواهد شد. او تمام کارهای شما را دانه به دانه موشکافی کرده و همه آنها را جزء به جزء وارسی می کند. با این کار فقط وقت خودش و شما را تلف می کند.
دو قطب مخالف جذب نمی شوند
در حقیقت پیدا کردن رئیس/کارمندی که بتوانند با یکدیگر جفت شوند کار ساده ای نیست مگر اینکه هر یک از آنها توانایی وفق دادن خود را با شرایط موجود داشته و کاستی ها و نقاط قوت یکدیگر را با کمال میل بپذیرند.
نتیجه داشتن کارفرمای بد
وظیفه شناسی کارمند یکی از نکات اساسی در هر محیط شغلی به حساب می آید اما مدیران نالایق باعث می شوند تا این حس از میان برود. کارمندان دوست دارند که مدیریت و هدایت شوند نه اینکه کسی آنها را دائما نصیحت کند و پند واندزر یادشان بدهد. این مطلب به درک و شعور باطنی هر فرد باز می گردد و از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد.
بازده کاری خدمه به دلیل داشتن مدیران نالایق و بدخو به طرز شدیدی پایین می آید. این امر سبب جدا شدن کارمندان از کارخانه شده و شرکت به تدریج کلیه مغزهای متفکر خود را از دست خواهد داد. با این روش بهره وری، کیفیت کار و روحیه کارکنان نیز پایین می آید.
چه کاری باید انجام داد
گزارش های مکرر بر روی روند پیشرفت پروژه. در زمان های مشخص (هفته ای، دوهفته یکبار و یا ماهیانه) گزارش پیشرفت کار را به کارفرمای خود ابلاغ کنید. تاثیر آن چیست؟ این کار سبب بهبود ارتباط کارمند و کارفرما شده که در نتیجه کار کردن با هم را برایتان خوشایند تر می سازد.
توجه خود را به مشکلات بدهید نه به رئیس. مطمئنا منبع مشکل کارفرمایتان نیست. شاید این شما هستید که نمی توانید با او به درستی برخورد نمایید. اصلا خجالت نکشید که او را به کناری بکشید و به طور خصوصی با او پیرامون مشکلات صحبت کنید. در مورد مسائل پیچیده با او به گفتگو بنشینید و از این کار هیچ ترسی به دل راه ندهید.
همگام با او کار کنید نه ضد او. کار کردن پیشاپیش یکدیگر و در راستای هم، جو موجود بین شما را بهبود می بخشد. فعال باشید و اجازه دهید که گهگاهی او هم در موفقیت های شما شریک شود تا او نیز شما را در موفقیت هایش شریک کند.
به مقامات بالاتر مراجعه کنید. اگر میبینید که از صحبت کردن با او هیچ نتیجه ای عایدتان نمی شود سعی کنید با مدیران سطح بالا تر صحبت کنید. مفید واقع شدن خیلی بهتر از این است که رییس خود را از دخل و خرج کارخانه راضی نگه دارید.
قرارهای ملاقات خارج از دفتر کار بگذارید
آیا تلاش می کنید که با رئیس خود برای ۲ دقیقه هم که شده صحبت کنید، اما او وقت کافی برای این کار را ندارد؟ او را بعد از اتمام ساعت کاری در خارج از محیط کار به یک نوشیدنی دعوت کنید و بر روی مسائلی که در سر می پرورانید با او صحبت کنید. این کار به رئیستان می فهماند که شما از جان و دل کار خود را دوست می دارید و به علاوه می توانید رابطه بهتری را نیز با او برقرار کنید.
شعبه خود را عوض کنید یا استعفا دهید. اگر تمام کارهایی که به شما پیشنهاد کردیم با شکست مواجه شد بهتر است اگر در یک کارخانه بزرگ کار می کنید در خواست تغییر شعبه دهید و یا اگر انجام چنین کاری مقدور نبود به راحتی می توانید استعفای خود را بر روی میزش قرار دهید. فقط خودتان می توانید ارزش درونیتان را بدانید و اگر تصور می کنید که شغل فعلی به اندازه کافی با نیازهای درونیتان همخوانی ندارد، پس بهتر است به خودتان یک تکان اساسی بدهید.
نکته شغلی
به خاطر داشته باشید نگه داشتن شغل کار ساده ای نیست و نیازمند تلاش و کوشش فراوانی است (درست مثل تمام کارها). بنابراین اگر تنها مشکل شما در محیط کار رئیستان می باشد، سعی کنید از خوبی های او نهایت استفاده را ببرید و بدی هایش را نیز سر مشق خود قرار دهید.
شما را می بینیم که درحال بالارفتن از نردبان شغلی هستید!
تشکر خیلی خوب بود شاید الان بهتر بتونم با همکارم کنار بیام اخه اون خیلی تازه به دوران رسیدس
بسیار عالی بود مطالبتان را استفاده کردم.
رئیس من هم تازه به دوران رسیده و از نوع اختیار دهنده است و کاری به روند انجام کار ندارد و فقط وقتی کار خراب شود او هم به من فشار می آورد.
رییس من خانمی بود که متاسفانه جهت گیری اجتماعی داشت. دوست داشت تک تک کارمندها اونو دوست داشته باشن ولی از دیدن دوستی بین کارمندا شدیدا ناراحت میشد اینو به زبون نمیاورد ولی رفتارش با هامون عوض میشد. یه جورایی فکر میکرد دیگه ارزشی که داشته از بین میره. انگار میترسید علیه اون صحبتی کنیم و تو روابط بقیه احساس خطر میکرد…راسش متاسفانه من نتونستم تحمل کنم و با رییسم دعوام شد.مگه میشه تو محل کار جواب سلام همکار رو هم نداد.من نمیتونستم به بزرگتر از خودم بی احترامی کنم. بعد از اون دیگه علاقه ای به کار کردن ندارم…کسی میتونه کمکم کنه؟
با سلام
بابت مقاله تون ممنونم .
اینو می دانم اگه کسی منو آزار داد مشکل از منه.
ولی در برابر خیلی مسایل تو محل کار کم می آرم.
من کارفرمای عجیبی دارم.تا حالا کسی با این خلق وخو ندیدم.دوتا خانم وچهار تا اقا هستیم.نمیگم ضعف ندارم .چون دوسال بیکار بودم با یه روحیه کاملا افسرده تو مصاحبه قبول شدم.ولی ایشون سر هر مساله ای داد میزنه وعربده میکشه سر من.فکر نمیکردم مردی تو محیط کار اینطوری سر یه زن داد بزنه.من فروشنده ام.فروش خوب هم که بکنم ایشون از من ایراد میگیره وفریاد میزنه. خیلی مقاله تو اینترنت خوندم.هرکاری که میکنم بچشمش نمیاد .وکار خانم حسابدار رو برخ من میکشه.اون کارش با من فرق داره . من برخوردم با مردمه . اون خانم برخوردش با کارکنان شرکته.مشتری بعضی وقتها انقدر از من تشکر میکنه .بچشم کارفرمامون نمیاد .بعد سرمن فریاد میزنه که چرا مشتری ازونخانم تشکر میکنه.
رییس من کاملا ادم عجیبیه…دریای لطف و محبته ولی انقدر بی ادبانه و گستاخانه با ادم رفتار می کنه که دعا می کنی هر چه زودتر بمیری…مثا یه کیک شکلاتی بزرگ خوشمزه که میگن مال تو …ولی توش سوسک پیدا می کنی و باید درسته بندازیش دور…من شخصا ترجیح میدادم رییسم هیچ لطفی در حقم نکنه ولی باهام محترمانه رفتار کنه و بین من و همکارام تبعیض قائل نشه
تو کارخونه ای که من کار میکنم رئیس کارخونه تموم اختیارات را به خانومی داده که هیچ چی بلد نیست به قول یکی از بچه ها صفر را با نقطه تشخیص نمیده ولی متاسفانه همه کارهس فقط به خاطر اخلاق گندش که همه ازش بترسن و کار کنن گماشتنش اونجا، شیطان اونقدر منم منم نمیکنه که اون میکنه همه ازش متنفرن
من تو اداره ای کار می کنم که رئیسش با همه دعوا داره و بیخودی به من و همه گیر میده یک دیوانه به تمام معناست و هر کس که باهاش برخورد کرده اینو میگه پس مشکل از من نیست چون به سر همه داد می زنه عربده می کشه با ارباب رجوع دعوا می کنه و احترام هیچکس رو نگه نمی داره واقعا همچین انسان های عقده ای و دیوانه رو چطور رئیس یک اداره دولتی می کنن موندم بعضی وقت ها می خام بیخیال همه چه بشم و کارو ول کنم چون از همه کارمند ها حقوق کمتری هم می گیرم چون نیروی شرکتی هستم ولی مثل کارمند رسمیش مدام امر نهی می کنه بهم و فقط به دلیل مشکلات مالی دارم این اخلاق گندشو تحمل می کنم و تو خانه هم مدام استرس دارم و به فکر کارهای اداره ام و حتی خواب درستی هم ندارم موندم به خدا چکار کنم بزن به سیم اخر هر چی از دهنم میاد بهش بگم و کارو ول کنم …………………. چون نیروی شرکتی هستم هم به هیچ جایی نمیتونم شکایت ببرم و کسی هم کاری نمی کنه و مونده وقتی همه ازش ناراضین چرا این رییس بی لیاقت را عوض نمی کنن.
بهترین روانشناس برای ادما خودشون هستن ومیدونم که ادم دلش از سنگ و اهن نیست.سوپروایزر ما یه خانومه که خوبیهایی داره وبعضی وقتا واقعا خوشم میاد ازش.اما همیشه یه رفتار بد میتونه طرفو تو چشمت سیاه کنه.وقتی این خانوم تواتاق عمل تشریف دارن همش دعواست.داد وبیداده.ارامش نداریم.همه همکارام کارین وهیچکس رضایتی ازش نداره.تو محیط کارما ادمای چاپلوس زیادن و من متنفرم از چاپلوسی.مغروره.انتقاد پذیر نیست. اهل کنایه زدنه.چی بگم که درد دلم زیاده…
وضع هیچکس از م بدتر نیست.. خانمم-۲۹سالمه فوق لیسانس هستم تو شرکت معروفی کار میکنم از دور همه فکر میکنن چه خبرهههههه ولی رییسم یه پیرمرد بددهنه طعنه زنه مشکوک به همه وفوق العاده خسیسه-۱/۵سال که اینجام نه کار دیگه پیدا میشه که برم نه وضعم خوب میشه که نیام سرکار.. دو شیفت صبح و بعد ازظهز میام ماهی۶۶۰میگیرم+بیمه !!!! ماهی۲۰۰تومنش برای کرایه تاکسیم میره.. کوووچکترین ایرادی تو کارت ببینه هرچی تو دهنشه بهت میگه جلو همه فقط فحش نمیده.. خیلی خیلی دلم گرفته همش میگم کاش یه دتره بدکاره بودم… کاااااش کاش