چه وقت باید تسلیم شویم؟

اگر تسلیم شوید، یک شکستخورده خواهید بود؟ این به کاری بستگی دارد که میخواهید از آن دست بکشید. درمورد ترک کردن عادات بد صحبت نمیکنیم. منظورمان کنار کشیدن از پیگیری یک هدف است. مطمئنم شنیدهاید که برای موفق شدن باید پشتکار داشته باشید، بجنگید و هر زمان زمین خوردید بلند شده و بایستید و تا آخر راه پیش روید. خود ما هزاران مرتبه در مقالات مختلف این حرفها را زدهایم اما چرا الان میگوییم که گاهیاوقات کنار کشیدن و تسلیم شدن بهتر است؟ دلیل آن این است که در بعضی مواقع و موقعیتها فقط زمانی میتوانید پیش بروید که عقبگرد کنید.
گاهیاوقات شما زمان و انرژی زیادی را برای رسیدن به یک هدف صرف میکنید و یک روز متوجه میشوید راهی که انتخاب کرده بودید کاملاً اشتباه بوده است. اینکه میتوانید همان نتیجه را با نصف آن زمان هم به دست آورید.
تصور کنید هدفتان کم کردن وزن بوده باشد. برای خودتان هدف تعیین میکنید که روزی ۱۰۰۰ درازنشست انجام دهید. بعد از یک ماه انجام این کار، میفهمید که به اندازه کافی منظم و دقیق بودهاید و توانستهاید تا آن روز روزی هزار درازنشست را بزنید اما خیلی به هدف اصلیتان که کم کردن وزن بوده، نزدیک نشدهاید. به این میگویند متمرکز شدن روی هدف ثانویه که گاهی روش و راهکار اشتباهی برای رسیدن به هدف اصلی است.
گاهی اوقات ما آنقدر درگیر هدف ثانویه میشویم که تمرکزمان روی هدف اولیه و اصلی را از دست میدهیم. این مسئله را در فروشندههای زیاد میبینیم. هدف اصلی آنها پول درآوردن است اما معمولاً متوجه میشوند که تمرکز اصلیشان به دست آوردن یک مقام جدید در بخش فروش شرکت است و وقتی این اتفاق نمیافتد، احساس میکنند شکست خوردهاند. هدف اصلی هیچوقت رسیدن به یک مقام جدید نبوده است؛ هدف پول درآوردن بوده است چه در این شرکت و چه در شرکتی دیگر.
آیا منطقی به نظر میرسد که یک فروشنده نتوانست به هدف خود که به دست آوردن یک مقدار مشخص پول بوده است، از کار خود بیرون بیاید؟ مطمئناً مدیرانش او را فردی نالایق و شکستخورده میبینند اما هدف او پول دراوردن است. اگر نتواند از طریق یک منبع دیگر به هدف خود برسد، آنوقت دست کشیدن از آن کار عاقلانهترین و منطقیترین کار ممکن است.
خوب کی وقت دست کشیدن و تسلیم شدن از یک کار است؟ وقتی کاری که انجام میدهید در راستای رسیدن به هدف اصلیتان بیمعنا و بیثمر باشد. گاهیاوقات دست کشیدن از آن کار و شروع یک راه تازه برای رسیدن به همان هدف عاقلانهتر به نظر میرسد.
بعضی افراد کل زندگیشان را در راهی برای رسیدن به هدفشان تلف میکنند و در آخر میفهمند که راه اشتباه را انتخاب کرده بودند. دست کشیدن از راهی که برای رسیدن به هدفتان انتخاب کرده بودید هیچ خجالتی ندارد به شرط اینکه همیشه رسیدن به هدفتان را در ذهن داشته باشید. ماندن در راهی که شما را به ناکحاآباد میرساند هیچ فایدهای ندارد.
زندگی را دوست داشته باشید، عمل نیک انجام دهید و خوب زندگی کنید.
باحال بود.مرسی
۱۰۰۰تادرازنشست درروزیکم زیادنیست!!!
چی شد باز واست عجیب بود ؟ !!!
سراغ دارم زوجی که با هم مغارهای رو در حدود بیست سال پیش باز کردند . امروز فروشی که پانزده سال پیش داشتند به مراتب کمتر هست .مطمئن هستم با این فعالیت و زحمتی که در این مکان کشیدند در یک محل دیگه میرفتند موفق تر بودند.جانم فدای ایران.
درود بر تو ای ایرانی،دور از دامن وطن
برای اینکه گامهای بلند بردارید لازم است دو قدم به عقب برگردید
thanks for your nice article. moein
ممنون خیلی کمک کرد
بله بله اما برای موفقیت یک آشنا گردن کلفت بهتر از ۲ قدم به عقب برگشتنه
ببخشیدا این حرفهابرای جایی کاربرد داره که پارتی نباشه
فکر کنم باید بریم مریخ بلکه پارتی نباشه
ظاهرا که مطالب خوبیه . ولی شما بگید : من که از محیط کارم راضی نیستم و اندازه سه نفر کار میکنم و سرآخر به جای دستت درد نکنه بارون انتقاد می ریزن سرم ، با این وضعیت بیکاری ؛ حالا بیام کارم تغییر بدم . چه کاری می تونم پیدا کنم؟؟؟ شما بگید. به این راحتی ها هم نیست
اگه پول باشه و درست مدیریت بشه ……اونوقت همه به خواسته های منطقی شون میرسند …….و دیگه نیازی به تسلیم شدن نیست………و همه از عمرشون نهایت استفاده رو میبرند……
درد تو درد مشترک خیلی از ماهاست. باید بسوزیم و بسازیم. به قول دیگر دوستان در ایران که رابطه و پارتی حرف اول و آخر رو می زنه .ما که بی رابطه و بی پول هستیم راه به جایی نمی بریم.فقط زنده ایم و زندگی نمی کنیم. من تخصص دارم اما هروقت اقدام کردم اونقدر برای کاری که هنوز شروع نشده و به سوددهی نرسیده از من سهم طلب می کنند و پیش پیش می خوان که ترجیح می دم انجامش ندم.