تفاوتِ حفظ کردن و یادگرفتن در سیستم های آموزشی

خیلیها را میبینید که در مدرسه بهترین نمرهها را میگیرند چون فهمیدهاند که قبل از امتحان چطور درس بخوانند که سر جلسه مطالب در ذهنشان باشد اما خوب معمولاً بعد از امتحان همه آنها را فراموش میکنند. این روش درس خواندن، حفظ کردن است نه یاد گرفتن. این دو با هم فرق دارند و همین تفاوت است که سیستم آموزشی را به سیستمی موفق یا ناموفق تبدیل میکند. حفظ کردن مطالب باعث میشود چیزی را بدانید اما یاد گرفتن مطالب باعث میشود آن را درک کنید.
حفظ کردن مطلبی یعنی آن را به ذهنتان بسپارید، از طریق راههایی مثل فلشکارتها برای حفظ کردن لغات جدید، طوریکه لغات در یک سمت کارت و معنی آن پشت کار نوشته شود و آنها را طوری میخوانید که بتوانید روز بعد در امتحان آنها را به خاطر داشته باشید. اما یاد گرفتن مطلبی یعنی درک کردن آن، یعنی بتوانید از آن کلمه که قبلاً خواندهاید در مکالمه با دوستانتان استفاده کنید.
قبول دارم، فرق بین این دو شاید خیلی مشخص نباشد یا شاید فرق خیلی بزرگی به نظر نیاید. اما بااینحال این تفاوت است که باعث میشود بعضیها بتوانند از تحصیلات خود استفادههای بیشتر ببرند. این دو روش درس خواندن چندین تفاوت دارند: در حفظ کردن تصور بر این است که فقط یک پاسخ صحیح وجود دارد ولی در یاد گرفتن چندین پاسخ برای یک سوال وجود دارد. حفط کردن یک مطلب به ما اجازه میدهد بتوانیم زمانی مسائل را حل کنیم که اعداد و مولفهها هر بار یکسان هستند اما در یادگیری یک مطلب حتی اگر اعداد و مولفههای مسئله تغییر کند باز قادر خواهیم بود آن را حل کنیم. و از اینها مهمتر اینکه در حفظ کردن یک مطلب، اینکه بتوانید ارزش آن علم و دانش را در خارج از محیط کلاس و مدرسه بفهمید سخت است اما در یادگیری میتوانید ایدههایی که یاد گرفتهاید را در دنیای واقعی به کار ببندید.
یادگیری به ما کمک میکند بین چیزهایی که در کلاس درس یاد گرفتهایم ارتباط ایجاد کنیم و وقتی که از کلاس بیرون میرویم از آنها استفاده کنیم. این هدف اصلی آموزش است، هدفی که خیلیها از آن آگاه نیستند. اما حفظ کردن هم داتاً بد نیست. دانستن یک چیز همیشه بهتر از ندانستن آن است. اما مسئله این است که چیزی که یادگیری را از حفظ کردن متمایز میکند، معنا است. یادگرفتن به دردبخورتر است – واقعیتهای مختلف را به هم وصل کرده و به شما یک مفهوم کلی میدهد، درحالیکه حفظ کردن یک مطلب فقط به شما میگوید که آن واقعیت صحیح است و نه هیچ چیز دیگر. آنوقت اگر جزئیات کوچکی را درمورد آن واقعیت تغییر دهیم دیگر معنایی نخواهد داشت.
یادگرفتن درمقابل حفظ کردن یک مولفه روانشناختی دارد که من در کلاس روانشناسی یاد گرفتم. یادآوری که یکی از مقیاسهای حافظه است و در آن فرد اطلاعاتی که قبلاً دریافت کرده است را دوباره به دست میآورد بسیار سختتر از شناخت است که یکی از مقیاسهای حافظه است که در آن فقط لازم است فرد چیزهایی که قبلاً یاد گرفته است را تشخیص دهد.
به همین دلیل است که امتحانات تشریحی خیلی سختتر از امتحانات تستی است چون درآوردن یک پاسخ از مغزتان و اطمینان از اینکه نوشتنتان هم خوب و معقول باشد خیلی سختتر از این است که فقط پاسخ صحیح را از بین چندین گزینه تشخیص دهید. و درنتیجه به همین دلیل است که سیستم آموزشی که دانشآموزان را بیشتر به سمت حفظ کردن تشویق میکند مورد نکوهش است. چون وقتی مجبور میشوید همه مطالب را حفظ کنید، هدف از آموزش و مدرسه رفتن برایتان گنگ خواهد بود.
متاسفانه سیستم آموزشی ما سیستم حافظه محور هست که باعث نابودی قدرت تجزیه و تحلیل افراد میشه. تاکید بر حفظ مطالب به جای درک اونها باعث پرورش خیل عظیمی از افراد با قدرت تحلیل پایین در جامعه شده.
خیلی خوب بود
ممنون
مبنای آموزش در کشور ما از ابتدائی تا کنکور حفظ کردن مطالب است و این باعث شده که دانش آموزان لذتی که در یادگیری و درک کتابهای درسی هست رو کم تجربه کنند ،امیدوارم هر چه سریعتر نظام یادگیری جایگزین حفظ مطالب درسی شود.
واقعا عالی بود نکته بسیار مهم وکلیدی بود متاسفانه نظام آموزشی ما حافظه محور هست دانش آموزان ودانشجویان عموما شب امتحان مطالب را به طرز غیراستاندارد یا استاندارد موقتا حفظ می کنند در حالی که در نظام آموزشی مبتنی بر تربیت و پرورش بایستی مطالب را یاد گرفت نه اینکه فقط حفظ کرد وبه حافظه سپرد
با سلام : یادگیری یعنی تغییر در رفتار !؟مثلا بعد از یاد گیری مباحث اخلاقی یا قانونی مجری آنها نیز میشویم در حالیکه با حفظ کردن آنها فقط به یاد می آوریم و نقل می کنیم و عملی (تغییر در رفتاری ) را نمی بینیم . مهرور -دبیر فیزیک
سلام.روش آموزشی حفظ کردن بچه ها رو بی هدف وسردرگم بار می
آره .هرچند الان دبستانا بعضیشون توصیفی شده ولی نسلی رو گمراه به امون خدا رهاکرد.
خیلی عالی بود و این واقعیت متجلی می گردد که چرا نسل قدیمی ها آنقدر واقع گرا و درون بین هستند تا به نسل امروزیها چون از قدیم گفته اند آنچنان پرورشم میدهند که می رویم.